|
کنکور و المپیاد زیست شناسی 1404 ( 100 در صد تضمینی و مطمئن ) | شماره تماس : 09123667097
|
بر اساس ویژگی های ظاهری (مورفولوژی)شولتز گندم را تقسیم بندی می کند:
۱-اینکورن(گندم تک دانه):مانند Triticum monoccum
۲-امر(گندم دو دانه): مانندT. Dicoccoidesو t.durum
۳-گندم dinkel:مانند t.vulgar و t .spelta
گندم تک دانه گندم دیپلوئید با 2n=14.در این گروه در هر سنبلچه در محور سنبلچه یک دانه وجود دارد.امروزه در یونان و قسمتی از آسیای صغیر می توان آنها را پیدا کرد که به آنها گندم پوست دار گویند.در واقع پوشینه های آنها یا گلومه های آنها پس از خرمن کوبی هنوز به دانه چسبیذه اند. تاکنون نوع زراعی آن مشاهده نشده است و در زراعت به عنوان علف هرز محسوب می شود. گندم تك دانه : گندمي است كه در داخل هر سنبله فرعي (گل هاي گندم كه در خوشه هاي متراكم ديده مي شوند، سنبله ناميده مي شوند ) فقط يك دانه وجود دارد . گندم دو دانه : گندمي است كه در داخل هر سنبله فرعي دو دانه وجود دارد . گندم معمولي : گندمي كه در هر سنبله فرعي بين 4- 1دانه وجود دارد .
اشكالات كتاب زيست شناسي دوره ي پيش دانشگاهي
ص 11 شکل (4-1 ): از هر دو رشته RNA ساخته مي شود در حالي که در رونويسي يکي از دو رشته ي DNA الگوست.
ص 16 و ص 17 شکل هاي 6 و 7 : در اين شکل ها آنتي کدون فنيل آلانين UUU نشان داده شده در صورتي که UUU کدون فنيل آلانين است.
ص 26 : در شکل در قسمت افزايش زير GCA آرژينين (ARG) نوشته شده در حالي که بعد از افزايش C ، کدون CGC مربوط به آرژينين است و کدون AUA ايزولوسين بوده در حالي که زير UAA ايزولوسين نوشته شده است.
ص39: عدد XIII در مورد فاکتور انعقادي گلوبولين آنتي هموفيليک اشتباه است. بايد VIII باشد.
ص42: در بحث ژن درماني در تعريف ژن درماني جمله ي صحيح تر آن است که بگوييم: ژن درماني قرار دادن يک نسخه ي سالم از يک ژن درون سلول هاي فردي که داراي نسخه ي ناقص از همان ژن است.
ص43: در سطر دوم نوشته شده: سلولي که ژن سالم را دريافت کرده به داخل مغز استخوان دختر بازگرداندند. در حالي که اين سلول را کشت بافت مي دهند و توده ي سلولي حاصل را به مغز استخوان باز مي گردانند.
ص68: در مبحث انقراض گروهي جانداران بايد به جاي 96 درصد گونه هاي جانوري... 96 درصد گونه هاي جانداران ... باشد.
ص72 زير نويس شکل 8-3 : .... درختان بلند بدون دانه و سرخس هاي درختي .... به جاي و بايد بر باشد.
ص94 و95 : با توجه به اين که فاصله ي شاخه تبار زايشي به عنوان مثال مرغ با گوريل 8/0 سانتي متر است( اندازه گيري با خط کش) تفاوت مرغ با گوريل 44 اسيد آمينه در جدول عنوان شده است ولي طبق محاسبه از راه تناسب 40 اسيد آمينه مي شود.
ص103: در بحث تکامل سهره ها 9 گونه سهره جمع آوري شده اما در متن به 7 گونه اشاره شده است.
ص104: در رابطه با آزمايش هاي گرانت در پاراگراف دوم آمده که در سال هاي پر رطوبت هم پرندگان نوک ستبر و هم پرندگان نوک باريک با کارايي خوبي عمل مي کنند در صورتي که با توجه به متن و نمودار و نتيجه اي که گرفته مي شود و همچنين با توجه به مثال سهره هاي کامرون در ص 130 بايد اين گونه باشد که: در سال هاي پر رطوبت پرندگان نوک باريک و ضعيف با کارايي بهتري نسبت به پرندگان نوک ستبر عمل مي کنند.
ص135: بيماري کم خوني سلول داسي شکل در سال سوم تجربي مغلوب اتوزومي بيان شده است در حالي که در اين مبحث با توجه به حروفي که براي ژن ها و ژنوتيپ ها به کار رفته و با توجه به اين که ژنوتيپ ناخالص در حالتي سالم و در حالتي داراي عارضه خواهد بود ، هم توان معرفي شده است. لذا اين تناقض بايد رفع گردد.
ص149 آخر پاراگراف اول: آمده که يک گياه تتراپلوئيد مي تواند با يک گياه ديپلوئيد آميزش کند ولي در پاراگراف آخر همين صفحه آمده است که: ( با توجه به ناتواني گياهان تتراپلوئيد در آميزش با ديپلوئيد ها.....)اين تناقض بايد رفع شود.
ص150 : شکل بايد به اين ترتيب اصلاح شود: گندم زراعي AA به گندم زراعي DD - گندم زراعي AABB به گندم وحشي AABB – گندم ديپلوئيد وحشي DD به گندم ديپلوئيد زراعي DD . شکل گندم زراعي ديپلوئيد هم اشتباه است.
ص156 شکل 6-1 : شکل وسط پراکنش يکنواخت را نشان نمي دهد بلکه پراکنش رديفي يا حتي دسته اي نام بهتري براي آن است.
ص161 سطر دوم: ... ثابت هاي اين معادله.... در صورتي که معادله اي در کار نيست و در کتاب قبلي بوده و حذف شده است.
ص172: در مورد تعريف کنام اين تعريف با تعريف کنام در زيست اول متناسب نيست اين دو تعريف در دو کتاب بايد هماهنگ شود.
ص177: طبق شکل گونه ي 2 پارامسي باقي مانده و گونه ي 1 پارامسي حذف شده ولي طبق توضيح آزمايش گوس در ص 178 و با توجه به تفکر نقادانه ص180 گونه 2 حذف شده است و گونه 1 باقي مانده و با گونه 3 در يک محيط مانده است .( در شکل گونه 2 و 1 بايد جابجا شود.)
ص203 پاگراف دوم – سطر سوم: به جاي ژن هاي مفيد ديگري نيز دارد. بهتر است گفته شود: ژن هاي موثرتري نسبت به نر ديگر دارد.( نه ژن هاي اضافه تري)
ص217: در شکل بايد به جاي H++ باشد H+
ص220: Rubisco در پاورقي به ص219 انتقال يابد چون براي اولين بار در کتاب در سطر چهارم اين صفحه آمده است.
ص228: به دليل گفته شده در مورد قبل ، glycolysis (گليکوليز) به ص226 منتقل شود.
ص234 آخر قسمت تخمير لاکتيک اسيد: بايد خستگي اضافه شود. يعني: ...موجب درد و خستگي ماهيچه اي مي شود.
ص241 پارگراف دوم سطر پنجم : چنين آمده( چون ويروس ها .... زيست شناسان آن ها را زنده نمي شمارند.) و اين در حالي است که دانش آموزان در زيست سال اول در ص97 خوانده اند که ( ويروس ها موجودات زنده ي بسيار کوچکي ....) لذا اين تناقض بايد رفع شود.
ص250 سطر دوم : تعداد اندکي از انواع باکتري ها مي توانند به يکديگر متصل شوند .بهتر است اينچنين باشد: تعداد اندکي از باکتري هاي کروي مي توانند به يکديگر متصل شوند.
ص283 پاراگراف سوم: تجزيه کنندگان سلولز در لوله ي گوارش گاو جزء آغازيان به حساب آمده اما با توجه به زيست سال دوم و همين طور منابع مختلف باکتري ها اين عمل را انجام مي دهند که متعلق به آغازيان نيستند.
عامل اساسي موفقيت شما در كنكور پيشرفت در تمامي دروس است نه پيشرفت در يك يا چند درس خاص . اگر يك دانش آموز رياضي در كنكور دروس اختصاصي خود را به اين صورت زده باشد رياضيات 70%، فيزيك 70%، شيمي 5% آيا به نظر شما نتيجه ي خوبي را كسب مي كند؟ اين دانش آموز اگر دروس عمومي خود را نيز خوب پاسخ داده باشد با كسب اين درصد در شيمي و با توجه به انحراف معيار بسيار بالاي اين درس در رشته رياضي درصد بالايي از شانس خود را براي قبول شدن در يك رشته خوب و يا يك دانشگاه خوب از دست داده است . يك درصد شيمي بالاي 60% براي اين دانش آموز مي تواند درصد قبولي او را در يك دانشگاه و يك رشته ي خوب به ميزان قابل ملاحظه اي افزايش دهد. پس دقت داشته باشيد اولاً در هنگام مطالعه براي كنكور هيچ درسي را رها نكنيد. ثانياً در درس هايي كه ضعيف هستيد بيشتر تلاش كنيد تا پايه ي علمي شما در اين دروس نيز مانند ساير درس هايتان شود، يا حداقل بعضي از مباحث ساده و سئوال خيز را حتماً مطالعه کنید و با اين كار احتمال قبولي خود را در كنكور افزايش دهيد. اگر شما در درس فيزيك قوي هستيد كسب يك درصد بالا در اين درس براي شما شاهكار نمي باشد. ولي اگر در درس شيمي ضعيف بوده ايد و با سعي و تلاش و مطالعه ي دقيق و مستمر در هنگام كنكور، در اين درس درصد بالايي كسب كرديد، اين براي شما مي تواند يك كار برجسته و مهم باشد. بنابراين سعي كنيد تمام نقاط ضعف خود را اعم از درسي يا روحي تا زمان برگزاري كنكور برطرف سازيد و حتي آنها را به نقاط قوت خود مبدل سازيد. و سعي كنيد هر روز و هر ساعت با گذشته ي خودتان رقابت كنيد و از گذشته ي خودتان سبقت بگيريد.
در کل سعي کنيد در دروسي که ضعيف و متوسط هستيد يک درصد متوسطي را بزنيد و در دروسي که قوي هستيد به درصد بالايي در اين دروس برسيد.
آزمون هاي چهارگزينه اي
تست چيست؟
تست ها يا همان پرسشهاي چهارگزينه اي از دو قسمت تشكيل شده اند:
الف- صورت سؤال (متن پرسش ) ب- گزينه ها
كه در زير به شرح آنها پرداخته و نكاتي را كه در مواجه شدن با يك تست بايد مدنظر داشته باشيد بيان مي كنيم .
الف- صورت سؤال (متن پرسش )
از مسائل مهمي كه در هنگام برخورد با يك تست بايد به آن توجه داشته باشيد صورت سؤال، مي باشد. بنابراين هميشه سؤال را به دقت بخوانيد و ببينيد اين تست از شما چه مي خواهد؟ در هنگام خواندن صورت سؤال زير كلمات كليدي و مهم آن خط بكشيد. اين كلمات شما را در انتخاب گزينه ي درست ياري مي كنند.
به واژه هايي مانند «بهترين، درست ترين ، همه ي گزينه ها درست مي باشند به جزء .... ، كدام گزينه نادرست است – افعال يا قيد منفی متن سؤال و ...» توجه كافي داشته باشيد. بنابراين خواندن دقيق صورت سؤال و توجه به مطلبي كه در سؤال مورد پرسش قرار گرفته است ، اوّلين كار مي باشد. علاوه بر اين در صورت سؤال به داده ها و اطلاعات و همچنين به مجهول توجه كافي داشته باشيد.
ب- گزينه ها
معمولاً تست ها به صورت چهارگزينه اي مي باشند. گزينه ها را نيز به دقت بخوانيد. گاهي اوقات گزينه ها بسيار به هم شبيه مي باشند كه شما با توجه به سؤال ، گزينه ي درست را بايد بيابيد. در موقع تست زني حتماً چهار گزينه را بخوانيد زيرا ممكن است دو گزينه هر دو درست باشند ولي يك گزينه درست تر باشد (مخصوصاً در پرسش هايي كه بيان شده است : «كدام گزينه درست تر است؟»)
به گزينه هايي كه حجم آن ها بيشتر است و يا گزينه هايي كه متضاد يكديگرند و يا با علامت هاي مخالفند (مانند 5+ و 5-) توجه داشته باشيد.
درصدگيري نمره خام
با توجه به اينكه در آزمونهاي استانداردي مانند آزمون سراسري و يا دانشگاه آزاد اسلامي نمره منفي وجود دارد. اگر به سؤالي پاسخ غلط بدهيد علاوه بر اينكه نمره ي مربوط به آن را دريافت نمي كنيد، نمره اي را نيز از دست مي دهيد يعني به ازاي هر سه پاسخ غلط يك پاسخ صحيح حذف مي شود. بنابراين به شما توصيه مي كنيم به پرسش ها بادقت پاسخ دهيد و پرسش هايي را كه پاسخ آنها را نمي دانيد پاسخ ندهيد. [مگر در موارد خاص كه راجع به آن بعداً صحبت مي كنيم .] بنابراين نمره خام (درصد) مي تواند منفي نيز باشد. نمره ي خام در كنكور بين 3/33- و 100 درصد مي باشد. براي تعيين درصد پاسخگويي صحيح به پرسش ها با احتساب نمره منفي از رابطه ي زير استفاده مي كنند.
مثلاً اگر شما به 30 تست پاسخ داده ايد و توزيع جواب هاي شما به صورت زير باشد.
درست 20 غلط 6 نزده 4
تذكر: در هنگام تست زني سعي كنيد از برگه هاي پاسخ استفاده كنيد و از پاسخ دادن به صورت زير اجتناب كنيد:
20- الف 21- ج
23- د 22- الف
علاوه بر اين سعي كنيد از تست زني به روش دو خودكار كه در همين فصل بيان شده است استفاده كنيد، زيرا به وسيله آن هم مي توانيد درصد پاسخگويي به پرسش ها را در وقت استاندارد و هم درصد پاسخگويي كل جهت تعيين ميزان احاطه بر مطالب را به دست آوريد.
* علاوه بر اين دقت داشته باشيد كسب درصد بالا در يك درس فقط ملاك موفقيت در كنكور نمي باشد بلكه آنچه مهم است نمره ي تراز شما مي باشد زيرا مثلاً كسب درصد 80 براي دو درس عربي و زبان كه هردو نيز داراي يك ضريب مي باشند امتياز مساوي ندارد زيرا درس عربي داراي انحراف معيار بالايي مي باشد (در همين فصل توضيح داده مي شود.)
قانون احتمال و تست زني
همانطور كه بيان شد در آزمونهاي استاندارد نمره ي منفي وجود دارد. يعني به ازاي هر پاسخ غلط يك سوم نمره ي منفي تعلق مي گيرد. اگر سؤالي را بدون پاسخ بگذاريد هيچ نمره ي منفي نمي گيرد ولي در صورتي كه به سؤالي پاسخ اشتباه دهيد علاوه بر آنكه نمره ي آن را كسب نمي كنيد بلكه 2/1نمره نيز از دست مي دهيد ( منفي 2/1). به همين دليل براي اكثر دانش آموزان سؤال زير پيش مي آيد.
اگر پاسخ سؤالي را نمي دانستيم آيا مي توانيم آن را به صورت شانسي بزنيم؟
براي پاسخ به سؤال بالا چند حالت زير را در نظر مي گيريم .
الف- انتخاب بين چهارگزينه
اگر شما هيچكدام از گزينه ها را نتوانيد به دليل غلط بودن حذف كنيد در اينصورت احتمال اينكه شما از چهار گزينه بتوانيد گزينه ي درست را حدس بزنيد (به طور شانسي ) 25 درصد (يا يك چهارم ) مي باشد.
يعني شما احتمال اينكه به سؤال پاسخ درست دهيد يك به چهار است (در هر چهار سؤال به يك سؤال پاسخ درست )
مثلاً اگر شخصي در آزموني به 12 سؤال به صورت شانسي پاسخ دهد، بنا به قانون احتمال 3 پاسخ درست و 9 تست مابقي اشتباه خواهد شد. بنابراين درصد آن برابر است با:
لذا، اين شخص با فردي كه به سؤالات پاسخ نداده (و نمره ي او صفر است )، نمره ي يكساني كه همان صفر باشد را كسب مي كند. بنابراين بهتر است به تستي كه در مورد چهار گزينه ي آن هيچ اطلاعي نداريد پاسخ ندهيد تا انرژي و اعتماد به نفس شما بي جهت از دست نرود.
ب- انتخاب بين سه گزينه
اگر در بين گزينه ها غلط بودن يكي از آنها براي شما حتمي شد و توانستيد آن را حذف كنيد. در اين حالت احتمال اينكه شما بتوانيد از سه گزينه ي باقي مانده گزينه ي درست را حدس بزنيد 33 درصد (يا يك سوم ) مي باشد.
مثلاً اگر شخصي در آزموني به 2/1 سؤال كه توانسته با دليل يكي از گزينه ها را حذف كند، به طور شانسي پاسخ دهد، بنا به قانون احتمال به 4 سؤال پاسخ درست و 8 سؤال مابقي اشتباه خواهند شد، بنابراين داريم :
همانطور كه مشاهده مي شود درصد خوبي است . پس اين شخص از فردي كه به سؤالات پاسخ نداده در حدود 11 درصد نمره ي بهتري كسب مي كند. با وجود اين چون تعداد پرسش ها (جامعه ي آماري ) كم است بنابراين حتي الامكان از اين روش استفاده نكنيد.
تست زني با دو خودكار
همانطور كه قبلاً بيان شد در هنگام تست زدن ، زمان استاندارد را مدنظر داشته باشيد و سعي كنيد به تست ها در اين زمان پاسخ دهيد. زمان استاندارد براي هر تست عمومي 40-45 ثانيه و براي هر تست اختصاصي 65-75 ثانيه مي باشد.
توجه داشته باشيد كه در پاسخگويي به تست ها توجه به زمان مسئله ي مهمي مي باشد. اگر شما به تمام مطالب درسي تسلط داشته باشيد ولي نتوانيد سؤالات را در زمان مربوطه پاسخ دهيد، قطعاً نتيجه ي خوبي كسب نمي كنيد. بنابراين توجه به زمان پاسخگويي تست ها مسئله بسيار مهمي است . علاوه بر اين سعي كنيد به خاطر سرعت عمل ، دقت خود را در هنگام پاسخگويي به تست ها از دست ندهيد. بنابراين براي پاسخگويي تست ها به سه نكتهء زير توجه داشته باشيد:
1- دانش كافي 2- سرعت عمل 3- دقت
بنا به آنچه بيان شد شما در هنگام تمرين و بررسي تست ها از همين حالا مسئله زمان را مورد توجه قرار دهيد و سعي كنيد با تمرين ، به سؤالات در زمان استاندارد پاسخ دهيد.
براي كسب اين توانايي مي توانيد از تست زني با دو خودكار استفاده كنيد. در اين روش در هنگام تست زني از دو خودكار با دو رنگ متفاوت (مثلاً آبي و مشكي ) استفاده نماييد. ابتدا با ايجاد شرايط واقعي كنكور و با در نظر گرفتن زمان استاندارد شروع به پاسخگويي سؤالات با خودكار آبي كنيد. هرگاه زمان استاندارد پاسخگويي به پايان رسيد خودكار خود را عوض كرده و با خودكار مشكي به بقيه ي سؤالات جواب دهيد.
در دفعات اوّل استفاده از اين روش مشاهده مي كنيد كه در زمان استاندارد به سؤالات كمي پاسخ داده ايد يعني حجم پاسخگويي سؤالات با رنگ آبي خيلي كمتر از پاسخهايي است كه با رنگ آبي و مشكي داده ايد. ولي به مرور زمان خواهيد ديد كه حجم استفاده از خودكار مشكي (سؤالاتي كه در خارج وقت استاندارد پاسخ داده ايد) رفته رفته كاهش مي يابد.
پس از اينكه به تمامي سؤالاتي كه احاطه داريد پاسخ داديد درصد پاسخ هاي درست خود را با در نظر گرفتن نمره منفي و با توجه به فرمول مربوطه (كه در همين فصل و در قسمت درصدگيري بيان شده ) است در دو حالت زير محاسبه كنيد. اوّل براي سؤالاتي كه در زمان استاندارد پاسخ داده ايد (خودكار آبي ) و سپس براي تمامي سؤالات چه آنهايي كه در وقت استاندارد و چه در خارج اين وقت پاسخ داده ايد (خودكار آبي و مشكي ).
درصد پاسخگويي در وقت استاندارد به شما نشان مي دهد كه شما در وقت استاندارد به چند درصد سؤالات پاسخ درست داده ايد. و درصد پاسخگويي دوم به شما نشان مي دهد كه شما بر چند درصد مطالب احاطه داشته ايد.
بنابراين اگر درصد پاسخگويي در وقت استاندارد كم باشد، بايد به زمان توجه كنيد و سرعت عمل خود را با تمرين افزايش دهيد. درصورتي كه درصد پاسخگويي كلي شما بالا بود نشان مي دهد شما به مطالب احاطه كافي داريد و فقط بايد به مسئله زمان توجه كنيد (براي اين كار سعي كنيد به پاسخگويي تست هاي بيشتري بپردازيد) و اگر درصد پاسخگويي كلي شما كم بود نشان دهندهء اين است كه به مطالب احاطه كافي نداريد بنابراين قبل از تست زني هاي بعدي (تست هاي جديد) در مورد مطلب مربوطه ابتدا به درس مراجعه كرده و آن را دوباره بخوانيد يا مرور كنيد و پس از آنكه به مطالب و مفاهيم آن احاطه يافتيد به سراغ تست زني برويد. (براي استفاده از اين روش مي توانيد از فرمي كه در پيوست آمده است ، استفاده كنيد.)
امتحانات تشريحي بخش اعظم ارزشيابي دانش آموزان را در طي مدت تحصيل به خود اختصاص داده است ، از اين رو آشنايي به نحوه ي صحيح امتحان دادن و موفقيت در آنها بسيار مهم است . بارها مشاهده شده است توجه نداشتن به يك نكته ي كوچك باعث از دست دادن نمره ي قابل توجهي شده است . اين قسمت شما را با نحوه ي گذراندن اين نوع امتحانات جهت موفقيت در امتحانات كلاسي ، ميان ترم ، پايان ترم و امتحانات نهايي آشنا مي سازد. در اين نوع امتحانات دانش آموز بايد مطلبي از مطالب خوانده شده را به ياد آورده و با تجزيه و تحليل آنها، به طور دقيق پاسخ ها را سازماندهي كرده و در نهايت با توجه به مباني نگارش ، آنها را بنويسد. در هنگام مطالعه براي امتحانات تشريحي از روش SQ4R استفاده كرده و در حين مطالعه ، پرسش هايي از متن طرح كرده و آنها را پاسخ دهيد. سعي كنيد اين سؤالات حاوي نكات مهم و اساسي باشند. علاوه بر آن به نكات زير توجه كرده و آنها را در طول امتحانات تشريحي به كار ببريد.
1- در طول امتحان آرامش خود را حفظ كنيد.
لحظات اوليه ي امتحان تشريحي ، زماني كه تازه در جلسه حضور يافته ايد و هنوز برگه ي سؤالات توزيع نشده است براي اكثر دانش آموزان اضطراب آور مي باشد. اين لحظات را با تلقين مثبت و يا صحبت كردن با خالق هستي و توكل كردن به او بگذرانيد و نگذاريد اضطراب بر شما مستولي گشته و روحيه ي شما را تخريب كند.
2- ابتدا تمام سؤالات را خيلي سريع بخوانيد.
ابتدا پرسش ها را خيلي سريع و اجمالي بخوانيد، در عين حال به محتواي كلي پرسش ها و راهنمايي مطرح شده در آنها دقت كنيد تا اينكه با سطح پرسش ها (آسان يا مشكل ) و همچنين نوع پرسش ها آشنا شويد علاوه بر اين وقت امتحان را بين آنها تقسيم كنيد و مدت زماني را نيز براي مرور در نظر بگيريد.
در اينجا به راهنمايي هاي مطرح شده در برگه ي امتحاني دقت كنيد. مثلاً زمان پاسخگويي به پرسش ها 90 دقيقه است و يا از سؤال 7 و 8 يكي را پاسخ دهيد و...
3 - ابتدا به پرسش هاي ساده پاسخ دهيد.
در هنگام نوشتن جوابها از ساده ترين سؤال شروع كنيد و توجه كنيد كه پاسخ كاملي كه به اوّلين سؤال مي دهيد مي تواند ميزان اعتماد به نفس و تمركز شما را به ميزان قابل ملاحظه اي افزايش دهد. بنابراين در امتحانات تشريحي نيز ابتدا به پرسش هاي ساده پاسخ دهيد و سپس به سراغ پرسش هاي وقت گير و مشكل برويد. بنابراين نياز نيست به پرسش ها به ترتيب پاسخ دهيد بلكه بهتر است ابتدا به پرسش هايي كه بلد هستيد پاسخ دهيد و سپس به پاسخگويي بقيه ي پرسش ها بپردازيد. در صورتي كه تمامي پاسخ ها را مي دانيد از همان سؤال اول شروع به نوشتن پاسخ ها نماييد.
4- صورت سؤال را به دقت بخوانيد و ببينيد از شما چه مي خواهد؟
صورت سؤال را دقيق بخوانيد و به كلمات كليدي و راهنما دقت كنيد. برخي از كلمات كليدي كه در امتحانات تشريحي مطرح مي گردند در جدول كلمات كليدي در انتهاي اين مبحث مطرح شده اند، آنها را به دقت خوانده و در موقع پاسخگويي در امتحان به معناي آنها توجه كرده و آنها را به كار ببريد. در هنگام خواندن سؤال اشارات لازم و يا نكات اساسي را به طور مختصر بنويسيد تا در زمان پاسخگويي ، آنها را فراموش نكنيد. اگر سؤال احتياج به فرمول ، شكل يا قانون دارد قبل از آنكه آنها را فراموش كنيد آنها را بنويسيد. بنابراين ببينيد سؤال از شما به طور دقيق چه مي خواهد. اگر در فهم مقصود يك سؤال با مشكل مواجه شديد، بلافاصله از معلم خود سؤال كنيد.
5- سازماندهي كنيد.
قبل از شروع به پاسخ دادن ، جواب را در ذهن خود سازماندهي كنيد. بهترين راه سازماندهي پاسخ ها، تعيين نكات اصلي پاسخ بوده و نظم بخشيدن به آنها مي باشد. و در هنگام نوشتن پاسخ نيز به ترتيب نكات اصلي را پرورانده و آنها را بنويسيد.
6- فقط پاسخ درست را بنويسيد.
ببينيد پرسش از شما چه مي خواهد و سپس فقط به همان پاسخ دهيد. دقت داشته باشيد يك پرسش دقيق ، يك پاسخ دقيق را مي طلبد. اگر در پرسش علت يك پديده را مي خواهد، شما به توضيح و يا تعريف آن پديده نپردازيد. به طور دقيق به آن چيزي پاسخ دهيد كه پرسش از شما خواسته است نه آن چيزي كه مي توانيد پاسخ دهيد.
بنابراين با اضافه نويسي هاي بي مورد سعي در گمراه ساختن مصحح يا معلم خود نكنيد و دقت داشته باشيد كم تجربه ترين معلم ها نيز مي توانند پاسخ غلط را تشخيص دهند.
7- از تكرار بيهوده مطالب نوشته شده ، بپرهيزيد.
فكر نكنيد مصحح به حجم بالاي پاسخ نمره مي دهد (به اصطلاح وجبي نمره داده مي شود) بنابراين با تكرار بيهوده ي يك مطلب سعي نكنيد كه حجم پاسخ را افزايش دهيد. بدانيد اين تكرارها نه تنها امتياز شما را بالا نمي برد بلكه نشان از عدم نظم فكري شما در پاسخ گويي به سؤالات دارد.
8 - آنچه را در ذهن به عنوان پاسخ داريد به صورت روان بنويسيد.
سعي كنيد آنچه را كه در ذهن داريد به خوبي و به صورت روان بر روي كاغذ بياوريد. توجه داشته باشيد مصحح ، به مطالب نوشته شده روي برگه ي امتحاني نمره مي دهد و نه به آنچه در فكر و ذهن شما بوده و احياناً مي خواستيد آن را بيان كنيد. از آنجا كه در امتحانات تشريحي ايجاد ارتباط از طريق نوشتن است ، ميزان تسلط شما به زبان فارسي بسيار مهم است . پس جمله بندي درست ، رعايت نكات دستوري و درست نوشتن لغات و واژه ها الزامي است .
9- الگوي صحيح زير را در نوشتن پاسخ ها رعايت كنيد.
سعي كنيد پاسخ شما داراي مقدمه ، توضيح و نتيجه گيري باشد. از آنجا كه در تصحيح ورقه ي شما، مصحح نمي تواند وقت بسيار زيادي را به هر برگه اختصاص دهد سعي كنيد با يك الگوي مشخص و بدون اضافه گويي به پاسخ دادن سؤالات بپردازيد.
در قسمت مقدمه سعي كنيد اساسي ترين و مهمترين اطلاعات را بيان كنيد و سپس به توضيح و دفاع از آنها بپردازيد. در قسمت توضيح سعي كنيد با بيان مفاهيم علمي و دقيق به وسيله ي تشريح و تفسير مانند بيان مثال ها و جزئيات ديگر و تحليلي نوشتن پاسخ ها و نه صرفاً بيان مطالب حفظي (كه خود نشانگر فهم و درك درست مطالب مي باشد) به پاسخگويي بپردازيد. در پايان با يك خلاصه پاسخ را تمام كنيد. سعي كنيد كه با پيوند زدن مطالب در خلاصه جواب خود را كامل كنيد. هنگام نوشتن پاسخ سعي كنيد پاسخ شما نظم منطقي خود را حفظ كند و به صورت پراكنده گويي نباشد.
10- برگه ي پاسخنامه خود را منظم و مرتب نوشته و آن را تميز نگه داريد.
خوش خط و خوانا نوشتن و رعايت نظم و ترتيب بسيار مهم است . اگر داراي خط خوبي نيستيد. سعي كنيد، زيبايي خط خود را بهبود بخشيد و حداقل پاسخنامه ي خود را تميز و مرتب بنويسيد. به گونه اي برگه ي جواب را بنويسيد كه حاكي از نظم يافتگي ذهن شما باشد. بهتر است محدوده ي پاسخ هر سؤال را با كشيدن يك خط يا نقطه چين و يا با مقداري فاصله (فضاي خالي ) مشخص كنيد. اين كار علاوه بر اينكه به برگه ي شما ظاهري مرتب مي بخشد، مصحح مي تواند از اين فضاي خالي براي نمره گذاري يا توضيح استفاده كند و خود شما نيز مي توانيد در هنگام مرور مجدد پاسخ ها، از اين خط هاي خالي براي تكميل يا تصحيح پاسخ هايتان استفاده كنيد. توجه داشته باشيد:
تميز نبودن برگه ي امتحاني امكان دارد روي نمره ي شما تأثير منفي بگذارد.
11- پاسخ ها را بازبيني كنيد.
اگر به تمامي پرسش ها پاسخ داديد و هنوز زماني از وقت امتحان باقي بود به مرور مجدد پاسخ ها بپردازيد. در اين بازبيني خطاها و اشتباهات ناشي از بي دقتي را اصلاح كنيد، جوابهاي ناقص را تكميل كنيد، جمله هاي مبهم را بازنويسي كنيد و در نهايت به املاي صحيح كلمات دقت كنيد.
12- زمان را مرتباً كنترل كنيد.
اگر زمان اندكي به پايان امتحان باقي مانده و شما هنوز جواب بعضي از سؤالات را نداده ايد خيلي سريع رئوس و نكات اساسي آنها را بنويسيد و بدانيد يك جواب ناقص هم به اندازه ي خودش امتياز دارد. در اين موقع آرامش خود را حفظ كنيد، سريع نوشتن و بيان نكات اساسي به معني ايجاد پريشاني و اضطراب زا بودن نمي باشد. بنابراين از همان ابتدا سعي كنيد زمان را به طور مناسب بين سؤالات تقسيم نماييد.
كلمات كليدي و شرح آنها
توصيف كنيد: خصوصيات و صفات موضوع بحث را معرفي كنيد.
توضيح دهيد: با ارائه مثال تبيين و يا اثبات كنيد.
فهرست كنيد: عناصر مورد سؤال را به دنبال هم قرار دهيد و يك ليست از آنها بنويسيد.
تحليل كنيد: موضوع را به عناصر تشكيل دهنده آن تقسيم كنيد
خلاصه كنيد: نكات اصلي موضوع را به طور مختصر ارائه كنيد.
تفسير كنيد: موضوع را به طور صريح و روشن بازگو كنيد.
تعريف كنيد: معني موضوع و ويژگيها و كيفيت هاي مهم را بدون جزئيات بنويسيد.
اثبات كنيد: اعتبار مطلب را از طريق آزمايش ، بحث ، استدلال يا ارائه شواهد نشان دهيد.
مقايسه كنيد: شباهت ها ويا وجوه اشتراك موضوعات را نشان دهيد.
ربط دهيد: رابطه ي بين دو يا چند چيز را معلوم سازيد.
ارزيابي كنيد: از نظر خودتان مزايا و معايب و ارزش موضوع را مورد قضاوت قرار دهيد.
حل كنيد: نكات اساسي را براساس حقايق ارائه شده يا دانش خود، ارائه دهيد. و در مورد مسائل آنها را حل كرده و به جواب برسيد.
بيان كنيد: نكات اساسي را مختصراً بدون توجه به جزئيات ارائه دهيد.
قضاوت كنيد: دلايل خود را ارائه دهيد.
مقابله كنيد: وجوه اختلاف را نشان دهيد.
علت را بنويسيد: به تشريح دلايلي كه باعث رسيدن به موضوع شده است بپردازيد.
شرح دهيد: جواب نسبتاً كامل با ذكر جزئيات لازم را بيان كنيد.
ذكر كنيد (نام ببريد): موارد خواسته شده را فقط يكي پس از ديگري ذكر كنيد و نياز به توضيح نمي باشد.
نقد كنيد: در مورد موضوع ، نظر خودتان و نكات مثبت و منفي آن را بيان كنيد.
سر دو راهي
هنگام مطالعه جهت آمادگي در كنكور و يا آمادگي در آزمونها و امتحانات تشريحي بارها بر سر دوراهي قرار مي گيريد. اگر شما برنامه ريزي كرده باشيد كه امروز مثلاً درس هاي فيزيك ، ادبيات ، شيمي و زبان را مطالعه كنيد و ناگهان والدين شما تصميم بگيرند كه به ديدار يكي از آشنايان بروند و از شما نيز بپرسند كه «آيا با آنها مي رويد يا نه؟» چه پاسخي مي دهيد. و يا به طور ناگهاني در يك روز جمعه كه شما براي مطالعه در آن برنامه ريزي كرده ايد، والدين تان بخواهند به يك مكان تفريحي و يا به كوه بروند و از شما بخواهند كه با آنان همراه شويد؟ چه مي كنيد. در هنگام مطالعه براي آمادگي آزمونها بسياري از اين موقعيت ها و موقعيت هاي مشابه پيش ميآيد و شما را بر سر دو راهي مي گذارد و شما به خوبي نمي توانيد در مورد آنها تصميم بگيريد مثلاً از يك طرف دلتان نميآيد رفتن به كوه را از دست بدهيد و از طرف ديگر از عقب ماندن از برنامه و مطالعه ي تان نگران هستيد. براي اينكه بتوانيد تصميم خوبي بگيريد، هرگاه در اين موقعيت ها قرار گرفتيد. دو سؤال زير را از خود بپرسيد و به آنها پاسخ دهيد:
آيا اين موقعيت جديد به نفع شما و مطالعه و يادگيري شما مي باشد يا نه؟
و آيا اين موقعيت جديد شما را در رسيدن به هدفتان ياري مي رساند يا نه؟
توجه كنيد هميشه جواب سؤالات بالا منفي نمي باشد. مثلاً اگر رفتن به يك محيط تفريحي و گردش كردن باعث شادابي بيشتر شما و افزايش بازدهي شما پس از آن مي گردد، پس آن را انجام دهيد. ولي اگر باعث عقب افتادن شما از مطالعه و ايجاد نگراني در شما مي شود آن را انجام ندهيد.
از چه كتاب هاي تستي استفاده كنيم؟
بهترين تست ها، تست هايي هستند كه استاندارد شده باشند. تست هاي آزمون هاي سراسري استاندارد مي باشند. بنابراين بهترين كتابهاي تست در هنگام مطالعه و يادگيري و يا ارزيابي ميزان يادگيري كتاب هايي است كه ، حاوي اين تست ها باشد. يعني كتاب هاي تستي كه ، حاوي تست هاي كنكور سراسري و دانشگاه آزاد اسلامي هستند. تست هاي اين كتاب ها علاوه بر اينكه استاندارد است داراي شباهت هايي به سؤالات مطرح شده ، در كنكور مي باشد. بنابراين مطالعه و بررسي اين كتاب ها را در برنامه ي مطالعاتي خود بگنجانيد. و پس از آن براي مطالعه ي بيشتر به سراغ تست هاي ديگر برويد يعني كتاب هايي كه شامل تست هاي تأليفي استادان محترم مي باشد. در انتخاب اين كتاب ها نيز با استادان باتجربه ي آن رشته كه مي شناسيد، مشورت كنيد.
سعي كنيد در هنگام مطالعه ي دروس از تست هاي طبقه بندي شده استفاده كنيد و با استفاده از روش تست زني با دو خودكار ميزان يادگيري مطالب را مشخص كنيد. بررسي اين تست ها علاوه بر تفهيم مطالب به شما كمك مي كند تا ميزان يادگيري خود را تعيين كنيد. اگر در زدن اين تست ها درصد پاييني را كسب كرده ايد حتماً متن درس را دوباره و بادقت بيشتري بخوانيد و به اين نكته نيز توجه داشته باشيد كه :
تا به مطالب درسي احاطه و تسلط كافي نيافته ايد، به سراغ تست نرويد.
پس از استفاده از اين كتابها، يكي دو ماه مانده به كنكور از كتابهاي مجموعه اي استفاده كنيد. در اين كتاب ، مجموعه اي از تست هاي مطرح شده در سالهاي مختلف كنكور گردآوري شده است كه مي تواند براي ماههاي آخر بسيار مفيد باشد. تست هاي مجموعه اي چون از تمام كتابهاي مربوط به يك درس هستند، باعث مرور كلي بر روي مطالب مختلف يك درس مي شوند و شما را با قسمت هايي كه در آن اشكال داريد و يا قسمت هايي كه آنها را فراموش كرده ايد، آشنا مي سازند. كه شما مي توانيد به رفع اين كمبودها بپردازيد. علاوه بر اين استفاده از اين سؤالات شما را در تمرين جهت تنظيم وقت ياري مي رساند.
اگر دانش آموز سال سوم هستيد، تمركز خود را بر روي امتحان هاي نهايي گذاشته و سعي كنيد كه خوب بر مطالب درس ها احاطه يابيد. و در كنار آن تست زني را نيز فراموش نكنيد. بنابراين از همين حالا به فكر كنكور خود باشيد و نگوييد از سال بعد شروع مي كنم .
علاوه بر اين از آنجا كه استفاده بهينه از فرصت ها براي موفقيت در كنكور بسيار مهم است ، از تعطيلات تابستاني استفاده بهينه كرده و با مطالعه و تسلط بر مطالب سالهاي قبل به تست زني مباحث مربوطه بپردازيد. اگر فرصت داريد بهتر است يك يا چند درس اختصاصي سال آينده را نيز در تابستان بخوانيد. سعي كنيد در تابستان به مطالب آنها تسلط يابيد و در طول سال تحصيلي همراه با پيشرفت كلاسي و يا مطابق با برنامه ي شخصي تان به تست زني آنها بپردازيد تا بتوانيد از توانايي ها و استعدادهاي خود جهت موفقيت در كنكور بهترين استفاده را ببريد.
مطالعه براي كنكور
يك ماه مانده به كنكور
يك ماه مانده به كنكور ديگر زمان استفاده از تست هاي مجموعه اي است . سعي كنيد اكثر زمان را در اين ماه به تست زني اختصاص دهيد و در تست زني مسئله ي زمان را نيز به دقت رعايت كنيد. دقت داشته باشيد چند هفته ي آخر باقي مانده به كنكور ديگر زمان يادگيري مطالب جديد نمي باشد. يادگيري مطالب جديد در اين روزها باعث مي شود نتوانيد به مرور و يادآوري مطالب خوانده شده بپردازيد. بنابراين ماه آخر زمان مرور درس ها و مطالبي است كه تا به حال آنها را يادگرفته ايد، و زمان مرور خلاصه ها، فيش ها و يادداشت ها است و دقت داشته باشيد كه مرور كلي درس در اين روزها بسيار مؤثرتر از يادگيري يك بحث است . در هنگام مرور به مطالبي كه زود فراموش مي كرده ايد و يا مطالبي كه فهميدن آنها براي شما مشكل بوده است بيشتر دقت كنيد. سعي كنيد اين چند هفته ي مانده به كنكور را با آرامش بگذرانيد، در اين روزهاي باقيمانده منفي بافي نكنيد و از تلقين مثبت و خودپنداري مثبت (تصورهاي مثبت ) زياد استفاده كنيد و سعي كنيد آمادگي روحي لازم براي كنكور را كسب كنيد. بنابراين در اين روزها به جاي پرداختن به افكار منفي ، به فكر استفاده بهينه از زمان باقيمانده تا كنكور باشيد. در هنگام مرور درس ها همانند مطالعه كردن به عامل كيفيت توجه كافي داشته باشيد و مطالب مشابه را پشت سرهم مرور نكنيد. در يكي از روزها اگر فرصت داشتيد به محل برگزاري آزمون خود برويد. اين كار از نگراني ناشي از محل برگزاري آزمون شما مي كاهد. اگر با محل برگزاري آزمون آشنايي نداريد، اين كار را جدي بگيريد.
روز قبل از كنكور
بهتر است روز قبل از كنكور، خواندن كتاب و جزوه درسي را كنار بگذاريد و اگر مي خواهيد به مرور بعضي از مطالب بپردازيد. البته سعي كنيد خود را خسته نكنيد. در اين روز سعي كنيد آرامش فكري خود را حفظ كنيد و سعي كنيد اضطراب به خود راه ندهيد. در اين روز بيشتر به نكات مثبت خودفكر كنيد و با خود بگوييد فردا نتيجه ي خوبي از زحمت هايي كه كشيده ام ، كسب خواهم نمود. در اين روز وسايل لازم براي جلسه ي آزمون مانند كارت آزمون ، مداد، پاك كن و مدادتراش را در جاي مناسبي قرار دهيد. براي رفتن به جلسه ي آزمون وقت تان را طوري تنظيم كنيد كه هرگونه نگراني را از بين ببرد. و حداقل نيم ساعت قبل از آزمون سعي كنيد در حوزه امتحاني حضور داشته باشيد.
سر جلسه كنكور
نشستن در جلسه ي كنكور مخصوصاً قبل از آنكه دفترچه سؤالات توزيع شود براي اكثر افراد حتي نفرات اوّل كنكور با كمي نگراني همراه است . اين حالت طبيعي مي باشد و پس از مدتي از بين مي رود و فكر شما متمركز خواهد شد. در اين لحظات راز و نياز با خداوندمهربان و ياري خواستن و توكل كردن بر او در ايجاد آرامش بسيار مهم است . هرگونه مشكلي كه براي شما پيش آمد مثلاً صندلي نامناسب و... را با نزديك ترين مراقب خود در ميان بگذاريد. در طول برگزاري آزمون آرامش خود را حفظ كنيد و فراموش نكنيد مهمترين كار شما در جلسه ي آزمون پاسخگويي به پرسش ها مي باشد، بنابراين فكرهاي ديگر را كنار بگذاريد.
در طول پاسخگويي به پرسش ها به روش هاي تست زني دقت كنيد و آنچه را كه تا به حال با تمرين آموخته ايد به كار بريد. توجه كنيد قبل از برگزاري كنكور خود را آماده كنيد كه به برخي از پرسش ها نمي توانيد پاسخ دهيد و توجه كنيد كه حتي نفر اوّل كنكور نيز به چند سؤال پاسخ نمي دهد. بنابراين اگر در طول آزمون به چند سؤال متوالي نتوانستيد پاسخ دهيد، روحيه ي خود را از دست ندهيد. و توجه كنيد صدها سؤال ديگر هنوز وجود دارد كه بايد به آن ها پاسخ دهيد. درضمن در بين پاسخگويي به دو درس مختلف ، لحظه ي كوتاهي استراحت كنيد.
در هنگام پاسخ دادن به سؤالات كنكور سعي كنيد به سؤالات به همان ترتيبي كه در دفترچه آمده است پاسخ دهيد. مگر آنكه در پاسخگويي به يك درس استعداد يا توانايي ويژه اي داشته و قادر باشيد با سرعت زيادي به سؤالات آن درس پاسخ دهيد كه در اين صورت انتخاب با خود شما مي باشد.
علاوه بر مطالب بالا به مسئله ي زمان توجه كافي داشته باشيد. بنابراين به تمام مواردي كه در بحث روش هاي تست زني بيان شد توجه داشته و آنها را در حين برگزاري جلسه ي كنكور به كار بريد.
پس از برگزاري كنكور و اعلام نتايج براي انتخاب رشته اهميت فراواني قائل شويد و در اين زمينه از تجربيات دوستان و آشنايان و اساتيد باتجربه خود استفاده كنيد. و سخن آخر اينكه :
موفقيت در كنكور به خود شما بستگي دارد.
نمره تراز ـ انحراف معيار
چنانچه نمرات تراز يك داوطلب در دروس عمومي i N (4 ,3 ,2 ,1=i ) و نمرات تراز وي در دروس اختصاصي j N باشد (r , ... ,2 ,1= j تعداد دروس اختصاصي هر گروه) باشد نمره ي كل اين شخص از رابطه ي زير محاسبه مي گردد.
كه در آن (4 ,3 ,2 ,1 =i ) ضرايب دروس عمومي و (r , ... ,2 ,1= j ) ضرايب دروس اختصاصي مربوط به هر زير گروه است .
يعني براي محاسبه ي نمره ي كل ، مجموع نمره ي تراز هر درس عمومي ضربدر ضريب آن درس به مجموع 3 برابر نمره ي تراز هر درس اختصاصي اضافه شده ، حاصل بر مجموع ضرايب تقسيم مي شود. يعني نمره ي كل برابر است با:
براي هر داوطلب در هر گروه آزمايشي ، نمره ي كل در تمامي زير گروهها ساخته مي شود و با توجه به بالاترين نمره ي كل ، رتبه ي كشوري و يا منطقه اي وي مشخص مي گردد. (كه اين نمره ملاك اصلي انتخاب رشته و گزينش نهايي داوطلبان مي باشد.) بنابراين دقت داشته باشيد در كنكور و گزينش نهايي آنچه مهم است نمره ي ترازو نمره ي كل است نه نمره ي خام (درصد) و يا رتبه . براي محاسبه ي معدل دروس اختصاصي امتحانات نهايي در كنكور نيز براي دانش آموزان سالي واحدي از روش بالا براي تراز استفاده شده و در محاسبه نهايي و تعيين نمره ي كل آنها وارد مي شود.
قوانين طلايي موفقيت از نظر نفرات برگزيده ي كنكور
قانون اول- مفهوم درس را بيابيد، حفظ نكنيد.
اشكان برنا رتبه دوم گروه علوم رياضي 1380
قانون دوم- در طول دوران تحصيل ، دروس را به شكل عميق و تدريجي مطالعه كنيد.
محمدرضا افتخاري رتبه دوم گروه علوم تجربي 1379
قانون سوم- هيچ وقت براي شروع دير نيست .
مهدي سالارپور رتبه دوم گروه علوم رياضي 1379
قانون چهارم- دوستان خوب در موفقيت شخص سهم مهمي دارند.
ارسلان رحماني رتبه سوم گروه علوم رياضي 1379
قانون پنجم- آرامش مهمترين عامل موفقيت در كنكور است .
سميرا فاروق رتبه اول گروه علوم تجربي 1379
قانون ششم- خودباري ، كليد موفقيت در كنكور است .
احسان عبدي رتبه هفتم گروه علوم رياضي 1379
قانون هفتم بياموزيم كه از ثانيه هايمان نيز بهره ببريم .
سيده زهرا مبلغ رتبه پنجم گروه علوم انساني 1380
قانون هشتم براي موفقيت يك ارادهء قوي با توكل واقعي به خدا نياز داريد.
محمدرضا جلايي پور رتبه اول گروه علوم انساني 1380
قانون نهم- يك انگيزه بزرگ لازمهء يك ارادهء قوي است .
مريم ميرباقري رتبه ششم گروه علوم رياضي 1379
قانون دهم- با اراده و تلاش ، ناتواني بي معناست .
ياشار عليشاهي رتبه هشتم گروه علوم انساني سال 1378
قانون يازدهم- چاره كار درست درس خواندن است .
سيدجواد كاظمي تبار رتبه سوم گروه رياضي 1378
قانون دوازدهم- دقت و تلاش رمز موفقيت است .
محمد حكمت رتبه اول گروه رياضي سال 1378
قانون سيزدهم- نخستين گام شناخت استعداد و توان خويش است .
عفت يامين پور رتبه ششم گروه علوم انساني 1379
قانون چهاردهم- بدون هدف گام برداشتن بي معنا است .
گلاب صانعي رتبه سوم گروه علوم انساني 1378
قانون پانزدهم- تلاش و پشتكار رمز موفقيت است .
وحيد صادق پور رتبه ششم گروه علوم انساني 1378
قانون شانزدهم- براي موفقيت در كنكور بايد نقاط ضعف را ديد و انديشيد.
حسن ريواز رتبه نهم گروه علوم رياضي 1378
قانون هفدهم- انتخاب هدف و تعيين مسير اولين گام براي موفقيت مي باشد.
علي كوهي رتبه چهارم گروه علوم تجربي 1377
قانون هيجدهم- موفقيت در كنكور حاصل مطالعه صحيح و فهم عميق است .
محمدعلي خشنودي نفر هشتم رشته علوم تجربي 1377
قانون نوزدهم- بايد به دنبال علاقه بود.
شنيتا ذاكر عاملي نفر اول گروه هنر 1377
قانون بيستم- با دقت خواندن مهم است نه زياد خواندن .
پرستو نيك آئين رتبه سوم گروه علوم رياضي سال 1376
نكته 1- مهمترين مرجع سؤالات ، كتابهاي درسي مي باشند. مخصوصاً در سال هاي اخير كه سؤالات كنكور در تمامي دروس به سمت مفهومي شدن گام برداشته اند، لزوم توجه دقيق و مرجع قرار دادن كتابهاي درسي الزامي است .
نكته 2- ضرايب دروس اختصاصي در موقع محاسبه جهت تعيين نمره ي تراز، به دليل اختصاصي بودن در يك ضريب 3 ضرب مي شود. يعني در گروه علوم رياضي ضريب درس رياضيات برابر 12 و ضريب فيزيك برابر 9 و ضريب شيمي برابر 6 است .
نكته 3- در هنگام مطالعه دروس براي كنكور، ميزان مطالعه هر درس بايد با توجه به ضريب و نقشي كه در موفقيت شما در كنكور دارد تعيين شود. واضح است درسي كه ضريب 3 دارد داراي اهميت بيشتري از درس با ضريب 2 مي باشد. اما اين به منزله ي اين نمي باشد كه شما از دروس با ضرايب كمتر غافل شويد. مثلاً همانطور كه بعداً مي آيد درس عربي كه ضريب 2 دارد داراي انحراف معيار بالايي است يعني كسب يك درصد خوب مثلاً 70 درصد در اين درس به دليل آنكه اكثر دانش آموزان درصد خوبي در اين درس كسب نمي كنند. امتياز بالاتري از نمره ي كسب شده را براي شما به همراه دارد. [به اين سؤال توجه كنيد: اگر شما در درسي كه همه ي افراد در آن درصد بالايي كسب مي كنند يك درصد خوب كسب كنيد مؤثرتر است يا در درسي كه اكثر دانش آموزان در آن درصد خوبي نداشته اند؟]
نكته 4- موفقيت در كنكور يعني پيشرفت در تمامي دروس نه يك يا چند درس . پس هيچ درسي را به دليل سخت بودن يا اهميت كم داشتن در كنكور و يا به هر دليل ديگر رها نكنيد.
نكته 5- بهترين كتابهاي تستي ، تست هاي طبقه بندي شده آزمون هاي سراسري و دانشگاه آزاد اسلامي مي باشد كه در هنگام و بعد از مطالعه و همچنين به صورت مجموعه اي [اين تست ها تفكيك شده نيست و مربوط به آزمون يك سال است] براي جمع بندي نهايي از يك ماه و نيم مانده به كنكور مي تواند مورد استفاده قرار گيرد.
خيلي از دانش آموزان مي پرسند كه از چه كتابهاي تستي استفاده كنيم؟ در پاسخ بايد گفت كه بهترين كتاب تست ، كتابي است كه در آن تست هاي استاندارد آمده باشد و استاندارد شده ترين تست ها مربوط به تست هاي آزمون سراسري و پس از آن آزمون دانشگاه آزاد اسلامي مي باشد. بنابراين، در مرحله ي اوّل اين تست ها را بررسي كنيد و اگر فرصت داشتيد، به سراغ تست هاي تأليفي برويد، زيرا همان طور كه بيان شد، تست هاي آزمون سراسري و دانشگاه آزاد، استاندارد هستند و (به طور کلي) معمولاً نماينده تعداد تست هاي بي شماري هستند كه در مخزن سؤالات وجود دارند.
درس زيست شناسي به خاطر دارا بودن بالاترين ضريب (ضريب 12) در كنكور سراسري گروه علوم تجربي از اهميت ويژه اي برخوردار است و نقش مهم و كليدي را در ورود شما به دانشگاه به عهده دارد.
اگر تصميم داريد در يكي از رشته هاي خوب رشته ي علوم تجربي مانند پزشكي ، دندانپزشكي ، داروسازي و... قبول شويد، بايد در اين درس درصدي بالاتر از 80-85 درصد را كسب كنيد.
به خاطر تأثير مهمي كه اين درس در كنكور دارد، معمولاً دانش آموزان اين درس را خيلي خوب مطالعه مي كنند. نكته ي مهمي كه شما در هنگام مطالعه ي اين درس بايد به آن توجه داشته باشيد مرور است . اين درس ، درسي نيست كه با يك بار خواندن بتوانيد در آن درصد بالايي كسب كنيد بنابراين مرورهاي متوالي از اين درس را در برنامه ي خود قرار دهيد. براي كسب يك رتبه ي زير 1000 مطالعه ي مستمر و حداقل روزانه 2 ساعت الزامي به نظر مي رسد.
در هنگام مطالعه ي اين درس ، كتاب درسي به عنوان بهترين مرجع مطالعه مي باشد، منظور از مرور هاي متوالي و مطالعه ي مستمر، خواندن طوطي وار مطالب و تنها حفظ کردن آن ها نمي باشد، شما بايد براي يادگيري عميق مطالب از شيوه هاي صحيح مطالعه استفاده کنيد. دقت کنيدکه شيوه ي مطالعه و ياد گرفتن از خود مطالعه مهم تر مي باشد. استفاده از روش SQ4R (پس ختام ) مي تواند خيلي مؤثر باشد، مطالعه ي اجمالي اوّليه در شكل گيري يك ذهنيت كلي به شما كمك مي كند. در هنگام مطالعه از هيچ قسمت كتاب غافل نشويد و مطالب آن را خط به خط و با دقت بخوانيد و زير مطالب مهم آن خط بكشيد (يا اين كار را با ماژيك علامت زن انجام دهيد.) به نمودارها و شكل ها دقت كافي داشته باشيد. از حاشيه نويسي در اين درس استفاده كنيد و همچنين از مطالب خوانده شده ، خلاصه نويسي به عمل آوريد و مطالب خلاصه شده را به صورت نمودار درآوريد و آنها را دسته بندي كنيد. براي حفظ مطالب آن از بحث ياديارها كه در فصل دوم مطرح شده استفاده كنيد و با خلاقيت ، مطالب را در قالب نمودارها و ياديارها و... فرا بگيريد.
در هنگام مطالعه ي فصل هاي جديد، مطالب فصل قبل را از روي خلاصه هاي خود بخوانيد تا آنها را فراموش نكنيد و بازهم تكرار مي كنم : «اين درس را چندين بار به طور جدي و فعال مرور كنيد.»
با توجه به تغييرات کتاب هاي زيست شناسي نسبت به سال هاي گذشته ، ديگر نمي توان به کتاب زيست پايه ي خاصي (مثلاً پيش دانشگاهي) اهميت بيش تر دارد. اولاً مطالب کتاب هاي زيست بسيار به هم پيوسته مي باشند و براي يادگيري مطالب لازم است تمامي کتاب هاي زيست را (دوم، سوم، پيش دانشگاهي) به دقت مطالعه کرد و ثانياً برخلاف سال هاي گذشته ديگر سهم پايه ي خاصي در پرسش هاي کنکور بيش تر از پايه ي ديگر نيست و مي توان گفت تقريباً تعداد پرسش هاي برابري از هر سه پايه مطرح مي شود.
در اين درس بررسي تست هاي سال هاي قبل كنكور سراسري و دانشگاه آزاد بسيار مهم است . تقريباً نيمي از پرسش ها در اين درس در سال هاي قبل به نحوي آمده است . (مثلاً به صورت پرسش هاي مشابه ) كه اين امر خود اهميت مرور و بررسي تست هاي سال هاي اخير آزمون سراسري را در اين درس نشان مي دهد.
بارها شاهد آن هستيم كه افرادي با آنكه بسيار مطالعه مي كنند نمي توانند نتيجه ي مطلوبي كسب نمايند. برخي از آنها ساعت هاي زيادي را صرف مطالعه مي كنند و حتي گاهي اوقات تمامي وقت خود را به اين كار اختصاص مي دهند ولي پس از برگزاري آزمون يا امتحان مربوطه نتايج آنها بسيار پايين تر از افرادي است كه مطالعه ي كمتري داشته اند. اين امر بيشتر به خاطر شرايط و روش هاي نامناسب مطالعه مي باشد كه آنها براي خود برگزيده اند.
شرايط و روش هاي مناسب مطالعه تأثير به سزايي در موفقيت دارند ولي انتظار اين است كه خود افراد روش هاي مؤثر براي خواندن و ياد گرفتن را در حين تحصيلات بياموزند. درصورتي كه امروزه مهندسي مطالعه جايگاه بسيار مهمي در فرآيند يادگيري دارد و آموزش شيوه هاي صحيح مطالعه و يادگيري بسيار الزامي به نظر مي رسد.
منظور از طرح اين بخش افزايش كارايي و بهره وري زمان مطالعه مي باشد يعني به دست آوردن بهترين و بالاترين بازدهي از همين زمان مطالعه هدف اصلي اين بخش مي باشد. در اين بخش شما با روش هاي علمي و عملي مطالعه آشنا مي شويد.
هر فردي براي خود روش يا روش هاي خاصي براي مطالعه دارد. شايد بتوان گفت بهترين روش مطالعه همان است كه فرد دارد مگر آنكه نتواند از آن نتيجه مطلوب بگيرد. (كه اين امر در نمرات امتحاني ، نتايج آزمونها و ميزان يادگيري فرد (از نظر خودش ) تبلور مي يابد.)
بنابراين اگر شما از مطالعه خويش نتيجه ي مطلوبي نمي گيريد و يا داراي كارايي پايين مي باشيد، اين فصل شما را در شناخت روش هاي مطالعه كمك مي كند. در اين فصل تعدادي از روش هاي مناسب ، علمي ، با بازدهي بالا و مهارتهاي مطالعه معرفي مي گردد، كه فرد پس از مطالعه و بكارگيري آنها مي تواند به نتايج مطلوب تري دست يابد.
تعريف مطالعه
مكان مطالعه
مكان مطالعه بايد ساكت و آرام باشد.
بهتر است براي مطالعه مكان خاصي را در نظر بگيريد مثلاً در منزل اتاق خاصي را به اين امر اختصاص بدهيد. اين اتاق بايد ساكت و آرام و از عواملي كه باعث عدم تمركز و ايجاد حواس پرتي مي شوند به دور باشد مثلاً مكاني باشد كه سروصداي راديو و تلويزيون مزاحم مطالعه ي شما نباشد. سعي كنيد در اين اتاق و در زمان مطالعه ي شما كمتر رفت و آمد باشد تا تمركز شما را بهم نزند.
با توجه به اينكه وظيفه اصلي شما در اين مرحله درس خواندن و هدف اصلي شما موفقيت در تحصيل مي باشد. بهتر است خود را نسبت به يك اتاق يا يك مكان جهت مطالعه شرطي كنيد. يعني سعي كنيد در اين اتاق (يا مكان خاص ) هر روز به مطالعه بپردازيد و در صورت امكان از ميزي جهت اين امر نيز استفاده كنيد. اين امر باعث مي شود كه پس از مدتي شما در اين مكان تمركز بيشتري جهت مطالعه داشته باشيد و درنتيجه يادگيري شما در اين مكان افزايش خواهد يافت و باعث خواهد شد كه با حضور در آن مكان اشتياق و آمادگي بيشتري جهت مطالعه در شما ايجاد شود.
علاوه بر اين دقت داشته باشيد كه اتاق مطالعه بايد داراي نور كافي و حرارت و تهويه ي مناسب نيز باشد و همچنين همانطور كه حتماً تجربه كرده ايد مطالعه در يك مكان منظم و مرتب تأثير بيشتري از يك مكان نامرتب و شلوغ دارد.
زمان مطالعه
واحد مطالعه (زمان مطالعه را تقسيم بندي كنيد )
زمان مطالعه نبايد خيلي طولاني باشد. يعني براي مدت زمان طولاني به طور پيوسته مطالعه نكنيد. زيرا اين امر باعث خستگي و كاهش ميزان يادگيري مي شود. در بين زمان مطالعه استراحت براي مدت هاي كوتاه الزامي است . برخي از دانش آموزان وقتي مطالعه ي درس خاصي را شروع مي كنند، به طور پيوسته چند ساعت آن را مي خوانند و با اين كه شاهد اين هستند كه پس از مدتي ميزان يادگيري آنها كاهش مي يابد ولي باز به مطالعه ادامه مي دهند. استراحت قبل و بعد از مطالعه اين فرصت را به ذهن مي دهد تا مطالب قبلي را پردازش كرده و در حافظه ثبت نمايد و همچنين آمادگي لازم براي مطالعه جديد را فراهم آورد.
تحقيقات نشان داده است كه بهترين واحد مطالعه به صورت 45 دقيقه مطالعه و 15 دقيقه استراحت مي باشد ولي شما به اين نكته توجه داشته باشيد كه اين امر براي همه يكسان نيست ، مثلاً براي برخي از دانش آموزان اين واحد به صورت يك الي يك و نيم ساعت مطالعه و نيم ساعت استراحت پس از آن مي باشد. زيرا معتقدند كه 45 دقيقه فرصت كوتاهي است و تا فرد به تمركز كامل مي رسد و به مطلب احاطه مي يابد و يا درحالي كه درست به عمق يادگيري مفاهيم دست مي يابد زمان مطالعه به اتمام مي رسد. بنابراين هر شخصي متناسب با شناختي كه از خود دارد مي تواند واحد مطالعه ي خود را تعيين كند. پس :
واحد مطالعه خود را طوري تعيين كنيد كه بتوانيد بيشترين ميزان تمركز و يادگيري را در آن ، بدون ايجاد خستگي داشته باشيد.
و به اين امر نيز توجه داشته باشيد كه زمان استراحت فرصت مناسبي است تا مطالب خوانده شده منظم شده ، و با رمزگذاري در حافظه ثبت شود.
استفاده بهينه از فرصت ها
بزرگترين فن زندگي ، استفاده از فرصت هاي بي نظيري است كه برما مي گذرد. . سالويل
دانش آموزان موفق كساني هستند كه از زمان ، بهترين استفاده را مي كنند. و فرصت ها را به هدر نمي دهند. رمز موفقيت انسان هاي بزرگ تاريخ ، استفاده به جا از فرصت ها بوده است . فرصت ها همانند ابرهايي كه در آسمان ديده مي شوند زود ميآيند و زودتر مي گذرند. بنابراين سعي كنيد آنها را از دست ندهيد. بدانيد يك آينده ي همراه با موفقيت ، مرهون استفاده از فرصت ها در زمان حال است . به اين نكته دقت داشته باشيد كه براي رسيدن به موفقيت و اهدافتان از فرصت ها در جهت پشتكار بيشتر استفاده كنيد وگرنه روزي خواهد رسيد كه مجبور شويد به آنچه به شما مي رسد راضي باشيد. سعي كنيد از هر زمان و فرصتي كه پيش ميآيد بهترين استفاده را بكنيد.
استفاده از فرصت ها بدين معني است كه اولاً زمان را از دست ندهيد و متوجه اين مسأله باشيد كه زمان گوهر گرانقدري است كه وقتي از دست رفت ، ديگر برنمي گردد. بنابراين سعي كنيد زمان مناسب و كافي براي مطالعه در نظر بگيريد.
ثانياً از زمانهايي كه براي مطالعه اختصاص داده ايد، بهترين استفاده را بكنيد. در زمان مطالعه افكار خود را روي بحث موردنظر متمركز كنيد و درباره مطلب خوب تفكر كنيد و مطلب خوانده شده را براي خود بازگو كنيد. سعي كنيد زمانهاي مطالعه خود را با حواس پرتي و يا عدم مطالعه صحيح و يا با عادت هاي غلط مطالعه از دست ندهيد. پس :
زمان مناسب و كافي براي مطالعه دروس در نظر بگيريد و از آن زمانها بهترين استفاده را كنيد.
و توجه داشته باشيد كه :
اگر به هدف خود ايمان داشته باشيد فرصت ها در برابرتان رژه خواهند رفت و اگر بدين باوريد كه كارها درست از آب درنميآيد موانع يكي يكي در برابرتان قدعلم خواهند كرد. وين داير
مطالب مشابه درسي را پشت سرهم مطالعه نكنيد !
پس از مطالعه ي يك مطلب درسي در يك واحد مطالعه ، سعي كنيد براي واحد مطالعه بعدي مطلبي را انتخاب كنيد كه با موضوع اولي متفاوت باشد مثلاً اگر قرار است درس رياضيات ، فيزيك ، ادبيات و عربي را مطالعه كنيد، دروس رياضي و فيزيك را پشت سرهم مطالعه نكنيد. بهتر است موارد فوق را به ترتيب زير قرار دهيد ابتدا رياضيات و سپس ادبيات و بعد از آن فيزيك و در آخر عربي را مطالعه كنيد.
انتخاب موضوع هاي مشابه و مطالعه ي پشت سرهم آنها، باعث مي شود كه ميزان خستگي فرد بيشتر شده وبازدهي زمان مطالعه نيز كاهش يابد و علاوه بر اين باعث تداخل بين يادگيري درس جديدو مطالب قبلي و درنتيجه باعث فراموشي زودتر مطالب و عدم پردازش صحيح اطلاعات توسط مغز مي شود. بنابراين :
در بين مطالعه ي دو موضوع مشابه ، درس ديگري را مطالعه كنيد.
اصول اساسي مطالعه
اصل اول ـ استمرار در مطالعه
يكي از اصول اساسي در مطالعه ، استمرار در مطالعه مي باشد. حتماً با افرادي برخورد داشته ايد كه گاهي اوقات با جديت و سعي و تلاش فراوان شروع به مطالعه مي كنند و پس از مدت كوتاهي آنرا رها مي نمايند. و همچنين افرادي را ديده ايد كه به اندازه كافي ولي به طور مستمر مطالعه مي كنند. شما جزو كدام گروه هستيد؟ به نظر شما كدام گروه موفق تر هستند؟ كساني كه حجم زيادي از مطالب را در زمان كوتاه و به طور ناپيوسته مطالعه مي كنند يا كساني كه به طور مستمر مطالعه مي كنند؟
يكي از ايرادهايي كه در بحث مطالعه بر دانش آموزان و دانشجويان وارد مي شود اين است كه در طول ترم به اندازه ي كافي مطالعه نمي كنند و در آخر ترم مي خواهند حجم زيادي از مطالب رادر زمان كوتاهي فرابگيرند. اگر شما براي موفقيت در امتحانات پايان ترم و يا موفقيت در كنكور تلاش مي كنيد بهتر است مطالب و مباحث درسي را تقسيم كرده و به جاي آنكه بخواهيد آنها را در طي يك شب بخوانيد، در طول ترم در واحدهاي زماني كوتاه تر و به صورت عميق تر مطالعه كنيد. توجه داشته باشيد مطالبي كه بر اثر استمرار در مطالعه در ذهن شما ثبت مي شود به مراتب براي مدت طولاني تر و بهتر در حافظه باقي خواهد ماند و از آنها در مواقع لزوم بهتر مي توان استفاده كرد پس در مطالعه نيز دقت داشته باشيد كه :
رهرو آن نيست كه گه تند و گه آهسته رود، رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود.
بنابراين مطالعه ي حجم كمي از مطالب در زمان هاي مشخص و به طور مستمر داراي بازدهي بيشتري از مطالعه حجم زيادي از مطالب در يك مدت كوتاه مي باشد.
اصل دوم ـ نظم در مطالعه
راز خوشبختي و سعادت در نظم و انضباط است . كانت
همانطور كه وجودنظم در هر كاري لازم و ضروري است وجود نظم و انضباط در مطالعه نيز بسيار مهم است . كسي كه بدون نظم و ترتيب خاصي مطالعه كند هرگز نتيجه مطلوبي نخواهد گرفت .
قبلاً بيان شد كه انسان هاي بزرگ براي رسيدن به اهدافشان و موفقيت در زندگي شان برنامه ريزي مي كنند بنابراين شما نيز كه به فكر موفقيت و پيروزي هستيد بايد براي موفقيت تحصيلي خود به اين اصل توجه كنيد. موفقيت در تحصيل و ورود به مقاطع بالاتر تحصيلي بدون در نظر گرفتن نظم ، غيرمنطقي به نظر مي رسد.
البته لازم به ذكر است نظم در اينجا دو بُعد دارد. بُعد اول داشتن يك نظم فكري و ذهني است يعني شما ذهن خود را چنان برنامه ريزي كرده باشيد كه از يك نظم منطقي برخوردار باشد. بايد دقت داشته باشيد اين نظم را با اضطراب ، عدم اعتماد به نفس ، عدم تمركز حواس و عدم علاقه و مهمتر از همه با عدم مطالعه ي اصولي و عدم توجه به مفاهيم و مباحثي كه مطالعه مي كنيد و... از دست ندهيد.
بُعد ديگر داشتن نظم است وجود نظم در همه ي فعاليت هايتان از جمله مطالعه ضروري مي باشد. اين گونه نباشد كه مانند بعضي از دانش آموزان هر موقع از كارهاي جنبي مانند ديدن تلويزيون ، صحبت كردن با دوستان و ورزش كردن و... خسته شديد به سراغ درس و مطالعه برويد. [و يا به عبارت ديگر هر موقع هيچ كار ديگري نداشتيد به سراغ مطالعه برويد. ] پس توجه داشته باشيد مطالعه ي خود را با نظم فكري و عملياتي همراه سازيد و هرگاه مطالعه موردنظر خود را مطابق برنامه انجام داديد به عنوان پاداش ، مواردي مانند مباحث بالا را در نظر بگيريد. مثلاً در ابتداي مطالعه براي خودتان تعيين كنيد كه اگر در اين واحد درسي تعدادي صفحه يا يك مطلب كلي را خوانديد و خوب فهميديد به عنوان پاداش به دوستتان تلفن زده و با او صحبت خواهيد كرد.
اصل سوم ـ تنوغ در مطالعه
همانطور كه بيان شد اگر وقت زيادي صرف مطالعه يك موضوع درسي شود، بعد از مدتي خستگي به سراغ مطالعه كننده ميآيد و بازدهي يادگيري او را كاهش مي دهد. اما در صورتي كه همين زمان را صرف مطالعه دو يا چند موضوع كند، تا حدود زيادي از خستگي ذهني او كم مي شود و ميزان يادگيري اش در حد بالايي قرار مي گيرد.
برخي از داوطلبان كنكور را مشاهده كرده ام كه مطالعه ي خود را به صورت زير برنامه ريزي مي كنند ابتدا يك كتاب را به طوركامل مي خوانند و سپس به سراغ كتاب ديگري مي روند مثلاً پنج روز را براي مطالعه شيمي (3) قرار داده و بعد از آن به سراغ درس فيزيك (3) مي روند. اين نحوه برنامه ريزي علاوه بر اينكه فرد را در هنگام مطالعه خسته مي كند به دليل اينكه بين مطالعه ي يك درس خاص فاصله ي زماني زيادي مي افتد مثلاً شخص شيمي (3) را در اين هفته مطالعه مي كند و شيمي پيش دانشگاهي را بعد از دو هفته در برنامه ي مطالعاتي خود قرار مي دهد باعث مي شود مطالب خوانده شده فراموش شود كه اين امر با اصل استمرار در مطالعه ي دروس نيز در تضاد است . بنابراين سعي كنيد تنوع در مطالعه را مدنظر داشته باشيد.
علاوه بر اين دقت داشته باشيد در برنامه ريزي جهت تنوع مطالب ، دروس مشابه در كنار يكديگر قرار نگيرند و بين دو درس مشابه درس ديگري خوانده شود مثلاً بين زيست شناسي جانوري و زيست شناسي گياهي يك درس ديگر مانند يك درس عمومي (ادبيات يا زبان انگليسي ) مطالعه شود.
اصل چهارم ـ توجه بر كيفيت
بارها شاهد داوطلبان ورود به كنكور بوده ام كه ساعتهاي زيادي را صرف مطالعه كرده اند يعني ميزان كمّي مطالعه آنها بسيار بالا بوده است ولي در نهايت هنگامي كه نتايج كنكور مشخص شده است يا قبول نشده اند و يا متناسب با سعي و تلاش شان در رشته خوبي پذيرفته نشده اند و در مقابل دانش آموزاني با مطالعات كمتر ولي دقيق تر و با كيفيت بالاتر توانسته اند به اهدافشان برسند.
بنابراين آنچه مهم و اساسي است توجه به كيفيت و يادگيري بيشتر در كنار كميت و مقدار مطالعه بيشتر مي باشد. در اين امر مي توانيد از روشهاي مطالعه ي صحيح كه در آنها به مسأله كيفيت توجه خاصي شده است استفاده نماييد.
اگر براي امتحانات پايان ترم درس مي خوانيد درصورتيكه از اول ترم شروع كنيد زمان مطالعه اي در حدود 3 الي 4 ساعت كافي است ولي از نظر كميت اين مقدار ساعت مطالعه براي كنكور قابل قبول نيست و موفقيت در كنكور ساعت مطالعه ي بيشتري را طلب مي كند. براي آمادگي در كنكور ساعات مطالعه اي در حدود 5 الي 7 ساعت در روزهاي معمولي و 8 الي 10 ساعت در روزهاي تعطيل به نظر استاندارد ميآيد. البته اين امر به ميزان استعداد، ضريب هوشي ، قوي يا ضعيف بودن توان علمي دانش آموز و همچنين به هدفي كه در كنكور برگزيده است نيز ارتباط دارد.
توجه داشته باشيد زمان مطالعاتي كم براي كنكور باعث مي شود شما نتوانيد تمام حجم مطالب و تمامي دروس را مطالعه كنيد. البته همانطور كه گفته شد در كنار توجه به كميت ، توجه به بالا بودن كيفيت و استفاده بهينه از فرصت هاي مطالعاتي نيز الزامي مي باشد مطالب بالا را مي توان در اين جمله خلاصه كرد. توجه به كميت ساعات مطالعه و كيفيت خود مطالعه ، در كسب اطلاعات و معلومات و در نهايت در يادگيري بيشتر مؤثر است . بنابراين :
توجه به كميت و كيفيت مطالعه ، باعث افزايش يادگيري مي شود.
همانطور كه در فصل اوّل بيان شد علاقه به مطالعه در يادگيري مطلب بسيار مهم و ضروري است . در همان قسمت در ارتباط با راههاي كسب علاقه صحبت شد. بنابراين دقت داشته باشيد، اگر به كاري علاقه مند باشيد، از آن خسته نمي شويد.
انواع سوالات کنکور زیست شناسی
۱- تست هایی که پس از خواندن صورت سئوال ، جواب به صورت یک کلمه یا توضیح کوتاه در ذهن ما نقش می بندد یعنی فوراً جواب به ذهنمان خطور می کند . این گونه تست ها جنبه ی حفظی داشته و تست های آسان خوانده می شوند و اغلب مشابه خط کتاب درسی اند . در اینصورت می توان پس از خواندن صورت سئوال به سرعت پاسخ را پیدا کرد و نیاز به بررسی سایر گزینه ها نیست.
مثال : سراسری 82:
تیغه ی میانی سلولهای گیاهی را کدام می سازد؟
الف- غشاء ب- دیواره ثانویه ج- دستگاه گلژی د- دیواره نخستین
که گزینه ج صحیح است •
2- تست هایی که ویژگی را مطرح می کنند که گزینه مورد نظرتان دارای آن ویژگی است . این گونه تست ها کمی دشوارتر هستند و نیاز به تحلیل اولیه دارند. این گونه تست ها متوسط خوانده می شوند و در آن ها نیاز به بررسی تک تک گزینه ها را داریم. در این گونه سؤالات ابتدا باید صورت تست کاملاً فهمیده شود تا در انتخاب گزینه ها دچار مشکل نشویم. با طی مراحل زیر به راحتی به گزینه جواب می رسیم:
1- فهم درست منظور سئوال 2- دانستن ویژگی های گزینه ها
مثال : سراسری 86:
کربن موجود در ساختار پروتئینی کدام گزینه ، منحصراً از جانداران دیگر تأمین می شود؟
الف -شقایق دریایی ب- کاهوی دریایی ج- کلامیدوموناس د- نیتروموناس
همان طور که مشاهده می شود صورت تست ویژگی هتروتروف را مطرح می کند پس در گزینه ها به دنبال جاندار هتروتروف می گردیم ، می دانیم : شقایق دریایی ، هتروتروف و جانور است. نیتروزوموناس ، شیمیوا توتروف و باکتری است . کاهوی دریایی و کلامیدوناس ، فتواتوتروف و جلبک سبز هستند. پس گزینه 1 صحیح است
3- تست هایی که در آن گزینه ها به صورت توضیحی و جملات ارائه می شوند . در این گونه سئوالات لازم است تمام گزینه ها را کامل و با دقت بخوانیم و به تک تک کلمات دقت کنید زیرا طراح در این گونه تست ها با کلمات بازی می کنند که ممکن است دوطلب به راحتی از روی آن ها عبور کند. این تست ها خود شامل سه حالت اند: الف : تست هایی که در صورتشان خواستن تعریف یک کلمه یا علت چیزی است.
مثال : سراسری 84:
علت مایع بودن روغن ذرت چیست ؟
الف - اب گریز بودن آن ب - ساختار تری گلیسیریدی آن
ج - حداکثر تعداد هیدروژن را دارد د- آنزیم هایی برای تنفس بی هوازی دارد
که گزینه 2 درست است.
4- سئوالات صحیح و غلط که می تواند به صورت : " کدام عبارت صحیح است ؟" " کدام عبارت نادرست است ؟""کدام عبارت صحیح نیست "" همه عبارت ها نادرست اند به جز ... " باشند . به همین خاطر توجه به صورت الزامی است و می تواند دانش آموزان بی دقت را دچار مشکل نماید. هم چنین در این حال اهمیت خواندن همه گزینه ها آشکار می شود. زیرا اگر داوطلب همه ی گزینه ها را کامل بخواند اگر در فهم صورت بی دقتی کرده باشد به اشتباه خود پی می برد . اما داوطلبان اغلب در تست ها با رسیدن به گزینه مورد نظر خود که می تواند اشتباه باشد از خواندن بقیه گزینه ها دست می کشند و آن را اتلاف وقت می دانند و ممکن است یک تست راحت را از دست بدهند.
باید بدانید در کنکور برای درس زیست شناسی وقت مورد نظر به قدر کافی هست تا شما همه ی سئوالات را با دقت کافی بخوانید. در سئوالات درست و نادرست گزینه ها ممکن است از یک بحث یا بحث های مختلف انتخاب شوند
مثال سراسری 86:
کدام عبارت صحیح نیست؟
الف - ماهیچه دیواره ی روده ی انسان از نوع صاف است.
ب- پستانداران گیاهخوار ، عموماً روده یی بسیار طویل دارند.
ج - نقش روده در همه جانوران ، جذب همه مواد غذایی است.
د- نقش روده در ملخ ، فشرده تر کردن مواد غذایی است.
گزینه 3 صحیح است.
5- تست هایی که با شکل همراهند، در این گونه تست ها حتما از تصاویر داخل کتاب استفاده می شود. لذا این تست با بررسی دقیق و کامل همه شکل های کتاب درسی به راحتی قابل پاسخ گویی خواهد بود.
6- مسائل که تقریباً همگی آن ها از مباحث ژنتیک مطرح می شوند . داوطلب برای پاسخ گویی به مسائل باید به این مباحث از کتاب درسی تسلط داشته باشد و قبلاً مسائل کافی تمرین کرده باشد. داوطلب پس از تمرین مسائل پس از مدتی نکات لازم را خود به دست خواهد آورد و در این صورت این تست ها که جزو دسته ی سخت هستند ، بسیار آسان و دلپذیر خواهند شد.
7- تست های مفهومی- ترکیبی که بخش اعظم سئوال های کنکورهای اخیر را تشکیل می دهند و سئوال پیچیده و حرفه ای لقب گرفته اند. در واقع این تست ها سخت نیستند دانش آموزانی که بر کتاب و مطالب تسلط کافی نداشته و هم چنین قدرت تجزیه و تحلیل خوبی هم ندارند آنها را سخت می نامند . این دسته داوطلبان فقط می توانند به انواع تست هایی که در فوق ذکر شده پاسخ دهند و باز در مورد مسائل و اشکال هم بسته به میزان دقت و تمرین شان قادر به پاسخگویی خواهند بود. این تست ها درواقع ارتباط دادن مطالبی است که اکثر داوطلبان به طور جدا فراگرفته اند و در مواجهه با این سئوال ها قدرت استنباط خود را از دست می دهند.
دانش آموزان باید یاد گرفته باشند که تحلیل کنند تا به نتیجه برسند. این امر ابتدا ممکن است زمان بر باشد اما پس از تمرین زیاد مشکل حل می شود. نباید در ذهن به دنبال مطالب به صورت مجزا بگردید و بعد آن ها را بخواهید به هم وصل کنید این شیوه نتیجه بخش نیست . باید انبوه مطالبی که در ذهنتان انباشته شده را مرتب کنید و از آن ها تار عنکبوتی بسازید. در آن صورت طراح ، شما را به هر کجای این دام بیاندازد شما راه خود را به راحتی پیدا می کنید . به هر طرف بخواهید می توانید حرکت کنید این یک شبکه ی عظیم و به هم پیوسته در ذهن شماست.
مثال : سراسری 86 :
بافت حاوی مواد غذایی ، در دانه کدام گیاه قبل از لقاح تشکیل می شود؟
الف- ادریسی ب- کاج ج- لوبیا د- گندم
با توجه به دانسته های ما با دیدن ابتدای صورت سوال ذهنمان به کتاب سوم مبحث گیاهی می رود در واقع عنکبوت ما روی عبارت بافت حاوی مواد غذایی افتاده و به شکل زیر راه خود را دنبال می کند: بافت حاوی مواد غذایی شامل 2 قسمت است :
الف - بازدانگان ، آندوسپرم ، قبل از لقاح ب- نهاندانگان ، آندوسپرم ، بعد از لقاح
پس باید قسمت یک را ادامه بدهیم و در گزینه ها به دنبال یک گیاه بازدانه بگردیم ، که به راحتی به گزینه 2 می رسیم.
مثال : در کشت بافت از کدام یک برای تولید اشعه مغزی استفاده می شود؟
الف - اکسین ب- ستوکینین ج- ژیبرلین د – اتیلن
این سئوال ترکیبی است از مباحث گیاهی کتاب دوم و سوم ، بلافاصله با دیدن اشعه مغزی حرکت می کنیم ، اشعه مغزی در ساقه ، در کشت بافت ، هورمون ستوکینین به گزینه 2 می رسیم. پس از مدتی دیگر زدن تست های آسان هیچ لذتی برایتان نخواهد داشت و خواهید دید که چه قدر به این تست های ترکیبی و کاوش مطالب علاقمند شده اید.
يماري " آلكاپتونوريا " نوعي بيماري ژنتيكي است كه در اثر نارسايي در فرايند تجزيهي اسيدآمينههاي فنيل آلانين و تيروزين به وجود ميآيد. اين بيماري پيامد كمبود آ نزيمي است كه اسيد هموجنتيسيك (آلكاپتون) را به اسيد ماليل استواستيك تبديل ميكند. در اثر كمبود اين آنزيم، كه هموجنتيسيك اسيد اكسيداز نام دارد، آلكاپتون در بدن بيمار انباشته ميشود و از راه ادرار به بيرون راه مييابد . اين نارسايي به بيماري خطرناكي نميانجامد، اما وقتي ادرار در برخورد با هوا قرار ميگيرد، آلكاپتون با اكسيژن واكنش ميدهد كه پيامد آن، تبديل آلكاپتون به فراوردهاي تيره رنگ است و اين فراورده باعث تيره شدن رنگ ادرار ميشود. از اين رو، مردم عادي نوزادني را كه با اين نارسايي به دنيا ميآمدند، انسانهايي سياه بخت و تيره روز ميپنداشتند.
آرچيبلد گرود با پژوهش گستردهاي كه روي اين بيماري انجام داد، به اين نتيجه رسيد كه اين نارسايي، به علت يك عامل ژني نادر (باتوار ث مندلي) رخ ميدهد و ازدواج بستگان درجهي اول، زمينهي بروز اين صفت نهفته و نادر را آماده ميسازد. براي اين پژوهش بود كه نظريهي " يك ژن، يك آنزيم " ، با نام اين پژوهشگر گره خورد. البته، همانطور كه در ادامه ميخوانيد، وي با گردآوري و تفسير دادههاي به دست آمده از پژوهشهاي دانشمندان ديگري، به اين مفهوم پايهاي دست پيدا كرد.
در پژوهشهاي گرود، كمتر با طراحي آزمايش روبهرو ميشويم. در حقيقت ، او با مشاهده و گردآوري اطلاعات توانست، فرضيههاي خود را تا اندازهاي اثبات كند. سرانجام، زيستشيميدانها با پژوهش هايي كه طي نيم سده انجام دادند، توانستند تصوير دقيقتري از اساس بيماري آلكاپتونوريا عرضه كنند.
در اين مقاله، شما با شيوهي پژوهشي گرود آشنا ميشويد و درمييابيد كه چگوه گردآوري دادهها و تفسير آنها به يك يافتهي زيستشناسي ميانجامد.
طرح مسأله
در سال 1898 ميلادي، خانوادهاي به دكتر گرود مراجعه كردند كه ادرار كودكشان پس از برخورد با هوا ، تيره رنگ ميشد ( پوشاك نوزاد در بخش جلو قهوهاي تيره تا سياه ميشد). سه سال بعد، كودك ديگري در همان خانواده به دنيا آمد كه به همين بيماري دچار بود. مشاهد ههاي آغازين گرود نشان داد، اين بيماري در خانوادهها تكرار ميشود، يعني اگر يكي از خويشاوندان نسبي اين صفت را داشته باشد، احتمال بروز آن در خويشاوندان ديگر نيز هست. اما به طور معمول، والدين كودكان بيمار ، اين صفت را ندارند.
مساله: چرا ادرار كودكان دچار شده به آلكاپتونوريا ، پس از برخورد با هوا، تيره ميشود؟ آيا اين بيماري ارثي است؟ الگوي توارث آن چگونه است؟
گردآوري اطلاعات
در سال 1859، شيميدانها ثابت كردند در ادرار اين بيماران تركيبي به نام اسيد هموجنتيسيك (آلكا پت ون) وجود داردكه پس از واكنش با اكسيژن هوا ، به ماده ي سياه رنگي تبديل ميشود و ساختمان شيميايي آن، شبيه ملانين (رنگيز ه ي پوست) است.
چند پژوهشگر مقدار اسيد هموجنتسيك ادرار بيماران را اندازهگيري كردند.
|
شماره |
جنسيت |
سن (سال) |
اسيد هموجنتيسيك (گرم) |
پژوشگر |
|
1 |
مرد |
5/2 |
2/3 |
اريك ماير |
|
2 |
مرد |
5/3 |
6/2 |
آرچيبلد گرود |
|
3 |
مرد |
8 |
7/2 |
ايوالد استاير |
|
4 |
مرد |
18 |
9/5 |
استانج |
|
5 |
مرد |
44 |
6/4 |
ميتلباخ |
|
6 |
مرد |
45 |
7/4 |
اوگدن |
|
7 |
مرد |
60 |
3/5 |
هامارستن |
|
8 |
زن |
60 |
3/2 |
املسن |
|
9 |
مرد |
68 |
8/4 |
ولكاو/ بومن |
توجه: ميانگين ترشح اسيد هموجنتيسيك به گرم در 24 ساعت و با رژيم غذايي معمولي
پژوهشگران دريافتند :
1. اين مولكول در ادرار افراد سالم وجود ندارد
2. همهي بيماران از كودكي اين نارسايي را دارند
3. تغيير رژيم غذايي، باعث تغيير مقدار آلكاپتون در ادرار نميشود
فرضيه سازي
دادههاي جدول نشان ميدهد، بين سن بيمار ا و ميزان ترشح اسيد هموجنتيسيك ( و در واقع ، بيماري آلكاپتونوريا ) ارتباطي وجود ندارد و مردها بيش از زنها به اين بيماري مادرزادي دچار ميشوند. همچنين ، گرود و پژوهشگران ديگر دريافتند، بين اين بيماري و رژيم غذايي افراد، ارتباط معناداري وجود ندارد. از اين رو، ميتوان نتيجه گرفت، اين بيماري به اختلالي در واكنشهاي شيميايي بيماران مربوط ميشود و مبتلايان اين نارسايي را از والدين خود به ارث بردهاند.
فرضيه : اگر اين نارسايي ارثي باشد، احتمال بروز آن در بستگان بيمار (برادرها و خواهرها) نيز وجود دارد.
بررسي فرضيه
گرود، براي بررسي اين فرضي ه، اطلاعات مربوط به موارد بيماري را كه پژوهشگران ديگر گزارش كرده بودند، بررسي كرد.
|
شماره |
تعداد افراد خانواده (برادر و خواهر) |
تعداد مبتلايان به آلكاپتونوريا |
تعداد افراد عادي خانواده |
پژوهشگر |
|
1 |
14 |
4 |
10 |
پاوه |
|
2 |
4 |
3 |
1 |
كايرس |
|
3 |
7 |
3 |
4 |
وينتر نيز |
|
4 |
2 |
1 |
1 |
استاير |
|
5 |
2 |
2 |
0 |
بومن |
|
6 |
1 |
1 |
0 |
ماير |
|
7 |
10 |
1 |
9 |
نوكيولي |
|
8 |
5 |
2 |
3 |
گرود |
|
9 |
3 |
2 |
1 |
گرود |
|
جمع |
48 |
19 |
29 |
|
پرسش1 : دادههاي جدول را چگونه تفسير ميكنيد؟ آيا اين دادهها فرضي هي گرود را ثابت ميكنند؟
الكاپتون از كجا ميآيد
بررسيهاي گرود نشان داد، آلكاپتونوريا يك بيماري ارثي است. اما چرا در ادرار مبتلايان مقدار زيادي آلكاپتون وجود دارد؟ در آن زمان، شيميدانهايي كه دربار هي واك نشهاي زيست شيميايي مطالعه ميكردند، ميدانستند كه آنزيمها باعث سرعت اين واكنشها ميشوند و در نبود آنزيم، اين واكنشها انجام نميشوند. آنان نشان داده بودند كه واكنشهايي زيست شيميايي زنجيره و ا ر انجام ميشوند؛ به طوري كه ماد هي آغازين ، نخست به چند ماد هي مياني و سپس به فراورده تبديل ميشود. هر كدام از مرحل ههاي يك زنجير هي زيست شيميايي را يك آنزيم پيش ميبرد و اگر يكي از آنزيمها وجود نداشته باشند، ماد هي مياني، كه آن آنزيم روي آن كار ميكند، انباشته ميشود و در صورتي كه در آب محلول باشد، با ادرار به بيرون راه مييابد .
فرضيه سازي
ساختمان شيميايي اسيد هموجنتيسيك شباهت زيادي به ساختمان شيميايي اسيد آمين هي تيروزين دارد. (شكل زير ). از اين رو به نظر ميرسد، اسيد هموجنتيسيك از اين اسيد آمينه به دست ميآيد . افراد دچار شده به آلكاپتونوريا ، آنزيمي را كه ماد هي مياني آلكاپتون را به ماد هي مياني ديگري تبديل ميكند ، ندارند.
فرضيه: اگر اين بيماري پيامد كمبود آنزيمي باشد كه روي اسيد هموجنتيسيك اثر ميگذارد، پس ميزان فعاليت اين آنزيم بايد در بيماران پا ي ين باشد.
بررسي فرضيه
شكل زير فعاليت آنزيم را در سه گروه افراد عادي، والدين بيماران و افراد بيمار نشان ميدهد.
پرسش2 : با توجه به شكل، آيا فرضيه ثابت ميشود؟ ادرار والدين بيماران ، پس از قرار گرفتن در معرض هوا به رنگ تيره در نميآيد. با وجود اين، فعاليت آنزيم در آنان از افراد عادي كمتر است. اين حقيقت را چگونه توجيه ميكنيد؟ اگر به هر سه گروه مقداري اسيد هموجنتيسيك بخورانيم، انتظار داريد تركيب ادرار آنان چه تغييري پيدا كند؟
50 سال طول كشيد تا با نمونهبرداري از كبد مشخص شد، فعاليت آنزيمهاي درگير در تجزي هي اسيدآمينههاي فنيل آلانين و تيروزين در افراد سالم و بيمار، به جز آنزيم هموجنتيسيك اسيد اكسيداز، يكسان است (شكل زير ). اين آنزيم هموجنتيسيك را به ماليل استواستيك تبديل ميكند و كمبود فعاليت آن، باعث انباشته شدن اين اسيد در سلولها و سرانجام ترشح آن به ادرار ميشود.
پرسش 3 : كودك دو سالهاي به بيمارستان آورده شده است. مادرش ميگويد، او زياد استفراغ ميكند ( به ويژه پس از شير خوردن ). وزن كودك و ميزان تحركش زير اندازهي عادي است. موهايش تيرهاند، اما رگههاي سفيدي دارند. نتيج هي بررسي ادرار كودك به صورت زير است.
|
غلظت برحسب ميلي مول | ||
|
ماده |
ادرار بيمار |
ادرار عادي |
|
فنيل آلانين فنيل پيرووات فنيل استات |
0/7 8/4 3/10 |
01/0 0 0 |
الف) با توجه به شكل زير ، اين كودك دچار كمبود چه آنزيمي است؟
ب) براي درمان كودك، چه پيشنهادي داريد.
ج) چرا موهاي كودك، رگههاي سفيد دارند؟
پژوهشهاي فراكلاسي
1. همان طور كه گفته شد، اسيد هموجنتيسيك در برخورد با هوا به مادهاي سياه رنگ تبديل ميشود كه ساختمان آن شبيه ملانين (رنگيز هي پوست) است. پژوهش كنيد، بين سوخت و ساز ملانين و اسيدهموجنتيسيك چه ارتباطي وجود دارد؟
2. آلبينيسم يكي ديگر از نارسايي مادر زادي در سوخت و ساز است. اين نارسايي كه به كاهش توليد ملانين و در نتيجه سفيد شدن مو ميانجامد، به علت كمبود فعاليت يكي از آنزيمهاي دخيل در توليد ملانين به وجود ميآيد.
سوالات تستی فصل اول تا پنجم کتاب علوم زیستی و بهداشت
فصل اول
1)در تفکر علمی آدمی برای یافتن پاسخ پرسش های خود از کدام استفاده می کند؟
1- خرافات 2- حدس و گمان 3- جادوگری 4- واقعیت ها و منطق
2) چهارمین مرحله ی روش علمی کدام است؟
1- آزمایش فرضیه 2- جمع آوری اطلاعات 3- فرضیه سازی 4- نظریه سازی
3) پژوهش های علوم زیستی پایه ای به چه منظوری صورت می گیرد؟
1- شناخت قوانین حاکم بر پدیده های زیستی 2- زندگی بهتر
3- به دست آوردن گیاهان و جانورانی با بازدهی بیش تر 4- استفاده ی انسان از پدیده های زیستی
4) کدام گزينه نا درست است؟
1 )يکي از نقايص مطالعات فرانچسکو ردي اين بود که وي آزمايشات خود را کنترل نکرد.
2)حدس و گماني راکه بر پايه ي اطلاعات به دست آمده در باره ي علت پديده اي زده مي شود،فرضيه مي گويند.
3)ارسطو معتقد بود که هر موجود به طور خود به خود ،از ماده ي غير زنده پديد مي آيد.
4)روش علمي فقط براي موضوعاتي کاربرد دارد که بتوان آن ها را در آزمايشگاه يا طببيعت مشاهده و اندازه گيري يا آزمايش کرد.
5)در روش علمي ، بعد از آنکه در مورد مسئله اي ،حدسي زده شد ،نوبت به کدام مرحله مي رسد؟
1) ثبت نتايج 2)آزمايش 3)جمع آوري اطلاعات 4)ثبت يافته ها
6)کدام يک از گزينه هاي زيريکي از مهم ترين نقص هاي آزمايش ون هلمونت مي باشد؟
1)او نتوانست نتايج آزمايش را اندازه گيري کند.
2)آزمايشات خود را ثبت نکرد.
3)تکرار کردن آزمايشات خود.
4)او آزمايشات خود را کنترل نکرد.
فصل دوم
7) این نتیجه گیری که : پیکر همه ی گیاهان از سلول ساخته شده است از کیست؟
1- ردی 2- شوان 3- شلایدن 4- فیرخو
8) بزرگ ترین اندامک درون سلول ها کدام است؟
1- میتوکندری 2- هسته 3- دستگاه گلژی 4- ریبوزوم
9) نقش لیزوزوم ها در سلول چیست؟
1- پروتئین سازی 2- آزادکردن انرژی مواد 3- تجزیه و گوارش مواد 4- ترشح مواد
10) کدام یک از نقش های غشای پلاسمایی است؟
1- استحکام 2- شناسایی بعضی مواد موجود در محیط 3- شکل دادن به سلول 4- نداشتن نفوذ پذیری انتخابی
11) فعالیت های سلول در کنترل کدام است؟
1- هسته 2- هستک 3- سیتوپلاسم 4- DNA
12) تعداد سانترومرها در هسته ی سلول آدمی چقدر است؟
۴۶-۱ 2- ۲۳ 3- 92 4- ۱
13) چند بافت که هماهنگ با هم وظیفه ی خاصی را انجام می دهند تشکیل کدام را می دهند؟
1- اندام 2- اندامک 3- دستگاه 4- بدن
14) اگر در سلولی 20 کروموزومی تقسیم میتوز صورت گرفته باشد در سلول های دختر حاصل هر کروموزوم چند کروماتید خواهد داشت؟ 1- دو 2- 20 3- 40 4- یک
12) قرار گیری کروموزوم ها در استوای سلول در کدام مرحله میتوز است؟
1- ۱ ۱-۲ 3- ۳ 4- 4
15) در نهایت چگونه توموری بدخیم باعث اختلال در بدن می شود؟
1- باکنده شدن سلول ها از جای خود 2- در اثر ازدیاد تومورها
3- با برده شدن سلول ها به بافت های دیگر 4- با تقسیم مکرر سلول ها
16) در سلول پوست آدمی کدام یک وجود ندارد؟ 1- غشای سلول 2- کلروپلاست 3- میتوکندری 4- هسته
17) کدام یک دارای مواد تجزیه کننده است؟ 1- ریبوزوم 2- میتوکندری 3- دستگاه گلژی 4- لیزوزوم
18) کدام متعلق به دستگاه گوارش نیست؟
1- کبد 2- معده 3- کلیه 4- پانکراس
19)کدام اندامک سلولی در آزاد کردن انرژی مواد دخالت دارد؟
1- ریبوزوم 2- شبکه آندوپلاسمی 3- میتوکندری 4- واکوئل
20) كدام یك در هر نوع سلولی وجود دارد؟
1- هسته 2- ریبوزوم 3 - شبكه آندوپلاسمی 4- میتوكندری
21) كدام فاقد دیواره سلولی است؟
1- سلول بزرگ گندم 2- سلول باكتری شوره زدا 3- سلول پیكر قارچ 4- سلول های استخوانی
22 ) سلول ماهیچه ای و سلول ریشه هویج فاقد كدام اندامك هستند؟
1- میتوكندری 2 - كلروپلاست 3- دیواره سلولی 4- هسته
23 )ساخته شدن پروتئين از اسيد هاي آمينه بر روي کدام بخش از سلول صورت مي گيرد؟
الف)دستگاه گلژي ب)ميتوکندري ج)ريبوزوم د)سانتريول
24)انتقال مواد درون سلولي به وسيله کدام اجزاي سلولي صورت مي گيرد؟
الف)ليزوزوم ها ب)ريبوزوم ها ج) شبکه آندوپلاسمي د)ميتوکندري ها
25) -نقش انتقال مواد در داخل سيتوپلاسم و بين سلولهاي مجاور بر عهده کدام اندامک است؟
الف)ميتوکندري ب)آميلوپلاست ج)واکوئول ها د)شبکه آندوپلاسمي
26)کداميک از اجزاي سيتوپلاسم در فرآيند فتوسنتز دخالت دارد؟
الف)ليزوزوم ب)کلروپلاست ج)لوکو پلاست د)ريبوزوم
27)ترشح مواد توسط کدام يک از اندامک ها صورت مي گيرد؟
الف) پلاستها ب)شبکه آندوپلاسمي ج)ريبوزوم د)دستگاه گلژي
28)کدام يک از اجزاي زير فقط در سلول هاي گياهي مشاهده مي شود؟
الف)غشاي پلاسمايي ب)کلروپلاست ج)هستک د)ليزوزوم
29)بخشي از کروموزوم که محل اتصال دو کروماتيد است چه نام دارد ؟
الف)کروماتوفور ب)کروماتين ج)سانترومر د)سانتريول
30)دو رشته اي که هنگام تشخيص کروموزومها مشاهده مي شود چه نام دارندو به محل اتصال آنها چه مي گويند؟
الف)کروماتين -– سانترومر ب)کروماتيد-سانترومر
ج)کروماتيد- سانتريول د)کروماتين – سانتريول
31)کداميک در تمام سلول هاي گياهي و جانوري ديده مي شود؟
الف)پلاسمودسماتا ب)سانتريول ج)ريبوزوم د)کلروپلاست
32) کداميک از اندامکهاي زير مسئول توليد کردن و بردن مواد به بخش هاي مختلف سيتو پلاسم است؟
الف) ميتوکندري ب)ليزوزوم ج)واکوئل د)شبکه آندوپلاسمي
۳۱)کداميک از اندامکهاي زير داراي غشاي دو لايه است؟
الف)ميتوکندري ب)ليزوزوم ج)ريبوزوم د)واکوئول
34)طبق فرضيه ماتياس شلايدن ..............................
الف)هر سلول فقط از توليد مثل سلول ديگر به وجود مي آيد.
ب)پيکر همه ي مو جودات زنده از سلول ساخته شده است.
ج)واکنش هاي شيميايي اساسي درون سلول انجام مي شود.
د)پيکر همه گياهان از سلول ساخته شده است .
فصل سوم
35) در کدام یک به ترتیب یک ماده ی آلی و یک ماده ی معدنی ذکر شده است؟
1- دی اکسید کربن ، آب 2- کلرید سدیم ، لیپید 3- پروتئین ، اکسیژن 4- فسفات ها ، اکسیژن
36) واحد سازنده ی گلیکوژن کدام است؟ 1- اسید آمینه 2- تری گلیسرید 3- گلیسرول 4- گلوکز
37) اتم های تشكیل دهنده ی كدام یك با بقیه متفاوت است؟
1- پنبه 2- روغن 3- هموگلوبین 4- گلیكوژن
38 ) ساختمان كدام دو ماده شبیه هم است؟
39) تغییرات سرعت واكنش آنزیمی طی تغییرات دما از 10 تا 60 درجه به ترتیب چگونه است؟
1- افزایش - ثابت 2- ثابت - كاهش 3- افزایش - كاهش 4- كاهش – افزایش
40) گلوكز در بدن انسان به صورت چه مولكولی ذخیره می شود؟
1- سلولز 2- گلیكوژن 3- نشاسته 4- ساكاروز
41)محل ساخته شدن آنزیم ها در كدام بخش از سلول است؟
1- هستك 2- میتوكندری 3- ریبوزوم 4- دستگاه گلژی
فصل چهارم
42) گیاهان برای ساختن کدام یک به نیتروژن نیاز دارند؟
1- هیدرات کربن 2- لیپید 3- سلولز 4- پروتئین
43 ) نشاسته در كدام قسمت سلول ها ذخیره می شود؟
1- كلروپلاست 2- واكوئل 3- دیواره سلولی 4- دستگاه گلژی
44 ) دلیل سبز شدن سیب زمینی در انبار چیست؟
1- افزایش درجه حرارت 2- رشد كردن سیب زمینی 3- برخورد نور به سیب زمینی 4- مرطوب بودن شرایط محیط
45 ) در كدام شرایط كلروفیل تشكیل نمی شود؟
1- سرما 2- كاهش غلظت CO2 3- نبودن نور 4- زیادی اكسیژن
46 ) كدام یك تولید كننده است؟
1- علف هرز 2- زنبور عسل 3- گاو 4- قارچ سازنده ی خمیر نان
47 ) به چه دلیل سلول ها برای ذخیره ی انرژی گلوكز را انباشته نمی كنند؟
1- كم بودن انرژی گلوكز 2- تركیب آسان گلوكز با سایر مواد
3- حل شدن ضعیف گلوكز در آب 4- آسان بودن ورود گلوكز به میتوكندری
فصل پنجم
48) عارضه ی کرتینیسم ناشی از کمبود کدام است؟
1- ید 2- آهن 3- کلسیم 4- سدیم
49 ) نرم شدن بافت های گیاهی در اثر پختن ۀ ناشی از كدام مورد است؟
1- پاره شدن پوشش دانه های نشاسته 2- تغییر در لایه دیواره سلولی
3- حل شدن سلولز دیواره سلولی 4- حل شدن دانه های نشاسته در آب
50 ) در كدام نوع غذای گیاهی بالاترین درصد چربی وجود دارد؟
1- سویا 2- لوبیا 3- كلم 4- ذرت
51 ) كدام ماده ی غذایی خطر ابتلا به یبوست را كاهش می دهد؟
1- سلولز 2- تری گلیسرید 3- كلسترول 4- نشاسته
52 ) كمبود كدام ماده سبب می شود ماهیچه ها و شكم در اثر نفوذ آب متورم شوند؟
1- سدیم 2- كلسیم 3- پروتئین 4- نیاسین
53 ) كدام عارضه به كمبود یك ویتامین محلول در چربی مربوط است؟
1- عقب ماندگی ذهنی 2- خشك و ضخیم شدن قرنیه
3- ضعیف شده ماهیچه ها 4- سست شدن اتصال سلول ها
54 ) كمبود ریبوفلاوین سبب كدام یك می شود؟
1- ایجاد زخم در اطراف دهان 2- خونریزی داخلی
3- كاهش رشد بدن و سلامتی پوست 4- بروز بیماری پلاگر
55 ) گلوتامات مونوسدیم به عنوان........ به غذا اضافه شده و عارضه ی آن ............ است.
1- شیرین كننده - آسیب به كروموزوم ها 2- شیرین كننده - سردرد و تهوع
3- چاشنی - آسیب كروموزوم ها 4- چاشنی - سردرد و تهوع
درس علوم زيستي و بهداشت :
فصل نوبت اول نوبت دوم شهریور
۱ ۲/۵ ۰/۵ ۱/۵
۲ ۴ ۱ ۲
۳ ۳ ۰/۵ ۲
۴ ۳ ۱ ۲
۵ ۵/۵ ۲ ۳
۶ - ۳/۵ ۲
۷ - ۶ ۳
۸ - ۳/۵ ۲
فعالیتها ۲ ۲ ۳
جمع ۲۰ ۲۰ ۲۰
درس زيست شناسي و آزمايشگاه (۱):
فصل نوبت اول نوبت دوم شهریور
۱ ۴ ۱ ۱/۵
۲ ۶ ۱/۵ ۲/۵
۳ ۴ ۱ ۲
۴ ۴ ۱/۵ ۲
۵ - ۱/۵ ۱/۵
۶ - ۶ ۴
۷ - ۲ ۱
۸ - ۳/۵ ۲/۵
فعالیتها ۲ ۲ ۳
جمع ۲۰ ۲۰ ۲۰
درس زيست شناسي و آزمايشگاه (۲):
فصل نوبت اول نوبت دوم و شهریور
۱ ۳ ۱/۵
۲ ۳/۵ ۱/۵
۳ ۲/۵ ۱/۵
۴ ۳ ۱/۵
۵ ۲/۵ ۱/۵
۶ ۳/۵ ۲
۷ - ۱/۵
۸ - ۲
۹ - ۲
۱۰ - ۱/۵
۱۱ - ۱/۵
فعالیتها ۲ ۲
جمع ۲۰ ۲۰
درس زيست شناسي پيش دانشگاهي (۱) :
فصل نیمسال اول و دوم جبرانی
۱ ۳ ۴
۲ ۲/۵ ۳/۵
۳ ۲/۵ ۳/۵
۴ ۳ ۴
۵ ۴ ۵
جمع ۱۵ ۲۰
درس زيست شناسي پيش دانشگاهي (۲) :
فصل نیمسال اول و دوم جبرانی
۶ ۲/۵ ۳/۵
۷ ۲/۵ ۳/۵
۸ ۳ ۴
۹ ۲/۵ ۳/۵
۱۰ ۲/۵ ۳/۵
۱۱ ۲ ۲
جمع ۱۵ ۲۰
در فصل ۸ زیست سوم از مگس سرکه در حد یک حشره با تعداد ۸ کروموزوم نام برده .در حالی که در کتابهای قدیمی تر مثالهایی از توارث صفات نیز مورد بحث واقع میشد. حتی امروزه هم در کتابهای ژنتیک از آزمایشهای مورگان بر روی صفت رنگ چشم این حشره به فراوانی بحث میشود. در تعجبم که چرا در کتاب فعلی مباحث ژنتیکی در مورد این حشره کنار گذاشته شده است ولی شک نکنید که در دانشگاه در واحدهای ژنتیک به فراوانی در مورد نحوه توارث صفات و الگوهای مندلی وشاید هم کارهای عملی با آن سر و کار خواهید داشت.
مگس سرکه یا مگس میوه ویا بهتر بگوییم Drosophila melanogaster مگسی است از زیرراسته مگسهای Brachycera و راسته دوبالان Diptera میباشدطول بدن این مکس۴-۳ میلیمتر وبه رنگ های زرد ، قهوه ائی ، خاکستری تا سیاه بوده وموی آریستا در شاخک ها پروش بوده وبند سوم شاخک تا حدودی تخم مرغی است .غالبا چشمهای مرکب آن درشت وقرمز رنگ بوده وبالها در حالت استراحت بطور مسطح ودر پشت بدن قرار میگیرند فاقد قاشقک بال بوده وبر روی میوه های در حال تخمیر واطراف خمره های سرکه دیده میشود ودارای چهار جفت کروموزوم است، بعد از اینکه عمل لقاح صورت گرفت وزیگوت تشکیل شد، مراحل رشد ونمو رویانی در داخل غشاء های تخم انجام میگیرد وسپس لارو از تخم خارج شده وبا تغذیه ورشد خود در نهایت به شفیره تبدیل میشود. لاروها سفید رنگ وبند بند بدون پا وزواید بدنی ودر ناحیه سر قلابهای آرواره ای به رنگ سیاه دیده میشوند در این مرحله رشد حشره سریع بوده وغذای فراوان میخورد ولی هنوز بالا ندارد، پس از آن نیز شفیره تکامل پیدا کرده وحشره کامل یا بالغ ظاهر میگردد طول مدت این مراحل تحت تاثیر دمای محیط متغیر است بطوری که در دمای ۲۰ درجه سانتیگراد متوسط دوره تخم ولارو ۸ روز است ودر دمای ۲۵درجه این مدت به۵ روز تقلیل مییابد. این مگس به بوی تخمیر وسرکه جلب میشودومخمرهای عامل گندیدگی میوه ها را با خود بر روی میوه های گندیده ویا رسیده حمل کرده و در آنجا کشت میدهند ودر داخل آنها تخم ریزی میکنند . مکسهای کامل ولاروهای آنها در محیطهای اسیدی وتخمیری زندگی میکنند ودر محل تغذیه این مکس معمولا میکروارکانیسم هایی مثل باکتری ها وقارچها نفوذ کرده وتکثیر می یابند .
این مگسدر مرحله لاروی بهقدری فعال وحریص به تغذیه استکه به علت خزیدن از نقطهای به نقطه دیگرجهت تغذیه در مسیر خود کانالهائی ودالانهائی در محیط پیرامون خود ومحیط غذائی غلیظ ایجاد میکنند ودر مورد قارچ خوراکی هم اگر یک قارچ آلوده را از وسط نصف کنید این دالانها وکانالهای را که لارو این مگس ایجاد کرده است را دقیقا مشاهده خواهید نمود .از مهمترین گونه های مگسهای سرکه که آفت قارچهای خوراکی محسوب میشوند میتوان به funebris Drosophila و Drosophila melanogaster اشاره کرد.
مگس کامل از ریسه های روی کمپوست تغذیه کرده واقدام به تخم ریزی در داخل کمپوست میکند و بعد از طی مراحل فوق الذکر لارو بوجود میآید وشروع به تغذیه از ریسه های داخل کمپوست کرده واگر بر روی کمپوست قارچی وجود داشته باشد از طریق پایه وارد کلاهک شده واین کانالها ودالانها را ایجاد خواهد کرد.هر گاه دمای محیط از۲۵ درجه سانتیگراد پایین بیاید قدرت زاد و ولد کم شده و در نهایت در زیر ۱۶ درجه سانتیگرادباعث از بین رفتن مگسها میشود ونیز اگر دمای محیط بالاتر از ۳۰ درجه سانتیگراد باشدباعث عقیم شدن حشره نر ودر نهایت باز منجربه از بین رفتن آنها میگردد پس نتیجه میگیریم بهترین دما جهت زندگی Drosophila Melanogaster ) ۲۵) درجه سانتیگراد است.
طرز صید مگس سرکه از طبیعت:
در ظروف استوانه ای میوه های در حال تخمیر راقرار داده بوی مخصوص ان سبب جاب مگس ها میشود.
پرورش ونگهداری مگس سرکه:
ازطریق محیط های کشت ساختگی
طرزتهیه آن:
۸۵گرم آردسفید و۴۲/۵گرم مخمر رادر آب سرد حل می کنیم.۷۵گرم شکر و۲۰گرم آگار رادر آب ۴۵درجه حل می کنیم.دومحلول فوق را مخاوط کرده وحجم را به۱۶۵۰میرسانیم .وسپس ۴۵دقیقه حرارت ودر نهایت ۱۵سی سی اسید استیک به آن می افزاییم.
اهمیت مگس های سرکه به عنوان مدل آزمایشگاهی:
۱-سهولت دسترسی وپروش در شرایط آزمایشگاهی
۲-دوره تکاملی کوتاه (11روز)
۳-تولید تعداد زیادی تخم
۴-مطالعه آسان صفات(۴جفت کروموزم)
در مگس سرکه، جانداری که معمولاً در اکثر مطالعات ژنتیکی استفاده می شود، افراد نوع وحشی معمولاً چشمان قرمز و بال گرد دارند.حالت های دیگر به غیر از نوع وحشی، گونه ها یا حالت های جهش یافته نام دارند.بنابراین، افراد دارای چشم قرمز، نوع وحشی و افراد دارای چشم سفید، نوع جهش یافته هستند. در شیوه نام گذاری مگس سرکه، الل ها از روی فرم مغلوب نام گذاری می شوند. در این روش، از حرف اول نام الل جهش یافته استفاده می شود. در صورتی که الل جهش یافته غالب باشد، از حرف بزرگ و در صورتی که الل جهش یافته مغلوب باشد، از حرف کوچک استفاده می شود برای مثال رنگ چشم سفید،eye white، نسبت به الل وحشی، رنگ چشم قرمز، مغلوب است. برای نام گذاری الل مسبب رنگ چشم سفید، از حرف w کوچک استفاده می کنیم. الل نوع وحشی را با یک + superscriptمشخص می کنیم. یعنی نشان دهنده رنگ چشم قرمز است. در برخی موارد، به جای اندیس + ، از یک علامت + به تنهایی و بدون نوشتن حرف اول نام الل جهش یافته استفاده می کنیم. و علامت های و+،هر دو به معنای رنگ چشم قرمز هستند. البته در صورتی می توانیم تنها از علامت + استفاده کنیم که صفت مورد بحث مشخص باشد و با الل دیگری اشتباه نشود. مثلاً وقتی که بدانیم در مورد رنگ چشم بحث می کنیم، به جای از + استفاده می کنیم در صورتی که بیش از ۱ الل جهش یافته در جمعیت وجود داشته باشد ( دقت کنید که برای هر صفت در جمعیت، فقط 1 الل نوع وحشی در نظر می گیریم )، اللی را که نسبت به تمامی الل های جهش یافته مغلوب باشد را برای انتخاب نام الل بر می گزینیم. برای مثال، برای رنگ چشم، در جمعیت به حالت دیگری نیز وجود دارد به نام white_apricot. این الل نسبت به white غالب است. بنابراین الل white را برای نامگذاری استفاده می کنیم. اللwhite_apricot را با یک اندیس a مشخص می کنیم .
مکانیسم تعیین جنسیت در مگس سرکه بسیار جالب است. در مورد انسان فنوتیپ نر به وسیله کروموزوم جنسی Y تعیین میشود، یعنی هر فردی که کروموزوم Y را داشته باشد نر و اگر نداشته باشد ماده است. خواه این فرد نر یک کروموزوم X داشته باشد یا دو تا یا سه تا و یا بیشتر. درست است، چنین فردی طبیعی نیست و عقیم. اما در هر حال فنوتیپ، نر بودن را نشان میدهد. اما در مورد مگس سرکه قضیه فرق دارد و با اینکه مگس با ژنوتیپ XY نر و با ژنوتیپ XX ماده است (مشابه با انسان)، اما برخلاف انسان که ژنوتیپ XO فنوتیپ ماده را دارد، در مگس سرکه فنوتیپ نر را نشان میدهد و ژنوتیپ XXY که در انسان فنوتیپ نر را دارد در مگس سرکه فنوتیپ ماده را نشان میدهد.
در مگس سرکه داشتن فنوتیپ نر هیچ ربطی به کروموزوم Y ندارد و این کروموزوم برای باروری لازم است. تعیین جنسیت در این مگس در درجه اول به وسیله نسبت کروموزوم های X به تعداد دستجات کروموزوم های اتوزومی تعیین می شود و اگر این نسبت برابر ۱ یا بیشتر باشد، مگس ماده است و اگر ۰/۵ یا کمتر باشد، مگس نر است. حالا زمانی که ژنوتیپ مگس XO باشد، این نسبت برابر با ۵/۰و مگس نر است و زمانی که ژنوتیپ XXY باشد، با اینکه کروموزوم Y وجود دارد، اما این نسبت برابر با ۱ است و مگس ماده است. البته این که چرا نسبت تعداد کروموزوم های X به تعداد دستجات اتوزومی جنسیت را تعیین می کند، تابع یک سری مکانیسم های دیگر است:
در مگس سرکه ژنی وجود دارد به نام Sex lethal که روی کروموزوم X قرار دارد و رشد ماده ها را هدایت می کند و از طرف دیگر خود این ژن به وسیله ۲ ژن دیگر روشن و خاموش می شود. ژن روشن کننده روی کروموزوم X و ژن خاموش کننده روی یکی از اتوزوم ها قرار دارد.
وقتی نسبت تعداد کروموزوم های X به اتوزوم ها زیاد باشد، یعنی نسبت تعداد ژن های روشن کننده Sex lethal به خاموش کننده ها بیشتر است و این ژن روشن است و فنوتیپ می شود ماده. اما وقتی این نسبت کم باشد، یعنی نسبت ژن های خاموش کننده که روی اتوزوم قرار دارند، بیشتر است و Sex lethal خاموش می شود و فنوتیپ می شود نر.
تري گليسريد، نوعي چربي موجود در بدن است. وقتي شما بيش از حد مورد نياز خود، انرژي دريافت مي کنيد (يا غذا مي خوريد)، اين کالري اضافي به تري گليسريد تبديل مي شود و در سلول هاي چربي بدن شما ذخيره مي شود.تري گليسريدها به عنوان يک منبع ذخيره انرژي براي بدن عمل مي کنند. هنگامي که شما به مقدار زيادي انرژي نياز داشته باشيد، بدن اين چربي ها را تجزيه مي کند و به انرژي تبديل مي کند تا سلول ها بتوانند از آن استفاده کنند.اما افزايش مقدار تري گليسريد در خون مي تواند سرخرگ ها را مسدود کند و به پانکراس آسيب برساند.مقدار طبيعي تري گليسريد خون کمتر از ۱۵۰ ميلي گرم در دسي ليتر است. اگر مقدار تري گليسريد بيشتر از ۲۰۰ شود، نشان مي دهد خيلي بالاست. تري گليسريد معمولاً در کنار ساير چربي هاي خون يعني LDL کلسترول و HDL کلسترول اندازه گيري مي شود.
عوامل افزايش دهنده تري گليسريد:
- چاقي که مهم ترين عامل خطر است.
- ديابت، مشکلات تيروئيد و بيماري هاي کليوي .
- ارث و ژنتيک
- مصرف بعضي داروها مثل استروژن، قرص هاي ضدبارداري، بتابلوکرها و استروئيدها
- مصرف زياد مواد غذايي شيرين و چرب
- نوشيدن الکل
برنامه غذايي مناسب براي کاهش تري گليسريد:
رژيم غذايي و ورزش، بهترين راه براي کاهش تري گليسريد خون هستند.اگر شما نمي توانيد با ورزش و رژيم غذايي، تري گليسريد خود را کاهش دهيد، بايستي تحت نظر پزشک از دارو استفاده کنيد.
در اينجا يک سري توصيه هاي غذايي را براي شما بيان مي کنيم:
۱- کمتر غذا بخوريد و بيشتر فعاليت کنيد:اگر مي خواهيد تري گليسريد خود را کاهش دهيد، بايد مقدار انرژي که مي سوزانيد بيشتر از مقداري باشد که دريافت مي کنيد.
۲- شيريني، شکلات، قند و شکر را از برنامه غذايي خود حذف کنيد. کربوهيدرات هاي پيچيده بهتر از کربوهيدرات هاي ساده مثل قند و شکر هستند. منابع غذايي کربوهيدرات هاي پيچيده شامل: نان و غلات سبوس دار، سبزي ها، ميوه ها و حبوبات است.کربوهيدرات هاي پيچيده از نظر مواد مغذي، غني هستند و داراي انواع ويتامين، املاح و آنتي اکسيدان ها هستند.
۳- قند و شکر همانند يک سم براي شماست. شکر هيچ ماده مغذي ندارد و فقط کالري دارد. خيلي سريع هم تبديل به تري گليسريد مي شود.نوشابه ها، دسرهاي شيرين، شيريني ها، شکلات، کيک، کلوچه، آب نبات، آدامس، آب ميوه هاي مصنوعي، ژله، کرم کارامل و... همگي داراي قند هستند.هنگام خريد مواد غذايي، اگر برچسب غذايي داشت، آن را بخوانيد. در بين مواد طعم دهنده و شيرين کننده، هر کدام به پسوند «اوز» (ose) يا «اول» (ol) ختم مي شد، احتمالاً نشان دهنده ي نوعي قند است.
۴- غذاهايي را که داراي مقدار زيادي انرژي و کربوهيدرات هستند، نخوريد.گوشت لخم، ميوه ها و سبزي ها، لبنيات کم چرب بايد قسمت عمده غذاي دريافتي شما را تشکيل دهند.
۵- مقدار و نوع چربي مصرفي خود را در نظر داشته باشيد. چربي هاي اشباع و جامد را مصرف نکنيد، مثل روغن نباتي جامد، کره، مارگارين، چربي گوشت، پوست مرغ، لبنيات پرچرب، خامه و سس مايونز. روغن هاي گياهي مايع را مي توانيد مصرف کنيد. مصرف اسيدهاي چرب اُمگا -3 (در ماهي و روغن تخم کتان) براي شما مفيد است.
۶- به هيچ عنوان الکل ننوشيد، زيرا الکل خيلي سريع مقدار تري گليسريد خون را افزايش مي دهد.
منبع:
http://www.tebyan.net/nutrition_health/dites/disease_dites/heart/2009/4/12/89104.html
کارشناس تغذیه- نيره ولدخاني
قرس یکی از انواع بیماری های ورم مفاصل می باشد که با درد همراه است. نقرس در اثر افزایش اسید اوریک در خون به وجود می آید. یکی از عوامل افزایش دهنده ی اسید اوریک، دریافت زیاد مواد غذایی حاوی اسید آمینه ی "پورین" است. اسید اوریک اضافی موجود در خون به شکل کریستال هایی در مفاصل ته نشین شده و باعث قرمزی، متورم و گرم شدن، درد و التهاب یک یا چند مفصل می گردد که بیشتر در انگشت شست پا، پاشنه پا، قوزک پا، زانو و آرنج ظاهر می شود. حدود 95 درصد از مردان و 5 درصد از زنان دچار نقرس می شوند. زنان قبل از یائسگی، جزو گروه درگیر با نقرس می باشند.
عواملی که موجب افزایش اسید اوریک و ایجاد نقرس می شوند:
۱- افزایش تولید اسید اوریک به وسیله بدن
۲- کاهش خروج اسید اوریک توسط کلیه ها
۳- افزایش دریافت غذاهای پورین
۴- بیماری های حاد
۵- ضربه روحی
۶- جراحی
۷- تب
۸- کمبود آب بدن
۹- خوردن بیش از حد شام
۱۰- بعضی از داروها مانند: آسپرین
آیا شما در معرض خطر هستید؟
بعضی مشکلات احتمال بروز نقرس را افزایش می دهند. این مشکلات و بیماری ها شامل: افزایش فشار خون ، دیابت نوع 1 و 2 ، کلسترول بالا ، مشکلات گوارشی ، کاهش توده عضلانی، چاقی ، مصرف غذاهای پورین دار، گرسنگی یا کم خواری، بیماری های کلیوی و لوسمی (سرطان خون) و پسوریازیس (نوعی بیماری پوستی) و ناهنجاری در هموگلوبین.
توصیه به افراد مبتلا به نقرس:
- آب زیادی بنوشند( روزی ۲تا ۳لیتر). حتماً ۱ لیوان آب، قبل از خواب بنوشند، زیرا این کار به کم شدن اسید اوریک کمک می کند.
- وزن خود را ایده آل و ثابت نگه دارند.
- اگر اضافه وزن دارند، وزن خود را کم کنند، اما برای کاهش سریع وزن نباید گرسنه بمانند یا کم خواری کنند،، زیرا کاهش سریع وزن، باعث افزایش اسید اوریک و به دنبال آن بدتر شدن نقرس می گردد. حداکثر کاهش وزن مجاز ۵۰۰ گرم در هفته می باشد.
- از خوردن غذاهای پورین دار اجتناب کنند.
- از ریختن روغن زیاد در غذا جدا خودداری کنند.
درمان های غیر دارویی نقرس
۱) درمان با گیلاس وتوت فرنگی
گیلاس و توت فرنگی شیرین یا ترش، در درمان نقرس بسیار مهم است. شما در حدود 10 تا 25 عدد گیلاس یا توت فرنگی در روز مصرف کنید. این میوه ها اگر تازه باشند بهتر است، ولی کنسرو شده هم ایرادی ندارد.
۲) درمان با آب سبزیجات
آب هویج همراه با خیار و چغندر، بهترین درمان کننده نقرس می باشد. روزانه 500 میلی لیتر آب سبزیجات (آب چغندر و آب خیار هر کدام 100 میلی لیتر و آب هویج 300 میلی لیتر) بنوشید.
۳) درمان با لوبیا
آب لوبیا را بگیرید و هر روز ۱۵۰ میلی لیتر از آن را بنوشید.
۴) درمان با سیب
سیب به عنوان یکی از بهترین درمان کننده های نقرس شناخته شده است. سیب دارای اسید مالیک می باشد که باعث خنثی کردن اثر اسید اوریک می گردد. پیشنهاد شده که بعد از هر وعده غذا، ۱ عدد سیب مصرف شود.
۵) درمان با موز
مصرف موز ۳ تا ۴ عدد در روز برای درمان نقرس پیشنهاد شده است.
۶) درمان با لیموترش
ویتامین C به عنوان درمانی برای مفصل دردناک شناخته شده است. نصف لیمو ترش را در ۱ لیوان آب بریزید و ۳ بار در هفته میل کنید.
۷) درمان با میوه
۳ تا ۴ عدد میوه در روز مصرف کنید.
۸) درمان با غذاهای طبیعی
میوه و سبزیجات و دانه ها و یا جوانه ها برای درمان نقرس بسیار مفید می باشد.
۹) درمان با آب ولرم
۱۰) درمان با حمام نمک
دو بار در روز پای خود را در آب و نمک بگذارید. برای این کار 250 تا 500 میلی گرم نمک را در آب داغ حل کنید.
۱۱) درمان با هوای تازه، ورزش کردن و کم کردن استرس
درمان های دارویی نقرس
آلوپورینول در درمان نقرس شایع ترین درمان طولانی مدت است و با مسدود کردن آنزیم زانتین اکسیداز که به طور معمول تولید اسید اوریک را به عهده دارد ، عمل می کند. بسیار مهم است که شما به طور منظم آزمایش اسید اوریک را در حالیکه تحت این درمان هستید ،انجام دهید.
قبل از شروع مصرف آلوپورینول ، شما باید آگاه باشید که تمام روش های درمانی در کاهش اسید اوریک می تواند نقرس دردناک را سبب شوند.این حالت با ادامه مصرف دارو تقلیل می یابد. این وضع توسط کریستالهای اسید اوریک که در بافت بدن شما انباشته شده ناشی می شود. خلاص شدن از شر این کریستال برای اجتناب از آسیب مفصلی بسیار مهم است ، بنابراین شما باید این درد را که برای چند هفته یا ماه طول می کشد و در نهایت به انحلال کریستالها می انجامد کنترل کنید.
شما به طور معمول با قرص 50 یا 100 میلی گرمی آلوپورینول ، پس از آزمایش خون شروع به درمان می کنید. اگر شما متوجه هر گونه عوارض جانبی شدید، به پزشک مراجعه کنید. در تعداد بسیار کمی از موارد ، یک عکس العمل قوی در برابر این دارو بروز می کند که رفع سریع آن ، بسیار مهم است .اگرنیاز شما به دارو افزایش یافته است آزمایش خون آن را به شما نشان می دهد . دوز معمول آلوپورینول در درمان نقرس دوز 300میلی گرم است ، اما این امر به طور کامل بسته به شرایط خاص خود دارد. تکرار آزمایش خون در فاصله زمانی توصیه شده توسط دکتر شما برای اطمینان ازمناسب بودن این دوز برای شما توصیه خواهد شد.
اگر چه درمان نقرس با آلوپورینول رایج می باشد ، اما عموما کمتر از نیمی از بیماران نقرس که با آلوپورینول شروع به درمان نمودند با آن ادامه دادند. از آنان نیز ، تنها یک سوم افراد دوز کافی را برای کاهش اسید اوریک به کمترین سطح که تمام بلورهای اسید اوریک حل شود،دریافت نمودند.برای موفقیت آمیز بودن درمان نقرس با آلوپورینول ، به یاد داشته باشید :
- جهت تسکین درد به عنوان احتیاط ، و یا در صورت نیاز مسکن دریافت کنید.
- توجه به مصرف آب نوشیدنی در تمام اوقات جهت خروج oxipurinol از سیستم بدن شما بسیار مهم است.
- تست اسید اوریک انجام دهید تا مطمئن شوید سطح آن زیر 6mg/dL می باشد.
- مصرف آلوپورینول را هر روز ادامه دهید.
- مصرف آلوپورینول را بدون توصیه دکتر قطع نکنید.
غذاهایی که فاقد پورین می باشند:
- گیلاس، توت فرنگی و آلبالوی تازه (به میزان ۲۵۰ گرم در روز مجاز شناخته شده است)
- موز
- گوجه فرنگی
- کرفس،بامیه، کلم
- جعفری
- سبزیجات برگ سبز
- آناناس
- غذاهای دارای ویتامین C مانند: کلم قرمز، فلفل قرمز، نارنگی، پرتقال و دیگر مرکبات و سیب زمینی
آب میوه و آب
- لبنیات کم چرب
- کربوهیدرات های پیچیده از قبیل: نان، ماکارونی، برنج، غلات، میوه ها و سبزیجات
- شکلات
- نوشیدن قهوه یا چای
- نوشیدن نوشابه های گازدار
- مصرف اسیدهای چرب ضروری از قبیل: تن، ماهی سالمون، آجیل و دانه ها
- مصرف سویا به جای گوشت قرمز
- کره و یا مارگارین کم چرب
- تخم مرغ
غذاهای پورین داری که باعث بروز نقرس نمی شوند، عبارتند از:
- گل کلم، مارچوبه، قارچ ، نخود، اسفناج ، نان های سبوس
دار ، مرغ، بوقلمون و لوبیا (این غذاها بهتر است هفته ای ۱ بار مصرف شوند،
نه بیشتر!)
غذاهای دارای پورین کم:
- گوشت گوسفند ، گوشت گوساله، جگر، قلوه، سالمون، بوقلمون، ماهی قزل آلا و اردک.
غذاهای دارای پورین زیاد:
قلب(دل گوسفند)، شاه ماهی، مخمر، ساردین و نان های شیرین
توصیه های تغذیه ای:
- از زیاد مصرف کردن ویتامین C بپرهیزید، زیرا این ویتامین افزایش دهنده تولید اسید اوریک می باشد.
- از زیاد مصرف کردن ویتامین B۳ بپرهیزید (بیشتر از ۵۰ میلی گرم در روز) . زیادی نیاسین جلوی خروج اسید اوریک را از بدن می گیرد.
- از مصرف کردن مکمل های آهن جدا بپرهیزید. زیادی آهن در خون باعث ورود اسید اوریک در مفاصل می باشد.
مطالب زیر به نقل از خانم دکتر نگار بهروز از ماهنامه دنیای تغذیه شماره 5 برای تکمیل مطلب ارائه میکنم:
التهاب دردناك مفاصل ، رسوب كریستالهای اورات سدیم و سنگهای كلیوی اسیداوریكی نشان میدهد.طبق آمار موجود، از هر ۱۰۰۰ مرد حدود۷ نفر و از هر۱۰۰۰ زن حدود ۱ نفر به این بیماری مبتلا میشوند. میزان بروز این بیماری در مردان، با میزان اسیداوریك خون ارتباط دارد، بطوری كه با اسید اوریك كمتر از ۷ میلیگرم در دسیلیتر، میزان این بیماری به۱/۰ و با اسید اوریك بالای ۹ میلیگرم در دسیلیتر، میزان بروز این بیماری به۵ درصد میرسد. مقدار طبیعی اسیداوریك در خانمها بین ۶ ـ۶/۲ و در آقایان ۲/۷ ـ ۵/۳ میلیگرم در دسیلیتر است.
نقرس در اثر تولید بیش از حد یا دفع كمترازحد اسید اوریك (یا هر دو) بوجود میآید. از میزان۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیگرم اسید اوریكی كه روزانه دفع میشود، یك سوم از رژیم غذایی (پورین موجود در مواد غذایی مصرفی) و دو سوم از منابع داخلی بدن حاصل میشود.
۱۰ درصد موارد نقرس بر اثر تولید بیش از حد اسیداوریك و ۹۰ درصد آن بر اثر كاهش دفع اسیداوریك است. برخی از داروها و اختلالات و بیماریها هم میتوانند عامل افزایش غلظت اسید اوریك باشند. داروهایی كه میتوانند در این زمینه نقش داشته باشند عبارتند از: مصرف طولانی مدت و زیاد داروهای مُدر، لوودوپا، اسید نیكوتینیك، پیرازینامید و … . مصرف الكل و مشروبات الكلی نیز از عوامل افزایش اسید اوریك خون میباشد.
از اختلالاتی كه میتواند منجر به افزایش اسیداوریك خون شود، میتوان به لوسمیها (سرطان خون)،
لنفوم ، نارسایی كلیه، گرسنگیهای طولانی و مفرط، چاقی ، مسمومیت با سرب و … اشاره كرد.
شایعترین علامت بیماری نقرس در كنار افزایش سطح
اسیداوریك خون، التهاب مفصلی دردناك است. همان طور كه گفته شده، معمولا به
صورت درد در مفاصل اندام تحتانی و در درجه اول انگشت شست پاست كه البته
سایر نقاط بدن به ترتیب شیوع، بعد از مفصل انگشت شست پا، میتواند مچ پا،
پاشنهها، زانوها، مچ انگشتان دستها و آرنج باشد.
درمان تغذیهای
همانطور كه گفته شد، نقرس یك ناهنجاری در متابولیسم پورین است كه علامت مشخصه آن سطوح غیرطبیعی و بالای اسید اوریك خون و رسوب اورات سدیم در بافتهای نرم و استخوانی نظیر مفاصل، غضروفها و تاندونها است. بنابراین یكی از مهمترین مسایل در رژیم غذایی این بیماری، اعمال برخی محدودیتها در دریافت پورین غذایی، خصوصا در مرحله حاد بیماری است.
رژیم محدود از پورین به عنوان یك كمك فرعی برای درمان دارویی جهت كاهش ترشح اسید اوریك تا میزان ۲۰۰ تا ۴۰۰ میلی گرم در روز میتواند كمك كننده باشد (همان طور كه گفته شد حدود ۷۰۰- ۶۰۰ میلیگرم اسید اوریك از یك فرد عادی روزانه دفع میشود) و میزان سطح اوریك را تا ۱ میلیگرم در دسیلیتر پایین می آورد.
در رژیم محدود از پورین، دریافت پورین روزانه به حدود ۱۵۰-۱۲۰ میلیگرم در مقایسه با دریافت معمولی آن كه ۱۰۰۰-۶۰۰ میلیگرم در روز است، کاهش می یابد. این رژیم به عنوان یك عامل كمكی در بیماری نقرس و سایر ناهنجاریهای موثر بر متابولیسم پورین تجویز میشود و برای پایین آوردن سطح اوریك در بدن طراحی شده است.
در این رژیم،منابع غذایی سرشار از پورین نظیر جگر، مغز، دل و قلوه و کله پاچه گوسفند، مخمر(ماءالشعیر) ، عصاره گوشت، اندامهای غدهای، ماهی و غذاهای دریایی، گوشت، لوبیا، نخود ، زردچوبه، قارچ، گل كلم و اسفناج با توجه به شرایط بیمار محدود میشود. مصرف این غذاها در طی حمله حاد نقرس، مجاز نمیباشد و هنگامیكه مرحله حاد فروكش میكند، فرد مجاز به مصرف یك سهم غذایی 60 گرمی از این غذاها خواهد بود.بیماران میتوانند غذاهایی را كه اساسا عاری از پورین است به دلخواه مصرف نمایند. این غذاها عبارتند از: نان و غلات، شیر و فرآوردههای لبنی، تخممرغ ، میوه ها ، سبزی ها و نوشیدنیهای غیر الكلی.
مصرف روزانه ی پروتئین به حدود ۸/۰ گرم به ازای هر كیلوگرم وزن بدن محدود میشود. میزان مصرف پروتئین یك فرد عادی حدود ۱ گرم به ازای هر كیلوگرم وزن بدن است. مثلا یك فرد ۷۰ كیلوگرمیبه۷۰ گرم پروتئین نیاز دارد. مصرف روزانه گوشت نباید از 120-90 گرم بیشتر باشد.برای افزایش دفع اسید اوریك لازم است، بیماران رژیم غذایی سرشار از كربوهیدرات (مثل نان، برنج، ماكارونی، غلات و …) و كمچربی داشته باشند و خصوصا در وعدهی شام از خوردن غذاهای سنگین و زیاد پرهیز كنند.
كنترل و حفظ وزن مطلوب برای این بیماران از اهمیت خاصی برخوردار است. بنابراین باید سعی كنند با رعایت رژیم غذایی متعادل و انجام حركات ورزشی و خصوصا پیادهروی وزن خود را در حد ایدهآل حفظ كنند.
برای رقیق كردن ادرار و تسریع در دفع اسید اوریك و پیشگیری از رسوب اسید اوریك در كلیهها و تشكیل سنگهای كلیوی، نوشیدن آب و مایعات به مقدار فراوان برای این بیماران توصیه میشود، طوری كه روزانه نوشیدن حدود ۳ لیتر مایعات برای این بیماران ضروری است. بیماران باید از نوشیدن نوشیدنیهای حاوی الكل اجتناب كنند، زیرا الكل دفع اسید اوریک توسط كلیهها را مهار میكند.
در انتها قابل ذكر است كه :
داشتن وزن ایدهآل و رژیم غذایی مطلوب و مناسب میتواند تا حدود زیادی بیماران را از مصرف دارو و عوارض حاصل از بیماری محفوظ نگه دارد.
همچنین از سایت http://www.aftabir.com مطالب مفیدی راجع به این بیماری پیدا کردم که ارائه میکنم:
نقرس یكی از انواع بیماریهایی است كه موجب بروز ورم و دردی طاقت فرسا و شدید در مفاصل می شود. این بیماری بیشترین تاثیر را به روی پنجه دست به خصوص انگشت شست دارد و نواحی دیگر بدن از جمله پاشنه ، دست، مچ و آرنج ها را نیز درگیر می كند. تاثیر این بیماری بر ستون فقرات ومهره های آن به حدی است كه موجب بروز دردی شدید در قسمت تحتانی كمر می شود.
نقرس از جمله بیماری های است كه اوج و فرود دارد و در مراحی به شدت عود می كند. پروسه شدت یافتن بیماری ناگهان اتفاق می افتد و بعد از گذشت ۵ تا ۱۰ روز از بین می رود. شدت این بیماری زمانی نمایان می شود كه میزان اسید اوریك خون به بیشترین حد خود رسیده و كریستالهای آن در حال ته نشین شدن و انباشته شدن در بدن هستند.
تولید اسید اوریك در بدن انسان به طور طبیعی اتفاق می افتد. تولید این ماده با مصرف مقدار زیادی purine كه از جمله مواد موجود در گوشتهای قرمز است ارتباط مستقیمی دارد .در حالت عادی اسیداوریك به كمك كلیه ها از خون تصفیه شده و به وسیله ادرار از بدن دفع می شود. به این ترتیب اگر بدن بیش از اندازه اسیداوریك تولید كند و یا كلیه ها توانایی تصفیه آن را از خون نداشته باشند، این امر موجب ذخیره شدن اسید اوریك در بدن می شود كه اصطلاحا Hyperuricemia گفته می شود.
اسیداوریك همواره در جریان خون جاری نیست، گاهی بعد از گذشت سالها، بالا بودن میزان اسیداوریك خون موجب تشكیل كریستال در بدن و ته نشین شدن آنها در اندامهای درونی می شود. مفاصل ، تاندونها و لاله گوش از جمله مناطقی هستند كه كریستالها در آنجا جمع می شوند. وقتی بدن در معرض خطر قرار گرفت تنها عكس العمل سیستم دفاعی بدن بروز درد، سرخی موضع، تورم و آسیب دیدن مفاصل است كه همگی از جمله علائم حاد بیماری نقرس هستند.
بر اساس تحقیقاتی كه در این زمینه صورت گرفته است میزان تولید اسید اوریك در مردان بعد از سن بلوغ افزایش پیدا می كند و به همین دلیل است كه از هر ۱۰ نفر مبتلا به بیماری نقرس ۹ نفر مرد و یك نفر زن گزارش شده است. عمل جذب و ته نشینی كریستال در مردان ممكن است از سن ۲۰ سالگی آغاز شود اما بروز علائم و نشانه های بیماری از سنین ۳۰ –۴۰ سالگی نمایان می شود.
در زنان مبتلا نیز بروز علائم و نشانه های بیماری در سنین بالا اتفاق می افتد. به گزارش متخصصان این حوزه علت این امر وجود خاصیت دفاعی هورمون استروژن در مقابل این بیماری است. و تا زمانی كه زنان به مرحله یائسگی نزدیك نشده اند علائم این بیماری نمایان نمی شود. اما به محض آغاز مرحله یائسگی و كاهش هورمون استروژن، علائم بیماری و جذب كریستالها شروع می شود.
توجه به این نكته حائز اهمیت است كه همواره بالابودن میزان اسیداوریك در بدن موجب بروز بیماری نقرس نمی شود. گرایش ته نشین شدن كریستال ها در بدن به عوامل ژنتیكی، اضافه وزن و یا برنامه های غلط غذایی و مصرف بی رویه مشروبات الكلی وابسته است. علاوه براین میزان بالای كلسترول و تری گلیسرید در بدن نیز خطر ابتلا به نقرس را در افراد بالا می برد.
در بعضی موارد وجود بیماریهایی مثل غده بافتهای لنفاوی، سرطان خون و بیماری كم خونی همولیتیك موجب تسهیل ابتلا به بیماری نقرس می شوند.
● علائم و نشانه های نقرس
حملات بیماری نقرس عموما بدون هشدار قبلی نمایان می شود. و ته نشینی كریستال ها در مفاصل غالبا همراه با نشانه خاصی نیست.
معمولا حمله این بیماری نیمه شب آغاز می شود. مفاصل درگیر دردناك می شوند و پوست آن نواحی گرم، براق و قرمز رنگ (قرمز مایل به ارغوانی) می شود. درد به حدی شدید می شود كه بیمار حتی تحمل فشار ملافه را ندارد. بعد از حمله علائم بیماری در عرض یك هفته از بین می رود اما خطر حملات بعدی، بیمار را تهدید می كند و ممكن است به مفاصل او آسیب برساند.
كریستالها معمولا به شكل توده یا برآمدگی سخت در زیر پوست و نزدیكی مفاصل جمع می شوند و موجب تغییر شكل مفاصل و كاهش میزان حركت و كارایی آنها می شوند. این تودهای سخت را توفوس می نامند كه احتمال تشكیل آنها درون كلیه ها و سایر اندامهای درونی بدن، زیر پوست گوشها و زانوها فراوان است.
، اگر چه هنوز گزارشی از رابطه بین نقرس و بیماری كلیه بررسی و ارائه نشده است اما، افراد مبتلا به نقرس غالبا در معرض ابتلا به بیماری كلیه از جمله سنگ كلیه قرار دارند.
● تشخیص بیماری
معاینه پزشك، شرحی كه بیمار از وضعیت خود می دهد و نهایتا نتیجه آزمایش خون می تواند میزان اسید اوریك را در خون مشخص كند. با این وجود میزان بالای اسید اوریك صرفا به معنای احتمال بروز بیماری نقرس در افراد نیست.
در بدن بسیاری از نمونه ها كه اسید اوریك بالایی دارند، نشانه هایی از ته نشینی و تشكیل كریستال دیده نشده است و برعكس در افرادی كه میزان اسیداوریك بدنشان نرمال و طبیعی بوده است بیماری نقرس در شدیدترین مرحله خود نمایان شده است. این گروه از افراد ۳۰ درصد مبتلایان به نقرس را شامل می شود.
قطعی ترین شیوه تشخیص این بیماری در افراد بررسی نمونه مایع موجود در مفاصل و گرفتن تست كریستال از آنهاست.
علائم بیماری نقرس معمولا بعد از یك هفته از بین می رود اما بررسی بیماری و تشخیص پزشك و درمان او در این مورد لازم است زیرا مانع از آسیب دیدگی مفاصل، كلیه ها و اندام های درونی بدن در حملات بعدی نقرس است.
در مواقعی كه حملات شدید در بیمار، موجب رنج او می شود؛ متخصص تمركز بیشتری بر تسكین درد و كاهش میزان تورم دارد و در مواقعی كه بیماری در حال پیشرفت است تمركز او به پائین آوردن میزان اسید اوریك بدن و ترمیم بخش های آسیب دیدهٔ مفاصل و درمان بیماری است.
● رژیم غذایی و مصرف گیاهان دارویی
محققان معتقدند كه گیاهخواران از جمله افراد ناآشنا با بیماری نقرس هستند. و این امر را مدیون رژیم غذایی و تغذیه مناسب ، مصرف مقدار زیادی فیبر، عدم مصرف چربی یا مصرف مقدار بسیار جزئی چربی هستند.
در افراد مبتلا به بیماری نقرس مصرف ویتامین E و سلینیوم به كاهش تورم و ترمیم قسمت های آسیب دیده كمك می كند. همچنین مصرف دانه های سرخابی و تیره رنگ توت، تمشك، زالزالك و آقطی كه منابع بسیار خوبی برای تامین تركیب های فلانوئید در بدن محسوب می شوند و به پائین نگه داشتن میزان اسید ارویك در بدن كمك می كنند. توصیه می شود. این ماده در حقیقت تاثیر بسیار خوبی بر كاهش تورم و پیشگیری از آن و همینطور بازسازی مفاصل آسیب دیده دارد.
مصرف یك فنجان توت تازه ، یا فریزشده، یا خشك شده یا عصاره آن به صورت روزانه در درمان این بیماری بسیار موثر گزارش شده است.
همچنین مصرف چای برگ های خشك گزنه به صورت روزانه مانع از تاثیر اثرات سوء نقرس به روی كلیه ها می شود. با این وجود مصرف این گیاه به همه بیماران توصیه نمی شود زیرا بعضی افراد به مصرف آن حساسیت دارند.
● شیوه های درمانی
یكی از داروهایی كه در هومیوپاتی برای درمان نقرس مورد استفاده است سورنجان است كه موجب كاهش درد ناشی از حمله های شدید این بیماری می شود. فرمول این دارو مشابه گیاهی به نام autumn crocus است كه به طور سنتی برای درمان نقرس استفاده می شود.
طب سوزنی، یكی دیگر از شیوه های درمانی طبیعی نیز برای كاهش درد به هنگام حملات بیماری نقرس پرفایده است. نكته اساسی این است كه بیماری نقرس چه در طب رایج و چه در طب سنتی درمان قطعی و كامل ندارد ، اما قابل كنترل و مهار شدن است.
رعایت رژیم غذایی مناسب و پائین نگاه داشتن میزان اسیداوریك موجب برطرف شدن بسیاری از مشكلات مرتبط با این بیماری می شود. با مصرف داروهای شیمیایی و برخی گیاهان دارویی و داروهای گیاهی به تجویز متخصصین، می توان توفوس های تشكیل شده زیر پوست را منحل كرد و یا بوسیله جراحی برداشت و به این ترتیب كارایی و قابلیت اولیه مفاصل را به مرور بدست آورد. لازم به ذكر است كه همزیستی بیماری نقرس با بیماری های مثل دیابت، فشار خون بالا و بیماری های كلیه ممكن است پروسه كنترل و درمان آن را تحت شعاع قرار داده و آن را سخت كند.
● پیشگیری
قرن ها پیش بیماری نقرس ، به عنوان بیماری افراد ثروتمند و متمول جامعه شناخته می شد. چرا كه این افراد دسترسی آسان به مواد غذایی زیاد و مشروبات الكلی داشتند و می توانستند بی رویه از آنها مصرف كنند. هرچند كه این مسئله ساده انگارانه است ، اما مصرف موادغذایی نامناسب و افراط در نوشیدن مشروبات الكلی از جمله عواملی است كه باعث پیشرفت این بیماری می شود. بنابراین كاهش وزن و محدود كردن مصرف مشروبات الكلی موجب بالا بردن سیستم دفاعی بدن در مقابل بیماری نقرس می شود.
از دیگر عواملی كه موجب پیشگیری از ابتلا به نقرس می شود، كاهش مصرف مواد غذایی حاوی purine پیورین است. موادی مثل گوشت قرمز، عصاره گوشت، حلزون، قزل آلا، ماهی كولی، قارچ، اسفناج پخته، ریوند چینی، مخمر، مارچوبه، آب جو و شراب كه حاوی مقدار زیادی پیورین هستند باید به طور جدی محدود شود. همچنین مصرف چربی های اشباع شده ـ كه مانع دفع اسید اوریك از بدن می شود ـ و كربوهیدارتهای تصفیه شده مثل قند، نان سفید و پاستا ـ كه موجب افزایش تولید اسید اوریك در بدن می شودـ نیز به طور كامل از برنامه غذایی حذف شود.
مصرف روزانه ۸ لیوان آب نیز توصیه می شود چرا كه كم آبی بدن یكی از عواملی است كه به روند تشكیل كریستالها در بدن و تجمع آنها كمك می كند. علاوه بر مصرف آب مصرف مقدار قابل ملاحظه ای چای گیاهی و آب میوه های رقیق نیز پرفایده است.
از نظر بیولوژیک، اسیدهای آمینه به دو گروه اسیدهای آمینه ضروری و غیرضروری تقسیم میشوند.
۱- اسيدهاي آمينه ضروري
۲- اسيدهاي آمينه غيرضروري.
اسيدهاي آمينه ضروري:
اصطلاح
اسيدهاي آمينه ضروري بدين دليل گفته ميشوند كه بدن انسان قادر به ساخت
آنها نيست و حتماً بايد از طريق مواد غذايي به بدن برسند. پس به
آن دسته از اسیدهای آمینه گفته میشود که از اسیدهای آمینه یا مواد دیگر
در بدن ساخته نمیشوند و یابه مقدار کافی برای رفع نیازهای بدن ساخته
نمیشوند. لذا باید این اسیدها از طریق جیره غذایی روزانه به بدن برسند در
غیر اینصورت عوارض کمبود آنها ظاهر میشود. یعنی اسیدهایی هستند که
برخلاف گروه دیگر در بدن حیوانات تولید نمیشوند و باید از خارج و از طریق
غذا به بدن وارد گردند.
اين اسيدهاي آمينه عبارتند از: آرژنين- ليزين- تره اونين- متيونين – والين – فنيل آلانين - لوسين – تريپتوفان – ايزولوسين- هيستيدين.
اسيدهاي آمينه غيرضروري:
به آن دسته از اسیدهای آمینه گفته میشود که از اسیدهای آمینه های ضرورییا مواد دیگر در بدن ساخته میشوند .
اين اسيدهاي آمينه عبارتند از: گليسين- آلانين- سرين- سيستئين- آسپارتيك اسيد- پرولئين – سيستئين – هيدروكسي پرولئين.
اگرچه تمام اسيدهاي آمينه براي بدن و رشد عضلات لازم هستند. ولي بعضي از آنان در مقايسه با بقيه از اهميت خاصي برخوردارند.
براي مثال اسيدهاي آمينه ارژنين و گليسين در تحريك ترشح هورمون رشد خود بدن تأثير دارند. از طرف ديگر گليسين در كنترل افسردگي حائز اهميت است. اسيد گلوتاميك فراوانترين اسيد آمينه موجود در عضلات است كه نقش مهمي در توليد انرژي دارد و براي اين كار خود به ويتامين B6 و B3 نيازمند است. پس به طور خلاصه:
آرژنين :
۱- آزاد كردن هورمون رشد از مغز
۲- تحريك رشد عضله
گليسين:
۱- آزاد كردن هورمون رشد از مغز
۲- كمك به ساخت كراتين.
۳- كنترل افسردگي
۴- جلوگيري از تشكيل اسيد لاكتيك و ديرخستهشدن ورزشكار.
هيستيدين:
۱- تحريك رشد نوزادان و شيرخواران
۲- جلوگيري از دردهاي مفصلي.
اسيد گلوتاميك:
۱- تقويت حافظه و تمركز حواس
۲- عضلهسازي
۳- توليد انرژي در عضله
سرين:
۱- بالابردن قند خون
۲- توليد انرژي در عضله
آلانين:
۱- كمك به تنظيم قند خون
۲- جلوگيري از تحليل عضلات.
سيستين:
۱- كاهش درد ناشي از التهاب
۲- به تأخير انداختن پيري
۳- كاهش التهاب ناشي از آسيب
۴- آنتياكسيدان بافتهاي بدن.
ليزين:
۱-جلوگيزي از آب شدن عضلات
۲- كمك به ساخت كارنيتين البته به كمك ويتامين C
۳- بالابردن توان فرد در ورزشهاي استقامتي.
لوسين و ايزولوسين:
۱- ضروري براي رشد و نمو عضلات بدن
۲- داراي خاصيت آنابوليكي و بالابردن كارايي ورزشي.
تمرينات بدني و فعاليتهاي شديد باعث تحليل پروتئينهاي بافت عضلاني ميشود و اين كمبود پروتئين در واقع زمينه را براي مصرف پروتئين درخواستي ايجاد ميكند و مصرف پروتئين مورد نياز بعد از تمرين باعث افزايش حجم عضلات ميگردد.
پروتئين به عنوان منبع سازنده مواد براي ماهيچههاي بزرگ و قسمتهاي تركيبدهنده ماهيچههاست و اين گروه غذايي عاملي براي ترميم بافتهاي آسيبديده حاصل از تمرين و عامل تحريككننده فاكتورهاي رشد بدن و كاهشدهنده چربيهاي اضافه بدن ميباشد و اين همان علتي است كه باعث ميشود و شده تا ورزشكاران از اين گروه غذايي استفاده بيشتري ببرند.
نفر اول کنکور تجربی۹۰ (آقاي سياوش مهران )چه می گوید:
آقای مهران کمی از خودتان برايمان بگوييد.
ما یک خانوادهی ۴ نفره هستیم. پدرم دكتر داروساز است و مادرم متخصص اطفال است و یک برادر کوچکتر هم دارم. پدر و مادرم مشغله كاري زيادي دارند، به همين خاطر كمتر به شیوهی اجرای برنامهی درسیام نظارت داشتند و فقط در جريان نتيجهی كارم بودند. جا دارد از همکاری برادر کوچکترم تشکر کنم كه تلاش كرد محیط خانه، محل مناسبی برای مطالعهام باشد، چون من نميتوانستم در محيط كتابخانه درس بخوانم و آرامش محيط خانه هم برايم خيلي مهم بود.
از چه زمانی عزمتان را جزم کردید که در بزرگترین رقابت علمی کشور شرکت کنید؟
با توجه به اينكه قرار بود نمرات نهايي سال سوم، ۲۵ درصد در كنكور امسال تاثير داشته باشد و من هم تصمیم داشتم نتيجهی خوبي در امتحانات نهايي كسب كنم، از نوروز سال سوم به طور جدي براي كنكور برنامهريزی كردم.
اکثر داوطلبان، دروس سال دوم دبيرستان را همزمان با دروس سال سوم مرور میکنند، آیا شما هم به همین شیوه عمل کردید؟
به دلیل اینکه حجم دروس سال سوم زیاد بود، برای مرور كتابهاي سال دوم خیلی وقت نگذاشتم و فقط در تابستان دوبار به مرور این دروس پرداختم و توانستم دروس پایه را جمعبندی کنم.
مطالعهات بهطور متوسط به روزي چند ساعت ميرسيد؟
روزهايي كه به مدرسه ميرفتم، حدود ۳ تا ۴ ساعت و روزهايي كه كلاس نداشتم،۶تا۷ ساعت مطالعه میکردم . البته ساعتهای مطالعه بستگي به خود فرد دارد.
از چه زمانی شروع كرديد؟
تقريبا از ۱۲ تير شروع به مطالعه كردم. چون هنوز درسهاي پيشدانشگاهی شروع نشده بود، وقت بيشتري براي مطالعهی دروس پايه داشتم و با توجه به اينكه آزمون جامع و كنكور آزاد را هم در پيش داشتم، دوبار دروس پایه را مرور کردم و سعیام بر این بود که وقت بیشتری برای دروس سال سوم صرف کنم.
با شروع سال تحصيلي و اضافه شدن حجم سنگين دروس پيشدانشگاهي، دروس پایه را چگونه مطالعه میکردید؟
چون من از قبل عادت داشتم از نکات مهم خلاصهبرداری کنم، در سال پیشدانشگاهی فقط به مرور این نکات پرداختم. البته به دلیل استرس ناشی از کنکور هميشه احساس ميكردم ممكن است مطالب را فراموش كنم مخصوصا در يك ماه آخر.
آیا برنامهی مطالعاتي كاملا فشردهاي را براي خودت در نظر گرفته بودي؟
در كل برنامهی مطالعاتیام به اين صورت نبود كه خيلي به خودم سخت بگيرم. حتي در فاصلهی ميان فاز تابستان و شروع کلاسهای مدرسه كه برنامهی درسي سبكتري داشتم، كمي هم به بازيهاي كامپيوتري پرداختم.
برنامه تستزنيات چگونه بود؟
من معمولا ۳-۲ مبحث از هر درس را مطالعه میکردم و ۵-۴ روز بعد؛ براي اطلاع از ميزان ماندگاري آن در ذهنم، تست مبحث خوانده شده را ميزدم. در تستهايي كه مشکل داشتم با مرور دوبارهی مبحث يا زدن تست بيشتر ضعفم را برطرف ميكردم.
به اول شدن فكر ميكرديد؟
نه. خیلی به این موضوع فکر نمیکردم، ولي ميخواستم در يك رشتهی خوب مثل دندانپزشكي یا پزشكي و در یکی از دانشگاههای تهران يا مشهد پذیرفته شوم. هدفم در كل رشته و دانشگاه بود نه کسب رتبهی يك کنکور سراسری. البته من رقابتي درس ميخواندم، براي همين دوست داشتم در آزمونهاي مدرسه رتبه بیاورم، بنابراين در كنار خواندن درسها؛ سعي ميكردم خودم را براي آزمونها آماده كنم.
در اين مدت آزموني هم بود كه نتوانسته باشيد در آن نتيجهی دلخواهتان را کسب كنيد؟
بله. در کل رتبهام در آزمونها از رتبهی ۷و۶ تا رتبه ۱۷و۱۶نوسان داشت و البته يك بار هم موفق شدم رتبه یک را در آزمونها كسب كنم.
از امتحانات ترم اول (پيشدانشگاهي) بگویید.
اگر دو روز براي امتحانی فرصت داشتم، روز اول به مطالعه و حل تمرین میپرداختم و در روز دوم سعي ميكردم تست همان درس را بزنم تا از نظر تكنيكهاي تستي مهارت پيدا كنم.
و بعد از امتحانات ترم اول؟
چون در كنار دروس پيشدانشگاهي بخشي از دروس پايه را مرور میکردم، فاصلهی میان پایان ترم اول تا شروع ترم دوم، زمان مناسبی بود تا دروس سال دوم را يك بار ديگر مرور کنم. بعد از تغییر رشته از ریاضی به تجربی؛ همواره ترسی نسبت به درس زیست داشتم كه باعث شده بود نيمهی اول سال سوم را به مرور دروس سال دوم اختصاص دهم.
با توجه به برنامهی مدرسه براي به اتمام رساندن دروس پيشدانشگاهي تا قبل از عيد، اضافه شدن حجم زياد دروس ترم دوم؛ شما را اذیت نكرد؟
چون معلمها ميخواستند تا قبل از عيد نوروز کتابها را تمام كنند، مسلما حجم درسها سنگين بود؛ با این وجود من سعی کردم کتابهای سال سوم را هم در کنار كتابهاي سال دوم مطالعه کنم، هر چند که نتوانستم به طور کامل مرور کتابهای سال سوم را به اتمام برسانم.
نوروز ۹۰ برای نفر اول چه حال و هوايي داشت؟
آخرين روز اسفند ماه و روز اول عید را استراحت کردم و همراه خانواده به دید و بازدید رفتيم. از روز دوم عيد مرور دروس پايه را شروع كردم، البته مدرسه هم یك برنامهی اعتکاف درسي براي دوران نوروز گذاشته بود، ولی من ترجیح دادم در منزل مطالعه کنم. دوستانم که در برنامهی مدرسه شرکت کرده بودند، روزی ۱۰ ساعت درس میخواندند و سعی من هم بر این بود که با برنامهی درسی مدرسه پيش بروم. روز اول ۱۰ ساعت مطالعه كردم و از روز دوم ۷ تا ۸ ساعت درس میخواندم و حدودا روزی ۹ ساعت میخوابیدم.
وقت آزادم را هم يا پای کامپیوتر بودم يا به كارهاي شخصي ميپرداختم. روز دوازدهم فروردين برای اینکه به طور کامل بر دروس پایه مسلط شوم، یک دور کتابهای سال دوم و سوم را مرور کردم و چون درسهای پیشدانشگاهی را از اول سال دقیق خوانده بودم، فقط یک هفته را به مرور دروس پیش اختصاص دادم. در روز ۱۷و۱۸ فروردين به مدرسه رفتم که طبق برنامه تا آخر فروردین همهی درسهای پیشدانشگاهي را به طور کامل تمام کردیم و دبیرانمان جلسههایی برای رفع اشکال و مرور کتابها گذاشتند. من در این کلاسها شرکت میکردم و با برنامهی مدرسه پیش میرفتم. در کل در این کلاسها نکات مهم را دوره میکرديم.
جمعبندي مطالعه ات از كي شروع شد؟
تقریبا از اول خرداد که امتحانات پیشدانشگاهی تمام شد، جمعبندی دروس را شروع کردم و به شیوهای برنامهریزی کردم که همهی درسها را در ماه آخر مطالعه کنم. با توجه به اینکه از داوطلبان سال پیش شنیده بودم که مرور کتابها در ماه آخر؛ خیلی رتبهها را جابهجا میکند، ماه آخر حدودا روزی ۱۰ ساعت مطالعه داشتم.
از آخرين روزهاي قبل از كنكورت بگو.
كنكور ما روز جمعه بود. من شب چهارشنبهی قبل از كنكور، آخرین درس را که زمینشناسی بود، مرور کردم. عصر پنجشنبه؛ حدود ساعت ۴ بعدازظهر سوالات ریاضی و ادبیات گروه رياضي را در اینترنت دیدم. سوالات ادبیات یک مقدار سخت بود و امیدوار بودم ادبیات کنکور ما به این سختی نباشد که البته هم نبود. کمی هم در درس عربی دچار استرس شده بودم، چون یک سوال از مونث معنوی، که قواعد مربوط به این مبحث فقط در پاورقی کتاب بود، طرح شده بود که باز هم در کنکور تجربي سوالی از این بخش مطرح نشد.
وضعیت دفترچه عمومي كنكور چطور بود؟
چون سوالات صفحهی اول دفترچه سخت بود؛ 3-2 دقیقهی اول کمی تمرکزم را از دست دادم و روی یک سوال شمارشی املا مکث کرده بودم، ولی سعی کردم اول به سوالات دروسی مثل عربی و زبان که بيشتر به آنها تسلط داشتم؛ پاسخ دهم. در ابتدا سوالات راحتتر را جواب دادم و بعد سوالات سختتر را. در کل از دفترچه عمومی راضی بودم.
سوالات دفترچهی اختصاصي را به چه ترتيبي پاسخ داديد؟
دفترچهی اختصاصي را با درس زمینشناسی شروع کردم و حدود ۸ تا ۱۰ دقیقه برای پاسخگویی به سوالات آن وقت گذاشتم و به ترتیب دفترچه؛ به سوالات اختصاصي جواب دادم.
در كارنامه 100 هم داشتي؟
بله، درس شیمی را 100 زدم.
به نظر شما بین دروس عمومی و اختصاصی، نقش کدام یک در نتیجه کنکور پررنگتر است؟
به نظرم دروس اختصاصی مهمتر است، چون ضرایب بیشتری را به خود اختصاص میدهد. بنابراین زمان بیشتری را هم باید برای مطالعهی این دروس اختصاص داد.
اگر موافق باشید به سراغ شیوهی مطالعه شما در هر درس برویم. از درس ادبيات شروع كنيم.
با توجه به اینکه دبیر پیشدانشگاهیمان کتاب ادبيات را پاراگراف به پاراگراف از نظر معنی واژگان، آرایهها و سوالاتی که ممکن است از آن قسمت مطرح شود، بررسی میکرد، منبع مطالعهی ادبیاتم، کتاب درسی بود. در جلسهی کنکور تستهاي بخش شمارش املا کمی مشکل بود، ولی تستهاي آرایه را تقریبا خوب زدم. به داوطلبان توصیه میکنم که مثلا در مبحث قرابت معنایی؛ وقتی یک بیت را میخوانند ببینند در کتابهاي ادبيات دبیرستان و پیشدانشگاهی بیتی مشابه آن هست؟ زیرا به آنها کمک میکند که بتوانند همین کار را برای بیتهای خارج از کتاب هم انجام دهند. همچنین آرایهها را باید دقیق بخوانند و در کنار کتاب درسی تست بزنند و به شیوهی رد گزینه پاسخ بدهند. برای املا هم تست کنکورهای چند سال اخیر را بزنند و تمام نکات زبان فارسی را بخوانند و یادداشت کنند. بنده به همین شیوه عمل کردم و توانستم در جلسه کنکور این درس را ۸۲درصد بزنم.
برای مطالعهی درس دین و زندگی چه پیشنهادی به داوطلبان دارید؟
با توجه به اینکه سوالات درس دین و زندگی به گونهای طرح میشود که باید از دید طراح به آنها نگاه کرد و به سوالات جواب داد، توصیه میکنم که داوطلبان در ابتدا سوالات کنکورهای سال قبل را ببینند تا با شیوهی طرح سوالات کنکور آشنا شوند و براساس آن برنامهریزی کنند.
مطالعهی درس عربی را از چه زمانی شروع کردید؟
دبیران ما قواعدی مثل معتل و صرف فعل را که جزو مباحث مشکل است، برایمان خلاصه میکردند كه اين كار خیلی به فهم بهتر مطالب کمک میکرد. با توجه به اینکه قواعد عربی در کتاب درسی به صورت پراکنده آورده شده است، یادداشتبرداری نقش خیلی مهمي دارد. من تا سال سوم طبق برنامهی مدرسه پیش میرفتم و تا قبل از عید بیشتر تستهای آزمایشی را زدم و جزوات درسی را مطالعه کردم و بعد از عید بیشتر تست کار کردم. نکتهی مهم در درس عربی این است که با تکنیکهای تستزنی آشنا شوی و به علت صحیح بودن یک گزينه و غلط بودن گزینههای دیگر پی ببری. فکر میکنم در جلسهی کنکور یک تست نزده از درک مطلب داشتم و در كل عربي را ۹۷ درصد زدم.
آیا برای درس زبان هم به همین شیوه عمل کردید؟
خب همانطور كه ميدانيد زبان جزو دروسی است که باید از پایهی قوی در آن برخوردار باشید، به همين خاطر من تا سال دوم دبیرستان، کلاس زبان میرفتم. برای کنکور فقط کتابهای درسی را خواندم و در سال آخر گرامر و واژگان زبان انگليسي سال سوم را دوبار مرور كردم و طبق بودجهبندي آزمونها به مطالعهی کتاب زبان پیشدانشگاهي پرداختم. قبل از عید شروع به زدن تست آزمونها كردم و بعد از عید هم تست کنکورهای سال قبل را میزدم و در کنکور هم یک غلط داشتم و ۹۶ درصد زدم. توصیه میکنم داوطلبان به کتب درسی زبان، مخصوصا مبحث ریدینگ تسلط کامل داشته باشند و زیاد تست بزنند.
با توجه به اهمیت درس زیست و نگرانیتان راجع به این درس چه برنامهریزی براي آن داشتيد؟
روزی یک ساعت را به مطالعه زیست اختصاص داده بودم و حدود ۱۰ تا ۱۲ بار كتابهاي درسي زيست را مرور کردم و تستهاي تركيبي آن را زدم. منابع اصلي مطالعاتم كتابهاي درسي و كمك درسي بود ، ولي از زیست پيشدانشگاهی فقط تست مباحث مهم را يک دور زدم و در جلسه کنکور هم ۶/۹۷ درصد از اين درس كسب كردم.
چه راهکاری برای مطالعهی درس ریاضی به داوطلبان توصیه میکنید؟
در درجهی اول باید سر کلاس، درس را خوب و کامل یاد بگیرند و به نظرم بهترین منبع برای این درس، سوالات کنکورهاي سالهای قبل است. تابستان فرصت خوبي است براي اينكه سوالات مهم را علامت بزنند تا در سال پیشدانشگاهی برای جلوگیری از اتلاف وقت؛ فقط برای همان سوالات وقت بگذارند. من هم در ماه آخر، اولین درسی که جمعبندی کردم؛ ریاضی بود چون یک مقدار از مبحث مثلثات میترسیدم، ولی در جلسهی کنکور اين درس را۹۲درصد زدم و خیلی راضی هستم.
فیزیک را چند درصد زدید و شیوهی مطالعهی شما به چه صورت بود؟
با توجه به اینکه فیزیک سال دوم؛ مخصوصا مبحث گرما و فشار خیلی وقتگیر است، توصیه میکنم که تستهاي تكراري آن را بزنند تا روش حل صحيح مسائل در ذهنشان تثبيت شود تا در جلسه کنکور وقت کمتری را صرف پاسخگویی به تستهای سال دوم کنند و برای جواب دادن به سوالات پیشدانشگاهی که سختتر است، وقت کافی داشته باشند.
به نظر شما بهتر است داوطلبان از چه زمانی برای مطالعه درس شیمی برنامهریزی کنند؟
به دلیل اینکه مباحث این درس به هم پیوسته است و برای فهمیدن بعضی از مباحث هر كتاب، باید به شیمی سال قبل تسلط داشته باشند، بهتر است که از همان سال دوم به مطالعهی دقیق این درس بپردازند و زمانی را هم به تست زدن اختصاص بدهند.
برای درس زمینشناسی چقدر وقت گذاشتید؟
برای این درس زیاد وقت نگذاشتم و فقط برای آزمونها و قبل از امتحانات مطالعه میکردم. ماه آخر هم فقط یک روز برای این درس وقت گذاشتم.
چه توصيهای به داوطلبان کنکور امسال دارید؟
بدانند که موفقیت در کنکور ارزش اين را دارد كه یک سال برایش وقت بگذارند، چون بخشی از آيندهی آنها را تضمین ميكند و اگر در آزمونها، درصدي را كه ميخواهند كسب نميكنند، نااميد نشوند و به راهشان ادامه بدهند، چون در كنكور حتي صدم درصدها هم میتواند در نتیجه تاثیرگذار باشد. در ماه آخر هم با تمام قوا درس بخوانند تا به هدفشان برسند و مطمئن باشند که هیچ تلاشی بیثمر نمیماند.
اگر قرار باشد که یک بار دیگر در کنکور شرکت کنید، چه تغییری در روند برنامهریزیتان انجام میدهید؟
در شروع سال پیشدانشگاهی درگیر ميزان ساعات مطالعهی دوستانم شدم و وقتی دیدم آنها بیشتر از من درس میخوانند، احساس خستگی میکردم. اين موضوع حس درس خواندن را از من میگرفت. اگر به عقب بازگردم کاری را که برای خودم مفید است، انجام میدهم و به شیوهای که خودم نتیجه میگیرم، درس میخوانم.
و یک توصیه ویژه به نفر اول کنکور سال ۹۱ در رشته تجربی.
امیدوارم امسال را به خودش سخت نگیرد. به هر حال میشود با یک برنامهریزی دقیق و بلندمدت و تلاش مستمر هم تفریح داشته باشد و هم درس بخواند برای نفر اول شدن.
زیست شناسی و آزمایشگاه 1:
این کتاب در کنکور، ۱۵-۱۳ سؤال را به خود اختصاص میدهد، که بارم بندی سؤالات آن، تقریباً از یک اصول خاصی تبعیت میکند.
فصل ۱) یک سؤال فصل ۲) یک سؤال فصل ۳) دو سؤال فصل۴) دو سؤال فصل ۵) یک سؤال
فصل ۶) دو یا سه سؤال فصل۷) دو سؤال فصل ۸) دو سؤال
در فصل ۱: دقت در مطالبی همچون چگونگی فعالیت آنزیمها، جایگاه گوارش پلیساکاریدها. نوع پلیساکاریدهای ذخیرهای و ساختاری در جانداران مختلف و ویژگی آنزیمها و انواع پروتئینها از لحاظ عملکرد، و چگونگی تأثیر گروه های فعال در مولکول ی زیستی، اهمیت قابل توجهی دارند.البته نحوه عملکرد آنزیم کاتالاز، تأثیر H۲O۲ بر سلول و نوع واکنشهایی که آنزیمها در سلول انجام میدهند، قابل توجه است.
در فصل ۲: ویژگیهای تک سلولی مژکدار تریکودینا از لحاظ شکلی و تغذیه ای، ویژگیهای غشاهای سلولی از لحاظ نوع مولکولهای سازنده غشاء، وظیفه غشاء، وظیفه اندامک های فاقد غشاء، جایگاه آنها، وظیفه اندامکهای غشاءدار، ویژگیهای ریخت شناسی و عملکردی آنها، چگونگی نقل و انتقال مولکولها از غشاهای زیستی و همچنین خاستگاه اندامکهای غشادار، اهمیت ویژهای دارد.
در فصل ۳: تقسیم بندی بافتهای جانوری، از لحاظ بافتهای اصلی و فرعی، نوع مولکولهای سازنده غشای پایه، و اینکه همه انواع بافتهای پوششی غشای پایه دیده میشود یا خیر؟ و اینکه مولکولها از چه موادی تشکیل شده و یا در بافتهای پیوندی، چگونگی توزیع این بافت و عملکرد آنها و در بافت ماهیچه ای، شکل و عملکرد سلولها، توجه شود.ویژگیها و طبقه بندی بافتهای گیاهی از لحاظ نوع، عملکرد، محل استقرار، و حتی نوع گیاهانی که در آنها دیده میشود، باید مدنظر واقع شود.
در فصل ۴: یعنی بحث گوارش، دقت در نوع سیستم گوارشی جانوران مختلف و اینکه آیا همه جانوران لزوماً سیستم گوارشی احتیاج دارند یا خیر؟ و اگر سیستم گوارشی خاصی را دارا هستند آیا از نوع کیسه گوارشی یا لوله گوارشی است؟دقت در مسیر و بخشهای لوله گوارشی جانوران، جایگاه های شروع گوارش مکانیکی، شیمیایی، جایگاه های ادامه گوارش شیمیایی و مکانیکی و جایگاه چگونگی جذب مواد مختلف در مسیر لوله گوارشی اهمیت دارد.بخشهای مختلف لوله گوارش انسان از دهان تا مخرج. نوع ماهیچه های موجود در هر بخش، اینکه کدام بخش ارادی و کدام بخش غیرارادی هستند؟ و ترتیب بخشهای سازنده لوله گوارش از مری تا مخرج، به ترتیب از بیرونی ترین لایه تا درونی ترین لایه و نوع ترشحات و ویژگیهای مواد ترشحی به درون لوله گوارش و چگونگی ترشحات وارده به لوله گوارش و چگونگی ترشحات وارده به لوله گوارش، اهمیت دارد. در انتها، مقایسه سیستم گوارشی علفخواران نشخوارکننده و غیرنشخوارکننده نیز توصیه میشود.
در فصل۵: دقت در سیستم پرندگان، نحوه نقل و انتقال هوای ورودی به سیستم تنفسی پرنده.چگونگی ورود هوا به بخشهای مختلف سیستم تنفسی پرندگان.دقت در سیستم تنفس جانوران مختلف، بخشهای تشکیل دهنده سیستم تنفسی انسان، چگونگی عملکرد آنها، اهمیت قابل توجهی دارد.
در فصل ۶: دقت در سیستم گردش خون از قبیل بسته یا باز بودن، موضوعی تحت عنوان تیره و روشن بودن خون در بخشهای ورودی به قلب یا خروجی از قلب. توجیه گردش بزرگ و کوچک خونی در جانوران، موضوعی تحت عنوان گردش خون ساده یا مضاعف یا ناقص و کامل بودن. بررسی عملکرد میوکاردقلب،الکتروکاردیوگرام، و موضوعات وابسته به آن، توزیع خون در بافتها، مبادله مدار بین خون و بافت در مویرگها و نیز مکانیسم های توجیه نوار الکتروکاردیوگرام، وضعیت دریچه ها و حفره های قلبی و صداهای قلبی در بررسی نوار قلب به همراه گروههای خونی اصلی و فرعی، اهمیت قابل توجهی دارد.در موضوع بحث گیاهی نیز: چگونگی انجام نقل و انتقال مواد از تار کشنده تا آوند چوب.عوامل موثر در جریان یافتن شیره خام در بافت هادی چوبی. مکانیسم تعرق، وضعیت بخشهای مختلف سلول نگهبان در هنگام باز و بسته بودن روزنه ها.پدیده تعرق، بذرافشانی و جریان توده ای باید بیشتر و با دقتتر مطالعه شود.
در فصل۷ : نوع ماده زائد نیتروژندار دفعی در جانداران مختلف در زیستگاه های مختلف.میزان مصرف آب و انرژی لازم برای دفع مواد زائد نیتروژنداربررسی بخشهای مختلف نفرون، مبنی بر اینکه، این بخشها در کجای کلیه قرار داشته و هر بخشی چه عملی را انجام میدهند. بررسی فرآیند تراوش، بازجذب و ترشح مواد از لحاظ نوع مواد در بخشهای مختلف هم بسیار مهم هستند.بررسی عمل دیالیز و چگونگی عملکرد کلیه در تنظیم PH خون نیز مهم به نظر میرسند.
در فصل ۸:چگونگی حرکت کرم خاکی، و اینکه ماهیچه های طولی و حلقوی آن در بخش کشیده و حجیم چگونه هستند.اصطلاحاتی که درمورد بخشهای سازنده تار ماهیچه ای نظیر تارچه، سارکومر، سارکولم و ... مهم هستند.چگونگی پرواز پرنده، نوع باله های موجود در ماهیها و عملکرد هرکدام از این باله ها بسیار با اهمیت هستند.نوع مفصلها، به ویژه بخشهای موجود در مفصلهای متحرکی مثل مفصل لولایی و بررسی ظاهری ساختارهای استخوانی هم بسیار مهم هستند. نوع حرکتهای گیاهی، اعم گرایشی، تاکتیکی، تنگشی و نوع گیاهانی که این حرکتها را انجام میدهند، بسیار مهم هستند.
زیست شناسی و آزمایشگاه 2:
این کتاب حدود 17 تا 20 سؤال را معمولاً در آزمون سراسری به خود اختصاص میدهد.
در مورد ۴ فصل اول این کتاب، شیوه دقت در مطالب، دقیق خواندن مطالب کتاب درسی و نطق برداری از مطالب مطروحه، بسیار کارساز میباشد چون بیشتر مطالب جنبه حفظی داشته و مطالب تحلیلی زیادی وجود ندارد. عمده مطالب تحلیلی این کتاب مربوط به بخشهای فصل 5 تا 8 کتاب میباشد.
فصل ۵ (ماده ژنتیک) : بحث پایه ای برای فصول ۶، ۷ میباشد که دقت در انواع نوکلئوتید، مراحل آزمایش گریفیث، ایوری، کشف عامل ترانسفورماسیون و ویژگیهای یک مولکولی که به عنوان ماده ژنتیک مطرح میشود و نیز چگونگی برقراری پیوند بین منومرها در DNA، مکانیسم همانندسازی DNA و آنزیمها مؤثر در آن نیز اهمیت دارد.
در فصل ۶: شناسایی ماهیت کروماتین، کروموزوم، چگونگی انجام مراحل مختلف تقسیم میتوز و مکانیسم انجام سیتوکینز در سولولهای گیاهی و جانوری مهم هستند.
در فصل ۷: که از مهمترین مباحث است، نیاز به دقت و تجزیه و تحلیل بیشتری دارد، به ویژه در زمینه وضعیت کروموزومها در مراحل مختلف تقسیم میوز و اینکه سلول در کدام مرحله پلوئید و دیپلوئید است، اهمیت دارد. همچنین بررسی دقیق حرفه های زندگی در سیستمهای جنسی یوکاریوتی، اینکه سلول تخم آیا میوز انجام میدهد یا میتوز؟ و اینکه واژهه ای تحت عنوان اسپروفیت و گامتوفیت چه مفهومی دارند؟ اهمیت دارد.درک مفاهیمی نظیر اسپروفیت و گامتوفیت نقش بسیار مهمی در یادگیری بهتر حرفه های زندگی گیاهان درفصل ۹ دارد.
فصل ۸ ( ژنتیک) : که ظاهراً به صورت کابوسی برای دانش آموزان میباشد نیز به سادگی قابل یادگیری بوده. این فصل نیازی مبرم به درک صحیح از مطالب فصل 6 و 7 دارد که دانش آموز باید بتواند مفاهیمی نظیر الل، ژن و چگونگی نوشتن گامت قوانین مندل و قوانین احتمالات را به خوبی یاد گرفته، آنگاه اقدام به حل مسائل ژنتیک کند.سؤالاتی که از این فصل مطرح میشود، نیاز به هوش و ذکاوت بیشتری دارد که این کار صرفاً با تمرین آرام از سؤالات سادهتر و اینکه آرام آرام سطح سؤالات را دشوارتر کرده تا بتواند خلاقیتهای ذهنی و ریاضی را در حل مسائل بهکار ببندد. در فصل ۸ مسائل مربوط به شجره نامه نیز مهم هستند چرا که همواره یک سؤال در کنکور برای آن در نظر گرفته میشود که دانستن قوانینی مربوط به حل آن، بسیار موثر هستند.
فصل ۹، ۱۰، ۱۱ :به دلیل این که بیشتر حفظی هستند، اهمیت فوق العاده ای دارند.دقت در مطالعه در این بخشها بسیار راهگشا هستند. به ویژه در فصل 9 که کمی سختتر از بخشهای دیگر به نظر میرسد، دقت در این موضوع که ابتدا باید ویژگیهای عمومی به گیاهان دانه دار و بدون دانه را باید به صورت کلاسه شده جمع آوری کرده و در این صورت یادگیری چرخه های زندگی، بسیار ساده میشود.
در فصل ۱۱: نمودارهای مربوط به چرخه های جنسی در زنان و نیز مکانیسم های چرخه های تخمدان، فعالیت رحم و تأثیر سیستمهای مغزی در این چرخهها نیز بسیار مهم هستند.
شما میتوانید با مراجعه به سایت مرکز سنجش آموزش و پرورش به آدرس http://aee.medu.ir تمام نمونه سوالات سالهای گذشته همراه با پاسخنامه را دریافت کنید
محض اطلاع از سایت موسسه خوارزمی(http://www.kharazmi.sch.ir) درصدهای سه نفر ازرتبه هاي برتر كنكور تجربي سال ۸۷ را براتون پست میکنم.
نام ونام خانوادگی:ابرهیم حقیقی زاده
شهر:اصفهان
درصد ادبیات:71
درصد زبان عربی:87
درصد معارف:73
درصد زبان خارجی:75
درصد زمین شناسی:72
درصد ریاضیات:69
درصد زیست شناسی:89
درصد فیزیک:89
درصد شیمی:97
رتبه کشوری:24
رتبه در منطقه:14
----------------------------------
نام ونام خانوادگی:پرستو نسترین
شهر:تبریز
درصد ادبیات:89
درصد زبان عربی:89
درصد معارف:79
درصد زبان خارجی:96
درصد زمین شناسی:0
درصد ریاضیات:45
درصد زیست شناسی:86
درصد فیزیک:89
درصد شیمی:100
رتبه کشوری:37
رتبه در منطقه:20
----------------------------------
نام ونام خانوادگی:شروین بدیهیان
شهر:اصفهان
درصد ادبیات:71
درصد زبان عربی:91
درصد معارف:69
درصد زبان خارجی:84
درصد زمین شناسی:29
درصد ریاضیات:79
درصد زیست شناسی:84
درصد فیزیک:100
درصد شیمی:97
رتبه کشوری:38
رتبه در منطقه:۲۱
در اوایل فصل ۴ علوم زیستی و بهداشت تغییرات شدت فتوسنتز با تغییر درصد دی اکسید کربن هوا در فعالیت آورده شده و در ادامه در سوالات این فعالیت دیگر عوامل دخیل در شدت فتوسنتز را خواستار شده. توضیح بیشتر در ارتباط با این مقوله ....
رابطه ي غلظت co۲ با باز و بسته شدن روزنه های هوایی(موثر در شدت فتوسنتز):
ارتباط نزديكي ميان غلظت گاز دی اکسید کربن در فضاي بين سلولي و باز و بسته شدن روزنه ها به دست آمده است.به طور كلي غلظت كم دی اکسید کربن به باز شدن و غلظت زيادتر آن به بسته شدن روزنه ها منجر مي شود. يك ارتباط ميان نور و باز و بسته شدن روزنه ها ممكن است در نتيجه اين باشد كه طي فتوسنتز غلظت دی اکسید کربن فضاي بين سلولي كاهش، و در صورت عدم فتوسنتز غلظت آن در اثر تنفس افزايش مي يابد.روزنه هاي بسياري از گونه ها در تاريكي اگر دی اکسید کربن موجود در آن ها تقريبا به غلظت دی اکسید کربن اتمسفر خارج باشدبسته مي شود.غلظت دی اکسید کربن به حالت گاز در فضاي بين سلولي روي غلظت محلول آن در سلول هاي روزنه و ساير سلول هاي برگ تاثير مي گذارد.
رابطه ي ميان فتوسنتز و غلظت دی اکسید کربن سلول هاي روزنه نسبتا
روشن است،ولي رابطه ي دی اکسید کربن با تغييرات پتانسيل اسمزي و فشار
تورژسانس سلول هاي روزنه چندان رو شن نيست.به هر حال يك احتمال قوي اين است
كه تغييرات غلظت دی اکسید کربن چنان بر PH سلول هاي روزنه اثر مي گذارد
كه فعاليت سيستم هاي آنزيمي معيني را متاثر مي سازد.افزايش غلظت دی اکسید
کربن PHرا كاهش آن PHرا افزايش مي دهد.
سلول هاي روزنه بسياري از گونه ها حاوي نشاسته اند كه ممكن است از فراور ده هاي فتوسنتز خود آن ها ،يا از فراورده هاي فتوسنتز منتقله به درون آن ها از سلول هاي كلروفيل دار و يا از هر دو نوع باشد.تبديل نشاسته به قند با شروع روشنايي و قند به نشاسته با آغاز تاريكي در سلول هاي روزنه بعضي گونه ها ديده شده است.چنين تبديل هاي قابل برگشت كربو هيدرات هاي نامحلول به كربو هيدرات هاي محلول بي شك در نوسانات پتانسيل اسمزي سلول هاي روزنه شايد عامل عمده اي باشد.چنين تبديل هاي كربوهيدرات ها الزاما توسط سيستم هاي آنزيمي انجام مي شودكه فعاليتشان تحت تاثير PH با باز شدن روزنه ها ديده شده است.اطلاعات جامعي درباره ي بخش آنزيمي سلول هاي روزنه و اثرات تغييرات PH روي فعاليت آن ها در دست نيست.
بحث فوق مي تواند به صورت يك تئوري قابل قبول براي باز شدن روزنه ها در واكنش به عامل نور به ترتيب خلاصه گردد:
۱-نور
۲- فتوسنتز
۳- كاهش غلظت گاز كربنيك در سرتاسر برگ
۴- افزايش PHسلول هاي روزنه
۵- فعال شدن سيستم آنزيمي كه پلي ساكاريد نامحلول را به كربو هيدرات هاي محلول تبديل مي سازد.
۶-منفي تر شدن پتانسيل اسمزي شيره سلول روزنه
۷- منفي تر شدن پتانسيل آب
۸-جريان آب از سلول هاي مجاور به درون سلول هاي روزنه
۹- افزايش تورژسانس سلول هاي روزنه
۱۰-باز شدن روزنه
بسته شدن روزنه مي تواند با توقف فتوسنتز كه عكس توالي اين فرايند ها را به وجود مي آورد ايجاد گردد.
بحث بعدی مربوط به نور هستش.فتوسنتز جز با حضور نور انجام نمي شود و با افزايش شدت تابش نور،سرعت فتوسنتز نيز افزايش مي يابد.هرگاه غلظت (قسمت در ميليون )co۲ ،۳۳۰ppm باشد(مقدار غلظت co2در هواي طبيعي )سرعت فتوسنتز با افزايش تابش نور به طور نا محدودي افزايش نمي يابدبلكه در تابش هايي به شدت ۲۰۰ تا ۳۰۰ وات در متر مربع ماكزيمم مي شود.در چنين حالتي گفته مي شود سيستم فتوسنتزي از نور اشباع شده است( light saturated) .انرژي تابشي با اين شدت تقريبا برابر با 20 درصد انرژي شدت نور آفتاب (1000 وات در متر مربع )است.ماكزيمم سرعت فتوسنتز در شدت هاي نور كمتر از شدت نور آفتاب معمولي انجام مي شود،به شرط اين كه مقدار co۲ به اندازه اي باشد كه در هواي معمولي وجود دارد. همچنين درجه حرارت ۲۰ يا ۳۰ درجه ي سانتيگراد در حالي كه غلظت co۲ برابر ۳۳۰ ppm باشد تاثير كمي در سرعت فتو سنتز دارد.
هنگامي كه غلظت co۲ به۶۶۰ppm برسد با افزايش شدت نور تا حدود ۵۰۰ وات در متر مربع سرعت فتوسنتز نيز افزايش مي يابد.در شدت هاي تابش بيشتر از ۵۰۰ وات در متر مربع سرعت فتوسنتز ثابت باقي مي ماند و انرژي تابشي اضافي، ديگر تاثيري در افزايش سرعت فتوسنتزندارد(وضعيت اشباع نور ) .لكن اگر درجه حرارت از ۲۰ درجه ي سانتيگراد به ۳۰ درجه ي سانتيگراد افزايش يابد وغلظت co۲ در ۶۶۰ppm باقي بماند،سرعت فتوسنتز با افزايش تابش نور به ميزان قابل ملاحظه اي افزايش مي يابد .اين وضعيت با تاثيردرجه حرارت بر روي سرعت فتوسنتز در وضعي كه غلظت co۲ ،۳۳۰ppm است مغايرت دارد(در آن وضعيت افزايش درجه حرارت به ميزان ۱۰ درجه بر رو ي فتوسنتز تاثيري ندارد).
تاثير متفاوت درجه حرارت بر روي تثبيت co۲ در حالي كه غلظت آن كم و زياد باشد به شرح زير بيان مي شود:هنگامي كه غلظت co۲كم باشد،با افزايش شدت نور تا حدود ۳۰۰ وات در متر مربع ،سرعت فتوسنتز نيز افزايش مي يابد .چون درجه حرارت ،سرعت فتوسنتز را از صفر تا مقدار معادل شدت تابش ۳۰۰ وات در متر مربع افزايش نمي دهد،مي توان نتيجه گرفت كه عامل محدود كننده ي فتوسنتز فعل و انفعالي است كه به انرژي تابشي بستگي دارد.واكنش هاي نوري ،واكنش هاي فيزيكي با ضريب حرارتي (Q۱۰ ) حدود يك مي باشند.از سوي ديگر در غلظت هاي بيشتري از co۲ ودر تابش هاي حدود 5۵۰۰ وات در متر مربع ،افزايش ۱۰ درجه حرارت سبب دو برابر شدن سرعت تثبيت O۲ مي شود. ضريب حرارتي (Q۱۰ ) واكنش هاي بيو شيميايي ۲يا بيشتر از ۲ است.نتيجه اين كه متناسب باغلظت co۲ ، مرحله ي محدود كنندهي فتوسنتز به واكنش هاي بيو شيميايي مربوط مي شود.
این روش را از یه سایت براتون پست میکنم. منیکه تو این کار با تجربه ترم روش مفیدی در یادگیری زیست میدونم .هر چند اعتقاد دارم به تعداد انسانها راه برای یادگیری هست ولی این یه راه عمومی و پیشنهادیه.
بعضی جملات را تغییر دادم تا بیشتر روشن بشه.
اول جمله:
با توجه به ضریب بالای زیستشناسی، این درس اهمیت ویژهای در کنکور گروه علوم تجربی دارد و شما برای بهدست آوردن یک رتبهی خوب در کنکور حتماً باید درصدی بالاتر از ۸۰ درصد را کسب کنید.
یادگیری موثر زیستشناسی نیاز به مطالعهی پلهبهپلهی مطالب دارد و به این دلیل باید مطالب پایهای را (که پیشنیاز درک مطالب دیگر هستند) بهخوبی فرا گرفت و سپس به سراغ مطالعهی مطالب دیگر (که به مطالب پایه وابستهاند) رفت (مثلاً شما برای درک همانندسازی DNA باید ساختمانDNA را قبلاً به خوبی آموخته باشید).
اگر زیستشناسی را یک درس صرفاً حفظ شدنی (مثل حفظ کردن یک شماره تلفن یا شعر) میپندارید اولین قدم شما در یادگیری زیستشناسی تغییر نحوهی نگرش به این درس باشد. پس به حفظ کردن طوطیوار (شعروار) مطالب زیستشناسی نپردازید. باید روشی را برای مطالعه بهکار ببرید که در یادگیری عمیق و مفهومی زیستشناسی موثر باشد. - بدون توجه به بودجهبندی سوالات برای فصلهای مختلف، کتابهای هر سه پایه (دوم، سوم، پیشدانشگاهی) را بهصورت موازی (همراه باهم) مطالعه کنید و اهمیت یکسانی برای تمامی فصول هر سه پایه قائل شوید. این موضوع به این دلیل است که طبق آمار سالهای گذشته نمیتوان هیچ فصلی از دروس زیستشناسی را فاقد اهمیت یا کماهمیتتر از بقیه دانست.
- تمامی فصول دروس زیستشناسی سه پایه را با توجه به ارتباط موضوعی آنها تحت عنوانهای جدید دستهبندی کنید.
نکات:
- در هر روز حتماً یک واحد مطالعه را به زیستشناسی اختصاص بدهید. ( ۲ ساعت)
- هر واحد مطالعهی زیستشناسی را تنها به یک عنوان(موضوع زیستی) اختصاص بدهید.
- هر واحد مطالعهی مختص یک عنوان را به ۴ بخش تقسیم کنید:
۱- قسمت اول را به مرور مطالب ساعت مطالعهی قبل بپردازید.
۲- در قسمت دوم مطالب مربوط به عنوان همین ساعت مطالعه را بخوانید
۳- چند دقیقه استراحت کنید.
۴- در قسمت آخر تستهای مربوط به همین جلسه را پاسخ دهید.
تعیین زمان ۴ بخش واحد مطالعه بستگی به خودتان و میزان پیشرفت شما در مطالعه دارد. مثلاً در چند جلسهی اول بخشهای ۱و ۴وجود ندارند. زمان استراحت نیز بیش از ۱۰ دقیقه نباشد.
طرح یک واحد مطالعهی زیستشناسی:
۱= مرور جلسهی قبل ---------> مرور اجمالی
۲= مطالعه --------->تفکر در مورد موضوع مطالعه، خواندن دقیق همراه با خط کشیدن زیر مطالب کلیدی وخلاصهبرداری
۳= استراحت چند دقیقهای
۴= تست زنی
جهت اطلاع:
بهترین شیوهی مرور مطالب به این طریق است که پس از مطالعهی عمیق مطالب (به روشی که در زیر ذکر شده) ۱۰ دقیقه به ذهن استراحت داده و سپس مطالب خوانده شده را مرور کرد. روز بعد نیز مطالب را دوباره مرور کردو ۶ روز بعد نیز این کار را تکرار کرد. مرور مطالب باید از روی خلاصههایی که تهیه کردهاید صورت بگیرد. شما با استفاده از این روش مطالعه، خودبهخود این روند مرور مطالب را اجرا میکنید.
- اما بهترین شیوهی خواندن مطالب :
۱) ابتدا مطلب را بهصورت اجمالی و گذرا بخوانید تا ایدهی کلی آن را بهدست بیاورید (پاراگراف اول و آخر، تیترها، شکلها و....) .
۲) چند دقیقه پیرامون ایدهای که از مطلب گرفتهاید تفکر کنید، در بارهی آنچه اطلاعات قبلی دارید؟ کاربرد وارتباط آن با مسائل روزمره چیست؟ و...... (سوال طرح کنید و خودتان جواب بدهید)
۳) مطالب را بهصورت دقیق بخوانید. زیر نکات مهم و کلیدی خط بکشید و نکات مهم را حاشیهنویسی کنید.
۴) از مطالب خلاصهبردای کنید. میتوانید مطالب مهم را بهصورت نکات جداگانه درون دفتر یا فیشهایی بنویسید. اما بهترین روش برای خلاصهبرداری، نوشتن مطالب مهم بهصورت نمودارهای درختی، شبکهای، جدولها، شکل و.... میباشد. یعنی مطالبی را که یاد گرفتهاید به شکلی که ذهنتان آن را خلق میکند بازنویسی کنید.
مطالب خواندنی از وبلاگ همکار عزیز آقای میرزایی براتون پست میکنم .ارزش یه رو خوانی رو داره.
درس زيست شناسي در آزمون رشته تجربی به خاطر دارا بودن ضريب بالادر كنكور سراسري از اهميت ويژه اي برخوردار است وبه خاطر تأثير مهمي كه اين درس در كنكور دارد، معمولاً دانش آموزان اين درس را خيلي خوب مطالعه مي كنند.
در کنکور سراسری تعداد سوالات این درس 50ومدت پاسخگویی 36دقیقه می باشد.
دراین درس 54تا56 درصد سوالات کنکور ازدروس پایه و 44تا46 درصد ازدروس پیش دانشگاهی می باشد.
زیست شناسی با ضریب 12 بالاترین ضریب را در میان دروس گروه آموزشی علوم تجربی دارا است واین نشان از اهمیت ویژه این درس در بین دانش آموزان این رشته می باشد.
شواهد نشان می دهند كه فقط ۷ درصد از دانش آموزان تست های زیست شناسی را بالای۵۰ درصد می زنند. از دو جنبه می توان به این مشكل نگاه كرد؛ اول آن كه دانش آموزان سواد كافی نداشته باشند. اما این دلیل چندان قابل استناد نیست.
نكته دوم و عامل اصلی ضعف داشتن در پاسخگویی به تست های زیست شناسی، عدم
درك سؤالات و عجله در پاسخ دادن است. هر سؤال نكات كلیدی دارد كه با خوب
فهمیدن سؤال قابل دستیابی است.
برای هر سؤال زیست شناسی ۴۵ ثانیه زمان
وجود دارد. از این زمان می توان ۱۵ ثانیه را به خوب خواندن سؤال، ۱۵ ثانیه
را به خواندن گزینه ها و ۱۵ ثانیه را به پاسخ دادن و پر كردن پاسخنامه
اختصاص داد. البته بیان این نكته صرفاً برای ایجاد یك الگو و تصویر ذهنی
است، نه این كه واقعاً برای هر تست زمان بگیرید! در تست های زیست شناسی،
دقت به روی درك و فهم متن سؤالات اهمیت بیشتری دارد.
آنچه در درس زیستشناسی اهمیت فوقالعادهای پیدا میكند چگونه خواندن
این درس و پی بردن به نكات، مفاهیم ومطالب در كتاب درسی میباشد.
كتاب
درسی منبع اول و آخر طرح سوال در كنكور میباشد نكته ي مهمي كه در هنگام
مطالعه ي اين درس بايد به آن توجه داشت مرور است . اين درس ، درسي نيست كه
با يك بار خواندن توانست در آن درصد بالايي كسب كرد بنابراين مرورهاي
متوالي ومفهومی خواندن اين درس باید در اولویت برنامه ها قرار داده شود.
علت اینکه دانش آموزان این درس را بیش از دروس دیگر می خوانند ولی موفقیتی هم ردیف با زحمات خود کسب نمی کنند این است که : دانشآموز مطالب را رو بنایی و سطحی خوانده و هرگز به عمق مفاهیم مطرح شده فكر نكرده بنابراین قادر به ارتباط دادن مسایل مختلف كتابها با هم نبوده و لذا نمیتواند پاسخ صحیح را انتخاب كند. به همین منظور باید نكات خاصی را در زمینه خوب خواندن كتاب و ارتباط دادن مطالب درسی كتابهای مختلف زیست با هم مدنظر قرار دهد.
زیست شناسی و آزمایشگاه 1در کنکور، درحدود 13 تا 15 سؤال را به خود اختصاص میدهد،
زیست شناسی و آزمایشگاه 2حدود 17 تا 20 سؤال را معمولاً در آزمون سراسری به خود اختصاص میدهد.یکی از فصل های مهم این کتاب فصل 8 (ژنتیک) می باشد که هرساله تعدادی از سوالات کنکور را شامل می شود وبرای بعضی از دانش آموزان همچون کابوسی می ماند .در صورتی که با دقیق ومفهومی خواندن ووقت گذاری برای آن می توان براحتی آن را یادگرفت وبر آن تسلط کافی یافت.
كتاب زیستشناسی سال سوم در سالهای اخیر بارمبندی حدود 40-35 درصدی در كنكور دارد كه نشان از اهمیت بالای این كتاب در كنكور دارد.
از فصل های مهم این کتاب فصل 4 است که حدود 8 تست کنکور را شامل می شود .
در این درس توجه به اشکال ونمودارها بسیار مهم است که نباید مورد بی توجهی قرار بگیرد.
دانش آموزانی که خواهان يكي از رشته هاي خوب رشته ي علوم تجربي مانند پزشكي ، دندانپزشكي ، داروسازي و... هستند، بايد در اين درس درصدي بالاتر از 80-85 درصد(در مناطق 1و2 ) ودرصدی بالاتراز 70درصد(در منطقه 3) را كسب كنند.
اين درس ، درسي نيست كه با يك بار خواندن بتوانيد در آن درصد بالايي كسب كنيد بنابراين مرورهاي متوالي از اين درس را در برنامه ي خود قرار دهيد. براي كسب يك رتبه ي زير 1000 مطالعه ي مستمر و حداقل روزانه 2 ساعت الزامي به نظر مي رسد.
در هنگام مطالعه ي اين درس ، كتاب درسي به عنوان بهترين مرجع مطالعه مي باشد، منظور از مرور هاي متوالي و مطالعه ي مستمر، خواندن طوطي وار مطالب و تنها حفظ کردن آن ها نمي باشد، شما بايد براي يادگيري عميق مطالب از شيوه هاي صحيح مطالعه استفاده کنيد. دقت کنيدکه شيوه ي مطالعه و ياد گرفتن از خود مطالعه مهم تر مي باشد.
استفاده از روش پس ختام مي تواند خيلي مؤثر باشد، مطالعه ي اجمالي اوّليه در شكل گيري يك ذهنيت كلي به شما كمك مي كند. در هنگام مطالعه از هيچ قسمت كتاب غافل نشويد و مطالب آن را خط به خط و با دقت بخوانيد و زير مطالب مهم آن خط بكشيد (يا اين كار را با ماژيك علامت زن انجام دهيد.) به نمودارها و شكل ها دقت كافي داشته باشيد.
از حاشيه نويسي در اين درس استفاده كنيد و همچنين از مطالب خوانده شده ، خلاصه نويسي به عمل آوريد و مطالب خلاصه شده را به صورت نمودار درآوريد و آنها را دسته بندي كنيد.
براي حفظ مطالب آن از بحث ياديارها كه در فصل دوم مطرح شده استفاده كنيد و با خلاقيت ، مطالب را در قالب نمودارها و ياديارها و... فرا بگيريد. اگر در موسسه های آزمایشی کنکور شرکت می کنید حتما بعد از بررسی سوالات نکته های هر تست را در حاشیه درس مربوطه یا در دفتر نکته برداری یادداشت نمایید.
در هنگام مطالعه ي فصل هاي جديد، مطالب فصل قبل مرور نمایید تا آنها را فراموش نكنيد و بازهم تكرار مي كنم : «اين درس را چندين بار به طور جدي و فعال مرور كنيد.»
با توجه به تغييرات کتاب هاي زيست شناسي نسبت به سال هاي گذشته ، ديگر نمي توان به کتاب زيست پايه ي خاصي (مثلاً پيش دانشگاهي) اهميت بيش تر دارد. اولاً مطالب کتاب هاي زيست بسيار به هم پيوسته مي باشند و براي يادگيري مطالب لازم است تمامي کتاب هاي زيست را (دوم، سوم، پيش دانشگاهي) به دقت مطالعه کرد و ثانياً برخلاف سال هاي گذشته ديگر سهم پايه ي خاصي در پرسش هاي کنکور بيش تر از پايه ي ديگر نيست و مي توان گفت تقريباً تعداد پرسش هاي برابري از هر سه پايه مطرح مي شود.
در اين درس بررسي تست هاي سال هاي قبل كنكور سراسري و دانشگاه آزاد بسيار مهم است . تقريباً نيمي از پرسش ها در اين درس در سال هاي قبل به نحوي آمده است . (مثلاً به صورت پرسش هاي مشابه ) كه اين امر خود اهميت مرور و بررسي تست هاي سال هاي اخير آزمون سراسري را در اين درس نشان مي دهد.
مقدمه:
دندانپزشک به تشخیص و درمان بیماریهای دهان و دندان میپردازد و از همینرو شاید بهتر باشد که عنوان این رشته را دهانپزشکی گذاشت.در گذشته دندانپزشکی را مساوی با دندانسازی میدانستند. اما امروزه دندانسازی تنها بخشی از دندانپزشکی است. رشته دندانپزشکی در مقطع دکترای عمومی نحوه رعایت بهداشت، پیشگیری و درمان بیماریهای دهان و دندان را آموزش میدهد. دندانپزشکی یک علم تخصصی است که سلامت دهان و دندان را به عنوان عضوی مهم در سلامت جسم و روح، زیبایی و ادا کردن کلمات تامین میکند. همچنین به یاری این علم میتوان بسیاری از بیماریها را در مراحل اولیه شناخت و از پیشرفت آن جلوگیری نمود.
به روی دیوار مطب یک دندانپزشک، شعاری به این مضمون نصب شده بود"یا نخ دندان یا مردن، کدام را انتخاب میکنید؟" اگر چه باور این سخن مشکل است اما محققین ثابت کردهاند که این شعار گفتهای بیمحتوا نیست و اصلاً جنبه شوخی ندارد. در واقع هرگونه عفونت در ناحیه دهان به ویژه عفونت ناشی از بیماریهای پیرامون دندان و لثه و چرکی که بین فاصله دندان و لثه تجمع میکند، میتواند وارد جریان خون شده و در نهایت سبب سکته قلبی، سکته مغزی یا حتی مرگ شود.آری! امروزه دندانپزشکی فن و مهارت کشیدن دندان یا ساخت دندان مصنوعی با روشهای ابتدایی نیست بلکه دانشی است که سلامت دهان و دندان را به عنوان عضوی مهم در سلامت جسم و روح، زیبایی و ادا کردن کلمات تأمین میکند. همچنین به یاری این علم میتوان بسیای از بیماریها را در مراحل اولیه شناخت و از پیشرفت آن جلوگیری نمود.رشته دندانپزشکی در مقطع دکترای عمومی نحوه رعایت بهداشت، پیشگیری و درمان بیماریهای دهان و دندان را آموزش میدهد. این مقطع دارای دو دوره مجزای ۲ و ۴ ساله است. که در ۲ سال اول دانشجویان واحدهای علومپایه مثل بیوشیمی، آناتومی، بافتشناسی، فیزیولوژی، ژنتیک، میکروبشناسی و ایمنیشناسی را میگذرانند و بعد از ۲ سال وارد دوره تخصصی دندانپزشکی شده و دروس اختصاصی خود را در زمینه آسیبشناسی فک و دهان، ارتودنسی، اندودنتیکس، پروتزهای ثابت و اکلوژن، پروتزهای متحرک و فک و صورت، پریودنتولوژی، ترمیمی و مواد دندانی، بیماریهای دهان و دندان، جراحی دهان و فک و صورت، دندانپزشکی کودکان و رادیولوژی دهان و فک و صورت میگذرانند. و در نهایت میتوانند بیماریهای دهان و دندان را تشخیص داده و در حد یک دندانپزشک عمومی نسبت به درمان آنها اقدام کنند.
تواناییهای لازم :
عدم تسلط بر علوم پایه و زبان انگلیسی، دانشجو را از مقولات علمی دور میکند و صرفا به او توانایی انجام کارهای عملی این رشته را میدهد.
هرآنچه که یک دانشآموز در درس زیستشناسی دوره دبیرستان خود فرا میگیرد به نحوی به رشته دندانپزشکی ارتباط دارد بخصوص دو بخش فیزیولوژی و آسیبشناسی که دانشجویان دندانپزشکی در دو سال اول تحصیل خود با وسعت و عمق بیشتری نسبت به دوره دبیرستان مطالعه میکنند. همچنین دانشجوی این رشته باید از دستهایی ماهر و توانمند برخوردار باشد چون بسیاری از کارهای دندانپزشکی از تراش دندان گرفته تا بازسازی دندان نیاز به دستهایی هنرمند و توانا دارد تا بتوان به نحو احسن کارهای ظریف دندانپزشکی را انجام داد.
برخورداری از سلامت کامل جسمی و روانی و قابلیت انجام کارهای بسیار دقیق
علمی، عملی، کلینیکی برای داوطلبان این رشته بسیار ضروری است. خلاقیت و
مهارت در کار دست و همچنین برخورداری از خلاقیت و دید هنری، دانشجو را در
انجام کارهای عملی این رشته و انجام مهارتهای لازم در پیاده کردن
آموختههای آن، کمک بسیار میکند.ک دندانپزشک عمومی با بینش هنری،
کارش را آغاز و به پایان میرساند. چرا که او در هنگام تراش دندان،
ردیف کردن، ساخت و ترمیم دندان و موارد دیگر باید از خلاقیت هنری
خویش بهره برده و دارای نگرش کارشناسانه هنری باشد. همچنین
دانشجوی این رشته باید از دستهایی ماهر و توانمند برخوردار باشد چون
بسیاری از کارهای دندانپزشکی از تراش دندان گرفته تا بازسازی دندان
نیاز به دستهایی هنرمند و توانا دارد تا بتوان به نحو احسن کارهای
ظریف دندانپزشکی را انجام داد.در نهایت باید گفت که هرآنچه یک دانشآموز
در درس زیستشناسی دوره دبیرستان خود فرا میگیرد، به نحوی به رشته
دندانپزشکی ارتباط دارد بخصوص دو بخش فیزیولوژی وآسیبشناسی که دانشجویان
در دوسال اول تحصیل با وسعت و عمق بیشتری نسبت به دوره دبیرستان مطالعه
میکنند.
موقعیت شغلی در ایران :
امروزه
در کشور ما فرصتهای شغلی برای دندانپزشکان جوان به دو دلیل عمده
محدودتر شده است که یکی از این دلایل پیشرفت بهداشت در کشور ما
است و دیگر اینکه در چند سال اخیر رشد پزشکان و دندانپزشکان نسبت به
نرخ رشد جمعیت افزایش یافته است. البته افزایش تعداد دندانپزشکان
جوان بیکار تنها مشکل ایران نیست چون طبق بررسیها و پیشبینیهای
جوامع علمی خارج از کشور، در سال 2030 میلادی بهداشت دهان و دندان
مردم به اندازهای خوب خواهد بود که دندانپزشکی عمومی به بخشی از
پزشکی عمومی باز میگردد و رشته دندانپزشکی تنها جنبه تخصصی پیدا
میکند.
درسهای این رشته در طول تحصیل :
دروس پایه:
فیزیک
پزشکی، بیوشیمی نظری، بیوشیمی عملی، آناتومی نظری، آناتومی عملی،
بافتشناسی انسانی نظری، بافتشناسی انسانی عملی، فیزیولوژی نظری،
فیزیولوژی عملی، ژنتیک انسانی، جنینشناسی عمومی، میکروبشناسی
نظری، میکروبشناسی عملی، ایمنیشناسی نظری، ایمنیشناسی عملی،
آسیبشناسی عمومی، آمار پزشکی و دندانپزشکی و روش تحقیق ، بهداشت
عمومی و اکولوژی محیط زیست.
دروس تخصصی:
کالبدشناسی
و مورفولوژی دندان ، پروتز کامل ، مواد دندانی، رادیولوژی دهان،
فارماکولوژی، جنین و بافت شناسی فک و دهان ، آسیبشناسی، پروتز
ثابت ، پروتز پارسیل، دندانپزشکی ترمیمی ، بیماریهای دهان و تشخیص،
پریودنتولوژی، جراحی فک و دهان، اندودنتیکس ، بهداشت دهان و
پیشگیری، تغذیه، بیماریهای درونی، ارتودنسی، گوش و حلق و بینی،
بیماریهای روانی، دندانپزشکی کودکان، نظام پزشکی و طب قانونی،
دندانپزشکی جامعهنگر، بیولوژی دهان، سمینار آسیبشناسی.
منبع:
- کتاب آشنایی با رشته های دانشگاهی سازمان سنجش آموزش کشورتالیف خانم فیروزه سودایی
-نرم افزار سامان رشته ی سازمان سنجش
مقدمه:
امروزه در دنیا علیرغم پیشرفتهایی که در زمینههای مختلف صورت گرفته
است، هنوز هم مسأله غذا از نظر اجتماعی و اقتصادی در درجه اول اهمیت قرار
دارد و به عنوان یک مسأله استراتژیک مطرح است. به طوری که موقعیت یک کشور
را با سطح و نوع غذای مردم آن کشور محک میزنند. بدون شک در میان مواد
غذایی آنچه بسیار اهمیت دارد و جزولاینفک مواد غذایی روزانه است، پروتئین
حیوانی است که از طریق دام تهیه میشود.از همینجا میتوان به اهمیت دانش
دامپزشکی پی ببرد زیرا دامپزشکی علم شناخت بیماریهای دامی اعم از
بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان یا بیماریهای خاص دام،
پیشگیری از بیماریها، معالجه بیماریها و همچنین علم تغذیه انسان و
دام است. در نشریه سازمان بهداشت جهانی آمده است "هدف نهایی
دامپزشکی درمان حیوانات نیست بلکه دقیقاً تأمین مواد غذایی و
بهداشت انسان میباشد." چرا که با واکسیناسیون دامها میتوان از مرگ
و میر آنها جلوگیری کرد و بر میزان فرآوردههای دامی افزود و در
نتیجه مواد پروتئینی لازم را برای جیره غذایی انسانی تأمین نمود.
موادی که مقاومت انسانها بخصوص کودکان را در مقابل کلیه بیماریها،
افزایش میدهد و نهتنها باعث کاهش قابل ملاحظه هزینههای درمانی
میشود، بلکه جامعهای سالم و فعال بوجود خواهد آورد.
تواناییهای لازم :
یک
دامپزشک باید به زیستشناسی علاقهمند بوده، به زبان انگلیسی تسلط
داشته و قدرت تجزیه و تحلیل بالایی داشته باشد. چون بیمار او
نمیتواند درد خود را بیان کند و دامپزشک باید خود موفق به شناخت
بیماری گردد. بدون شک دانشجوی این رشته باید از سلامت جسمانی نیز
برخوردار باشد اما قدرت بدنی در همه بخشهای دامپزشکی مطرح نیست.
موقعیت شغلی در ایران :
فارغالتحصیلان
دامپزشکی میتوانند در مراکز مختلفی از جمله سازمان دامپزشکی، مؤسسه
تحقیقات و تولید واکسن رازی ، شرکتهای تولید دارو و فرآوردههای
دامی، شرکتهای تولید مواد غذایی با فرآوردههای دامی، واحدهای
دامپروری دولتی و خصوصی و آزمایشگاههای تشخیص بیماریهای دامی و
بیماریهای انسانی فعالیت کنند یا خود بری معالجه حیوانات اهلی کلینیک
دامپزشکی تأسیس کنند. گفتنی است که در اکثر کشورها از جمله کشور ما،
دامپزشکان در تحقیقات پایه پزشکی نقش مهمی دارند برای مثال دکتر "جی ـ
بانگ" عامل تب مالت انسان و سقط جنین دامها را کشف کرد. این توانایی از
آنجا نشأت میگیرد که از یک طرف کار بادام محدودیت کار با انسان را ندارد؛
یعنی میشود بر روی تعداد زیادی از حیوانات با وجود احتمال بیماری یا مرگ
آزمایش نمود و از سوی دیگر یک دامپزشک دید وسیعتری درباره حیوانات دارد و
میتواند به روی حیوانات مختلف تحقیق کند.
درسهای این رشته در طول تحصیل :
دروس پایه:
فیزیک پزشکی، بیوشیمی، فیزیولوژی، ژنتیک حیوانی، جانورشناسی عمومی، آمار حیاتی.
دروس اصلی:
اصول
همهگیرشناسی، اصول تغذیه دام، تغذیه اختصاصی دام، تغذیه اختصاصی
طیور، آسیبشناسی عمومی، آسیبشناسی اختصاصی، باکتریشناسی عمومی،
باکتریشناسی اختصاصی و بیماریهای باکتریایی، کالبدشناسی پایه،
کالبدشناسی مقایسهای، انگلشناسی و بیماریهای انگلی، قارچشناسی و
بیماریهای قارچی، ویروسشناسی و بیماریهای ویروسی، ایمنشناسی و
سرمشناسی، سمشناسی، فارماکولوژی، ماهیشناسی عمومی، جنینشناسی
نظری، اصول انتخاب و تلقیح مصنوعی دام، بهداشت و پرورش دام،
بهداشت و پرورش طیور، تکثیر و پرورش ماهی، پرورش و بیماریهای زنبور
عسل، اصول اصلاحنژاد دام، اصول هوشبری نظری، اصول کالبدگشایی و
نمونهبرداری، اصول معاینه دام.
دروس تخصصی:
بیماریهای
اندامهای حرکتی، بیماریهای متابولیک دام ، بیماریهای درونی
دامهای بزرگ ، بیماریهای درونی دامهای کوچک ، بیماریهای
تولیدمثل دام، بیماریهای طیور، بیماریهای ماهی، بیماریهای مشترک
انسان و دام، رادیولوژی دامپزشکی، جراحی عمومی دامهای بزرگ،
جراحی عمومی دامهای کوچک، مسمومیتهای دام، مامایی دامپزشکی،
کلینیکال پاتولوژی، بهداشت و صنایع شیر، کنترل کیفی و بهداشتی مواد
غذایی، صنایع مواد غذایی با منشاء دامی نظری، زبان تخصصی.
دروس بالینی:
عملیات
درمانگاهی دامهای بزرگ، عملیات درمانگاهی دامهای کوچک، عملیات
درمانگاهی مامایی، عملیات درمانگاهی طیور، کارآموزی
منبع:
- کتاب آشنایی با رشته های دانشگاهی سازمان سنجش آموزش کشورتالیف خانم فیروزه سودایی
- نرم افزار سامان رشته ی سازمان سنجش
مقدمه:
بسیاری از مردم و از جمله تعداد قابل توجهی از داوطلبان آزمون سراسری
شناخت صحیحی از رشته داروسازی ندارند. آنها نمیدانند که شغل فارغالتحصیل
داروسازی، دارو فروشی!نیست و حتی هدف این رشته نیز فقط تربیت داروساز
نمیباشد. چرا که داروسازی تنها یکی از تخصصهای فارغالتحصیل این رشته
است. باید دانست که در علم پزشکی برای مداوای یک بیمار، روشهای
متعددی از جمله دارو درمانی، جراحی و روان درمانی وجود دارد. که در
این میان دارو درمانی به عنوان متداولترین شیوه در تمام دنیا
شایع است و رشته داروسازی، رشتهای است که در همین زمینه با
بیماران و مردم مرتبط میگردد. همچنین یک داروساز در صورت ناموفق
بودن رژیم دارو درمانی باید علل عدم موفقیت را بررسی کند. از همین
رو میتوان گفت رشته داروسازی بخشی از علوم پزشکی است که در
رابطه با تولید و ساخت دارو، بررسی وضعیت دارو در بدن انسان و
موجودات زنده و میزان تأثیر دارو در سلامت جامعه و کم کردن
بحرانهای بیماریزا نقش ایفا میکند. به عبارت دیگر رشته داروسازی
به شناخت ماده مؤثر، فرموله کردن این ماده (تبدیل ماده مؤثر به
فرمی که قابل مصرف برای بیمار باشد مثل قرص، کپسول، شربت یا
استفاده از روشهای تزریقی) و بررسی اثرات دارو بر بدن بیمار
میپردازد.شاید جالب باشد که بدانید حدود 30 تا 50 درصد علت ناموفق شیوه
مداوای یک بیمار، به دارو مربوط میشود؛ یعنی کیفیت دارو، انتخاب نوعدارو و
نحوه استفاده از دارو (این که بیمار دارو را با چه مواد غذایی یا داروهای
دیگر استفاده کرده است) میتواند اثر دارو را تضعیف کند. و این وظیفه یک
داروساز است که علت را تشخیص دهد و در این زمینه پزشک معالج را راهنمایی
کند.
تواناییهای لازم :
داروسازی
تلفیقی از علوم پایه و بالینی است و به همین دلیل توانمندی در
دروس فیزیک، شیمی و زیستشناسی برای این رشته ضروری است. همچنین
دانشجوی این رشته برای ارائه خدمات به بیماران باید بتواند با
افراد به درستی ارتباط برقرار کرده و خوب صحبت کند و در ضمن فردی
سختکوش و جدی باشد چون دروس این رشته بسیار فراگیر و متنوع بوده و
هم جنبه حفظی و هم جنبه تحلیلی دارد و در نتیجه به همت و تلاش
قابل توجه نیازمند است.
موقعیت شغلی در ایران :
حدود
90 درصد فارغالتحصیلان این رشته جذب بازار کار میشوند که از این
میان بیش از 80 درصد جذب داروخانهها و مابقی در صنایع داروسازی
(صنعت ساخت و کنترل دارو) و کارخانههای آرایشی ـ بهداشتی مشغول به
کار میشوند یا در کارهای اجرایی وزارت بهداشت، درمان و آموزش
پزشکی فعالیت میکنند. از سوی دیگر در حال حاضر حدود 97 درصد داروهای
مورد نیاز کشور (از نظر عددی) در کارخانههای متعدد داروسازی داخل کشور
ساخته میشود و بدون شک این کارخانهها به کارشناسان داروسازی نیاز
دارند. این در حالی است که اکثر کارخانههای داروسازی کشور دارای
واحدی به نام واحد تحقیقات هستند و امکان فعالیتهای تحقیقاتی برای
فارغالتحصیلان علاقهمند مهیا است.
درسهای این رشته در طول تحصیل :
دروس پایه:
بیولوژی
نظری، فیزیک نظری، ریاضیات پایه و مقدمات آمار، شیمی عمومی،
بیوشیمی ، فیزیولوژی ، شیمی آلی ، تشریح، اصول خدمات بهداشتی،آمار
حیاتی، شیمی تجزیه، میکروبشناسی نظری و عملی، انگلشناسی و
قارچشناسی، ایمونولوژی، کمکهای اولیه، کامپیوتر.
دروس تخصصی:
گیاهشناسی
دارویی، اشکال دارویی، تغذیه و رژیم درمانی، مواد خوراکی نظری،
مدیریت در داروسازی، درمانشناسی، اطلاعات دارویی، شیمی دارویی،
فارماکولوژی، مفردات پزشکی ، فرآوردههای دارویی بیولوژیکی، فیزیکال
فارماسی، روشهای دستگاهی، سمشناسی ، بیوفارماسی، داروسازی صنعتی ،
کنترل میکروبی دارویی ، کارآموزی صنعت، زبان تخصصی، مقدمات
داروسازی، گیاهشناسی داروسازی، کارآموزی داروخانه. (بیشتر درسهای
این رشته همراه با آزمایشگاه ارائه میشود).
بقیه در ادامه مطلب....
دانشگاههای پذیرنده رشته داروسازی:
دانشگاههای علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ـ درمانی اصفهان، اهواز، تبریز، تهران، شهید بهشتی ـ تهران، شیراز، کرمان، کرمانشاه، مازندران ـ ساری ، مشهد.
توضیحات بیشتر....
مقاطع تحصیلی: دکترای حرفهای
دورهها: روزانه
نام و تعریف رشته:
رشته دکترای عمومی داروسازی Doctor of Pharmacy Pharm. D شاخه ای از
علوم پزشکی است که به منظور رفع نیاز های خدمات داروئی جامعه در سازمان های
مرتبط با دارو تاسیس شده است.
تاریخچه رشته و پیشرفت های جدید:
با توجه به نیاز بشر به درمان بیماری ها و همچنین پیشرفت علم شیمی و
بیولوژی و همچنین ارتباط تنگا تنگ علوم مختلف و همچنین گشوده شدن عرصه برای
ارائه روش های جدید درمانی بااستفاده از دارو های جدیدتر و موثر تر رشته
داروسازی از ابتدای قرن بیستم به عنوان یک رشته مستقل مطرخ گردید که این
امر در ایران با استقلال این رشته از رشته پزشکی و تاسیس دانشکده داروسازی
در سال ۱۳۱۳ در دانشگاه تهران محقق گردید. به مرور زمان و با توجه به نیاز
کشور به استفاده از خدمات داروسازان و همچنین احساس ضرورت بر تدوین برنامه
های تحصیلی این رشته، دانشکده های داروسازی دیگری در تبریز، اصفهان، مشهد،
اهوازو سپس شهید بهشتی، کرمان، شیراز، ساری و کرمانشاه تاسیس گردید. همچنین
برنامه رشته داروسازی به صورت مدون در سال ۱۳۶۱ توسط شورای انقلاب فرهنگی
ارائه که این برنامه با کمی تغییر در سال ۱۳۶۷ بازنگری گردیده است. امروزه
علاوه بر تاسیس دانشکده های داروسازی هر دانشکده به لحاظ رشد و تحولات عظیم
علمی اقدام به تاسیس مراکز تحقیقاتی و همچنین با توجه به نیاز جامعه به
خدمات تخصصی تر اقدام به تاسیس و را ه اندازی رشته های تخصصی نموده است.
فلسفه تدوین برنامه ( ارزشها و باورها ):
حفظ سلامت انسان و محیط زندگی وی از حقوق اصلی او محسوب می شود و در
رشته داروسازی نیز با توجه به کاربردهای تعیین کننده آن در تامین سلامت
جامعه در راستای تحقق عدالت اجتماعی، بر مد نظر گرفتن این حق اساسی تاکید
می شود . دانشمندان مسلمان و ایرانی در شناخت محیط زندگی و داروها پیشقدم
بوده اند و دراین برنامه بر روح حاکم بر فرهنگ غنی ملی در زمینه های اقلیم
شناسی و جنبه های اخلاقی بخصوص اخلاق پزشکی تاکید دارد. همچنین از نیازهای
اساسی انسانها تمایل به رشد و تعالی است و انسانها فطرتا طالب شناخت بهتر
خلقت هستند . لذا دراین برنامه بر افزودن اطلاعات ، ایجاد نگرشهای لازم و
تقویت جنبه پژوهشگری و دستیابی به نهانهای خلقت توجه می شود و سعی می گردد
با بکار گیری شیوه های جدید و قدیم تعلیم و تربیت در جهت افزایش قدرت تفکر ،
استقلال ، تصمیم گیری و افزایش توان حرفه ای فراگیرندگان با توجه به
نیازهای جامعه و اولویت های ملی با بهره گیری از فراگیری مداوم گام برداشته
شود.
رسالت (Mission):
ماموریت اصلی تربیت دانش آموختگانی است که می توانند در نظام های
بهداشتی و تامین سلامت و آموزشی ، پژوهشی ، برنامه ریزی و خدماتی مربوط به
داروها انجام وظیفه کنند با تربیت این نیروها تامین سلامتی پیشرفت خواهد
داشت . همچنین با استفاده از متدها و تکنیکهای جدید ساخت دارو و ارائه
مشاوره به تشخیص درمان و پیش گیری از بیماری ها کمک می شود. بطور کلی این
رشته بر خلاقیت ، نوآوری ، کارگروهی و اخلاق حرفه ای نیز تاکید دارد.
چشم انداز (Vision):
در یک دنیای درحال تغییر و. تحول و پیشرفت ، دانش آموخته داروسازی نقش
موثر و کارآمدی در ارتقای سطح علمی در مقطع آموزش و پژوهش و پاسخ گویی به
نیازهای در حال تحول خدمات بهداشتی جامعه را با همکاری سایر متخصصین گروه
پزشکی خواهند داشت . امید می رود با اجرای موفق این برنامه آموزشی سطح علمی
در این رشته ارتقا یافته و در حد استانداردهای بین المللی باشد و کشور و
جامعه را با پیشرفت های علمی دنیا هماهنگ نماید. مطابق استانداردهای بین
المللی ، دکتر داروساز باید جایگاه های واقعی خود را در حلقه درمان جامعه
کسب نماید . لذا امید می رود که این رشته بتواند لااقل در ده سال آینده
جایگاه واقعی خود را از لحاظ رفع نیازهای حرف وابسته در سطح ملی و حتی بین
المللی کسب نماید.
اهداف کلی (Aims):
از دانش آموختگان این رشته انتظار می رود اطلاعات عمومی کافی در جنبه های مختلف علوم دارویی داشته و نیازهای جامعه را در این ارتباط حل نماید . اهداف کلی این رشته عبارتند از :
الف- برآوردن نیازهای عمومی آموزشی و پژوهشی برای فهم بهتر علم داروسازی وعوامل مرتبط با این علم
ب- آشنایی با پژوهش های علمی و عملی در حیطه علوم دارویی
ج) افزایش مهارت ها و آگاهی ها در خصوص
- شناخت کامل خصوصیات داروهای موجود در فارماکوپه داروئی
- توانایی اداره داروخانه های عمومی و تخصصی و راهنمایی بیماران و مشاوره پزشکان در استفاده درست از داروها
- ساخت داروها و مواد آرایشی بهداشتی در حد داروخانه
- ساخت داروها و مواد آرایشی بهداشتی در صنعت
- کنترل کمی و کیفی داروها و مواد غذایی و آرایش بهداشتی
- پیشگیری از سمیت و عوارض جانبی داروها و اطلاع رسانی داروها
- آشنایی با مراجع و رفرانس های داروسازی و علوم دارویی
- توان شناخت و برنامه ریزی برای حل مسائل مرتبط با دارو و سلامت در سطح ملی
- فرهنگ ها و عقائد جوامع گوناگون
- امور پژوهشی و آموزشی محیط پیرامون خویش
- تحکیم اخلاق حرفه ای
نقش های دانش آموختگان رشته داروسازی عبارتند از :
۱) خدماتی
۲) مدیریتی
۳) مشاوره ای و آموزشی
۴) پژوهشی
وظایف حرفه ای دانش آموختگان:
درنقش خدماتی می توانند در:
۱) داروخانه شهری به عنوان مسئول که بر حسن اجرای امور نسخه پیچی و راهنمائی متقاضیان خدمات داروئی نظارت دارد، ارائه خدمات نماید.
۲) داروخانه بیمارستانی به عنوان مسئول فنی که بر حسن اجرای امور نسخه پیچی و تامین داروهای بخش های مختلف بیمارستان و راهنمائی متقاضیان خدمات داروئی نظارت دارد، ارائه خدمت نمایند.
در نقش مشاوره ای و آموزشی می توانند:
۱) در داروخانه اعم از شهری و بیمارستانی در انتخاب و مصرف صحیح داروها به بیماران و پزشکان کمک نمایند
۲) با ارائه اطلاعات صحیح به پزشک و بیمار باعث کاهش عوارض سمی و جانبی داروها گردد.
درنقش مدیریتی می توانند:
۱) در سازمانها و موسسات داروئی به عنوان مدیر فعالیت نماید
۲) در کلیه امور مربوط به دارو اعم از ارتباط با کارخانه های داروسازی یا دیگر مراکز تولید دارو ، و شبکه های بهداشتی در سطح اجرائی و نظارتی ارائه خدمات نمایند
۳) در کارخانه های داروسازی بر ساخت و کنترل داروها به عنوان مسئول فنی نظارت نمایند.
در نقش پژوهشی می توانند:
۱) با توجه به اهداف رشته، با مطالعه پیرامونی در خصوص الگوی مصرف دارو و نوع بیماری ها منطقه فعالیت به افزایش سطح آگاهی پزشکان در آن منطقه مشخص کمک نماید.
۲) در بخش های پژوهشی شامل مراکز تحقیقاتی و همچنین تحقیق و توسعه کارخانه های داروسازی ارائه خدمات نماید.
استراتژیهای تدوین برنامه:
این برنامه مبتنی است براستراتژی تلفیقی ( دانشجو یا استاد محوری بر حسب نوع درس و شرایط ) ، استفاده از فنون جدید یادگیری و یاددهی و پژوهش ، آموزش در محیط کار واقعی ، تحلیل وظایف حرفه ای آینده شناخت علوم و ابزارها و تکنیکهای تخصصی جدید.
همچنین در این برنامه بر حسب شرایط از فنونی نظیر کار و تمرین عملی در
محیط آزمایشگاه و فیلد ، کار در گروههای کوچک ، طرح و حل مسئله ، شیوه های
آموزشی Modular و خودآموزی ، استفاده از کامپیوتر ، سخنرانی ، ارائه سمینار
و فعالیت های آموزشی نظری توسط فراگیرنده demonstration و evidence based
approachکه بیشتر در بخش آموزشهای بالینی و کارورزی ها بکار می رود استفاده
خواهد شد.
شرایط و نحوه پذیرش دانشجو:
پذیرش دانشجو از طریق آزمون سراسری و به صورت متمرکز خواهد بود
رشته های مشابه رشته داروسازی در خارج از کشور:
این رشته در مقاطع مختلف اعم از لیسانس فوق لیسانس و دکتری در خارج از کشور وجود دارد
مشخصات دوره دکتری عمومی داروسازی:
طول دوره تحصیل :
حداقل طول دوره دکتری داروسازی ۵/۵ سال می باشد.
مرحله اول : دروس عمومی و اختصاصی علوم پایه
مرحله دوم : دروس اختصاصی داروسازی ، کارآموزی کاراموزی در عرصه ، پایان نامه
در پایان مرحله اول، امتحان جامع علوم پایه برگزار می شود و قبولی درامتحان جامع شرط ورود به دوره های بعدی می باشد
تعداد کل واحدهای درسی : ۲۰۹ واحد
واحدهای عمومی : ۲۲ واحد
واحد علوم پایه : ۵۸ واحد
واحدهای اختصاصی : ۱۲۹ واحد
وضعیت ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر:
پس از اخذ مدرک دکترای عمومی دارو سازی به شرط داشتن معدل کل بالاتر از ۱۵، دانشجو می تواند در امتحان دوره تخصصی شرکت کند. دانشجویان پذیرفته شده در دوره تخصصی بسته به گرایش تحصیلی خود، واحدهای گوناگون و متنوع دیگری را (تقریبا ۴۰ واحد) در سطح پیشرفته و تخصصی می گذرانند که بخش عمده آن پایان نامه تخصصی است.
قبل از انتخاب پایان نامه تخصصی، دانشجو باید در امتحان جامع تخصصی که در سطح کشور برگزار می شود نمره قبولی را کسب نماید.
سر انجام پس از نگارش و دفاع از پایان نامه به اخذ مدرک دکترای تخصصی (P.h.D) نایل می آید.
رشته های تخصصی دارو سازی که در حال حاضر در داخل کشور ارایه می گردند عبارت است از: شیمی دارویی، دارو سازی ، مفردات پزشکی، رادیو فارماسی، فارماکولوژی، مواد خوراکی و آب شناسی، فرآورده های آرایشی و بهداشتی، دارو سازی بیمارستانی، فرآورده های بیولوژیک، زهر شناسی. علاوه بر رشته های یاد شده، فارغ التحصیلان رشته دارو سازی عمومی می توانند در تخصص های علوم پایه پزشکی نظیر: بیو شیمی، انگل شناسی پزشکی، میکرب شناسی پزشکی، فیزیولوژی، آمار حیاتی، تغذیه، ایمونولوژی، ویروس شناسی و ژنتیک نیز شرکت نمایند.
منبع:
- کتاب آشنایی با رشته های دانشگاهی سازمان سنجش آموزش کشورتالیف خانم فیروزه سودایی
- نرم افزار سامان رشته ی سازمان سنجش
در حال حاضر، نظام آموزش پزشکی عمومی، شامل 4 دوره علوم پایه، فیزیوپاتولوژی، کارآموزی بالینی و کارورزی بالینی
است .دوره علوم پایه دوره علوم پایه پزشکی 5 ترم تحصیلی است که با اتمام
آن، دانشجویان مجاز به ورود به دوره بعدی(فیزیوپاتولوژی) هستند و پیش از
ورود به دوره بعدی، امتحان جامع علوم پایه پزشکی از تمام دانشجویان به طور
سراسری و همزمان، توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در تمام
دانشگاههای علوم پزشکی به عمل میآید و قبولشدگان،مجاز به ورود به دوره
فیزیوپاتولوژی خواهند بود. این امتحان، در بردارندهی مباحث تدریس شده در
دوره علوم پایه است. درسهای این رشته در طول تحصیل:
دروس علوم پایه:
این دوره ضمن آشنانمودن دانشجویان با مباحث پایه، آمادگی لازم را برای یادگیری علوم بالینی در آنان بوجود می آورد. طول این دوره ۵ نیم سال است.
بیوشیمی، بافتشناسی،، تشریح (نظری- عملی)، تشریح (آناتومی) (نظری ـ
عملی)، فیزیولوژی(نظری ـ عملی)، ایمونولوژی(نظری)،اپیدمیولوژی، روانشناسی،
جنینشناسی، تغذیه، ژنتیک، زبان تخصصی، آسیبشناسی عمومی، انگلشناسی،
میکروبشناسی دوره فیزیوپاتولوژی این دوره شامل 31 واحد درسی است که دو ترم
تحصیلی طول خواهد کشید. در پایان این دوره معدل دانشجو از دروس
فیزیوپاتولوژی، باید دستکم 12 باشد، در غیر این صورت دانشجو باید درسهایی
را که در آنها نمره کمتر از 12 آورده است، مجدداً بخواند. حداکثر مدت
مجاز،در مراحل اول و دوم (علوم پایه و فیزیوپاتولوژی) 5 سال است. در پایان
این دو دوره دانشجویانی که همهی واحدها را با موفقیت بگذرانند، به دورهی
کارآموزی بالینی راه مییابند. باید توجه داشت که ملاک قبولی در امتحانات
این مرحله، کسب حداقل نمره 12 از 20 است؛ در حالی که در دروس پایه، ملاک
کسب نمره 10 از 20 میباشد.
دروس فیزیوپاتولوژی :
آگاهی از مبانی فیزیولوژیک، شناخت مکانیزم بیماریهاو عوامل موثر در آنها نشانه های بیماریها و تشخیص و درمان آنها مطالبی است که شما می توانید آنها را فرا بگیرید. طول این دوره ۶ ماه است.
آسیبشناسی اختصاصی، فارماکولوژی، سیمیولوژی، دورههای فیزیوپاتولوژی
ارگانها .دوره کارآموزی بالینی دانشجویان پزشکی در این مرحله قادر هستند
تا آموختههای خود را از دروس مختلف با یافتههای بالینی از بیماران بستری
در بیمارستانها تطبیق داده و با بهرهگیری مناسب از روشهای تشخیص
آزمایشگاهی، بیماری را تشخیص دهند و اقدامات مناسب درمانی را برای بیمار
انجام دهند. این دوره شامل 97 واحد درسی است که در چهار بخش اصلی ارائه
میگردد و عمدتاً مسائل رایج در پزشکی عمومی را شامل میشود که عبارتند از
داخلی، جراحی، زنان و کودکان. در سایر بخشها که بخشهای فرعی محسوب
میشوند نیز بیماریهای شایع در آنها آموزش داده میشود. با توجه به این
مطلب، چهار رشته اصلی جراحی، داخلی، زنان و کودکان زمان بیشتری را به خود
اختصاص میدهند. در دوره کارآموزی، دانشجویان باید روش برخورد با بیمار،
تهیه شرح حال بیمار و نحوه تشخیص و درمان را فرا بگیرند تا در دوره بعدی -
کارورزی- که خود تصمیم گیرنده خواهند بود، بتوانند به کمک بیماران بشتابند
و تصمیمات لازم را اتّخاذ نمایند. در دوره کارآموزی نمره قبولی در دروس
عملی و نظری 12 است و معدّل کلّ دوره کارآموزی باید بالای 14 باشد و چنانچه
کمتر از 14 باشد، باید واحدهای با نمره کمتر از 14 تکرار شود تا معدل کل
به 14 برسد. در پایان این دوره، دانشجویان قبل از ورود به دوره کارورزی در
امتحانی به نام امتحان جامع کارورزی شرکت مینمایند و پس از قبولی به دوره
کارورزی وارد میشوند. چنانچه دانشجویی در امتحان مربوط قبول نگردد، حداکثر
4 مرتبه میتواند در این امتحان شرکت نماید.
دروس کارآموزی بالینی :
شناخت آثار و علائم بیماریها از دیدگاه بالینی و آزمایشگاهی و بدست
آوردن توانائی های لازم در به کار بردن اندیشه، استدلال و نتیجه گیری سریع
در طراحی عملیات پیشگیری و درمان است. طول این دوره ۲۰ ماه است.
پرورش
مهارت ها، تقویت قدرت تصمیم گیری در مقابل با مسائلبهداشتی و درمانی و
قبول مسئولیت در مقابل اقدام لازم هدف های این دوره مهم است. طول این دوره
۱۸ ماه استماریهای اعصاب، بیماریهای عفونی، کارآموزی داخلی، بیماریهای
جراحی، بیماریهای ارتوپدی، بیماریهای عفونی، کارآموزی جراحی، تاریخ و
اخلاق پزشکی، بیماریهای کودکان، پزشکی قانونی و مسمومیتها، فارماکولوژی
بالینی، کارآموزی چشم، کارآموزی پوست، کارآموزی بهداشت، کارآموزی بخش
کودکان، بهداشت، کارآموزی گوش و حلق و بینی، کارآموزی ارتوپدی. بیماریهای
زنان و زایمان، کارآموزی رادیولوژی، بیماریهای روانی، کارآموزی
روانپزشکی.دوره کارورزی بالینی این دوره آخرین مرحله آموزش پزشکی است و آن
را دوره انترنی نیز میگویند. این دوره 64 واحد درسی است و 18 ماه به طول
میانجامد. در دوره کارورزی،دانشجویان مسؤولیت معاینهی بیماران و تشخیص و
اقدامات درمانی را در بیمارستان بر عهده خواهند داشت و آموختههای خود را
در دورههای قبل به طور عملی انجام خواهند داد تا آماده پذیرش شغل پزشکی در
جامعه شوند و بتوانند به طور مستقل به درمان بیماران بپردازند. در پایان
این دوره و قبل از فراغت از تحصیل، کارورزان باید درس پایاننامه را که 6
واحد درسی است، آغاز کنند.
دروس کارورزی بالینی :
این دوره کنکور کارروزی دارد که کلیاتی از دروس ۴ دوره قبل می باشد. فارغ التحصیلان ملزم به خدمت در مناطق محروم کشور هستند.
کارورزی
بخش جراحی، کارورزی بخش چشم، کارورزی بخش سوانح و سوختگی، کارورزی بخش
ارتوپدی، کارورزی بخش ارولوژی، کارورزی بخش اطفال، کارورزی بخش بهداشت،
کارورزی بخش گوش و حلق و بینی، کارورزی بخش داخلی، کارورزی بخش زنان و
زایمان، کارورزی بخش اورژانس، کارورزی بخش نفرولوژی، کارورزی بخش پوست،
کارورزی بخش روانپزشکی .
تواناییهای لازم :
تصور بسیاری از
داوطلبان ورود به دانشگاه به خصوص داوطلبان علاقهمند به رشته پزشکی این
است که دانشگاه مثل یک قیف برعکس است که ورود به آن مشکل و خروج از آن
بسیار ساده است. در حالی که به گفته دانشجویان این رشته، یک دانشجوی پزشکی
باید آمادگی مطالعه، تحقیق و پژوهش را در حد بسیار گسترده و فراگیر داشته
باشد؛ یعنی اگر دانشجو بسیار کوشا و علاقهمند نباشد و تنها برای عنوان
"دکتری" وارد این رشته شده باشد، حتی نمیتواند مدرک دکترای عمومی خود را
به دست بیاورد. زیرا دوره پزشکی عمومی نسبت به رشتههای دیگر، طولانیتر
است و در طی این مدت دانشجو باید درسهای متعدد، متنوع، حجیم و نسبتاً
پیچیده و دشواری را مطالعه کند.
موقعیت شغلی در ایران :
امروزه
از گوشه و کنار میشنویم که برای فارغالتحصیلان پزشکی بازار کار مناسبی
وجود ندارد. در حالی که هنوز در بسیاری از شهرهای کوچک و مناطق محروم با
کمبود پزشک مواجه هستیم. از سوی دیگر فارغالتحصیل پزشکی حتماً نباید در
مطب بنشیند و نسخه بنویسد، بلکه در زمینه پزشکی شغلهای مختلفی هست که
میتوان انجام داد. برای مثال زمینههای تحقیقی بسیاری در این رشته وجود
دارد. امّا متأسفانه تعداد فارغالتحصیلانی که مایلند در این زمینه کار
کنند، بسیار انگشتشمار است.
منبع:
- کتاب آشنایی با رشته های دانشگاهی سازمان سنجش آموزش کشورتالیف خانم فیروزه سودایی
- نرم افزار سامان رشته ی سازمان سنجش
با توجه به عمل متفاوت ژنهاي مختلف، همه آنها در همه شرايط روشن نيستند. به عبارت ديگر در هر شرايط، تنها گروهي از آنها روشن هستند و بقيه خاموش ميشوند. مكانيسمهاي مختلفي براي تنظيم روشن يا خاموش كردن ژنها در پروكاريوتها و يوكاريوتها به كار گرفته ميشود.
1- تنظيم بيان ژن در پروكاريوتها :
تحقيقات اوليه انجامشده بر روي آنزيمهاي مؤثر در متابوليسم لاكتوز نشان داد كه به طور كلي ژنهاي موجود در باكتريها را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد:
ژنهاي دائمي و ژنهاي قابل كنترل.
1-1 ژنهاي دائمي: به ژنهايي گفته ميشود كه تنظيم بيان آنها مستقل از غلظت سوبستراي(پیش ماده) محيطي است. بيان اين ژنها نسبتاً ثابت است. به عبارت ديگر فعاليت اين ژنها با سرعت ثابت به طور دائمي صورت ميگيرد.
1-2- ژنهاي قابل كنترل: به ژنهايي گفته ميشود كه ميزان بيان آنها ثابت نيست و برحسب شرايط محيطي تغيير ميكند. ژنهاي قابل كنترل به دو دسته القايي و سركوبشونده تقسيم ميشوند.
الف: ژنهاي القاء شونده (Inducible genes):
محصول اين ژنها در حضور يك مولكول اختصاصي افزايش مييابد. براي مثال توليد بتاگالاكتوزيداز (لاكتاز) با حضور سوبستراي آن (لاكتوز) در محيط كشت افزايش مييابد.
ب: ژنهاي سركوبشونده (Suppressible gene):
محصول اين ژنها در حضور يك ماده به خصوص كاهش مي يابد.
در هر صورت، تنظيم ژنهاي باكتريايي عمدتاً از طريق كنترل همزمان چند ژن (اپرون) صورت ميگيرد.
تعريف اپران
طبق تعريف "اپرون" به گروهي از چند ژن متوالي اطلاق ميشود كه تنها داراي يك پروموتر واحد (راه انداز)هستند و هماهنگ با هم تنظيم ميشوند. در واقع به هر يك از تواليهاي سازنده يك پليپپتيد در يك اپرون سيسترون(ژن) گفته ميشود. عمل محصولات مربوط به سيسترونهاي مختلف يك اپرون، به طريقي مرتبط با هم است. به عبارت ديگر يك اپرون مثلا مي تواند ساخت هماهنگ چند آنزيم مربوط به يك مسير متابوليكي خاص را بر عهده داشته باشد. اولين اپرون شناخته شده اپرون لاكتوز است كه توسط «ژاكوب و مونود» معرفي شد. به طور كلي هر اپرون شامل قسمتهاي زير است:
1- ژنهاي ساختماني (Structural genes):
محصولات اين ژنها ممكن است آنزيم، انواع پروتئينهاي ديگر، tRNA يا rRNA باشند. محصولات ژنهاي ساختماني براي بقاي سلول ضروري هستند.
2- تواليهاي تنظيمي (Regulatory Sequence) :
اين تواليها شامل پروموتر(راه انداز)، اپراتور، تواليهاي تضعيفكننده و ساير تواليهاي تنظيمي مانند جايگاه اتصال به CAP ميباشند. اين تواليها در واقع نوعي عنصر پاسخدهنده سيس[1] هستند.
تنظيم اپرون ها:
عمل يك اپرون توسط ژنهاي اختصاصي صورت ميگيرد كه با وجودي كه محل آنها ممكن است نسبت به اپرون دور يا نزديك باشد، ولي محصول آنها با اتصال به تواليهاي تنظيمي، عمل خود را انجام ميدهد. به طور كلي ژنهاي تنظيم كننده را جزء ساختمان اپرون در نظر نميگيرند و محصول آنها در واقع نوعي فاكتور پاسخدهنده ترانس[2] هستند.
طبقهبندي اپرونها
براساس نوعي طبقهبندي اپرونها را به انواع كاتابوليسمي و آنابوليسمي و غيره طبقهبندي ميكنند. در اينجا از نوع كاتابوليسمي، اپرون لاكتوز و از نوع آنابوليسمي، اپرون تريپتوفان توضيح داده ميشوند.
1- اپرونهاي كاتابوليسمي:
متابوليسم لاكتوز در كلي باسيل(اشریشیا کلی):
در صورتي كه گلوكز در دسترس كلي باسيل نباشد، اين باكتري ميتواند از لاكتوز به عنوان منبع انرژي و كربن استفاده كند و براي اين منظور به آنزيم بتاگالاكتوزيداز (لاكتاز) نياز دارد. اين آنزيم نقش كليدي در متابوليسم لاكتوز ايفا ميكند.
القاي بتالاكتوزيداز توسط لاكتوز: در شرايط فقدان لاكتوز، كمتر از 10 مولكول بتا- گالاكتوزيداز در هر كلي باسيل وجود دارد، ولي در حضور لاكتوز و در شرايطي كه منبع انرژي ديگري در محيط كشت نباشد، ممكن است اين تعداد در عرض چند دقيقه به بيش از 5000 عدد برسد. در اين شرايط علاوه بر بتاگالاكتوزيداز، غلظت دو آنزيم ديگر به نامهاي گالاكتوزيد پرمئاز و تيوگالاكتوزيد ترانس آسيلاز به طور همزمان افزايش مييابد. گالاكتوزيد پرمئاز يك آنزيم متصل به غشاي باكتري است كه لاكتوز و بعضي از مولكولها را به داخل باكتري منتقل ميكند. تيوگالاكتوزيد ترانس آسيلاز، آنزيمي است كه در لوله آزمايش باعث انتقال يك گروه استيل از استيل كوآنزيم A به گروه هيدروكسيل كربن ششم تيوگالاكتوزيد ميشود. تاكنون نقش اين آنزيم در سلول باكتري مشخص نشده است، ولي مشخص شده كه در صورت عدم وجود اين آنزيم، بعضي از متابوليتها در داخل سلول باكتري انباشته ميشوند.
القاء كنندههاي ديگر بتا- گالاكتوزيداز: از آنجا كه با افزودن لاكتوز به محيط كشت باكتري سنتز بتا- گالاكتوزيداز ، پرمئاز و تيوگالاكتوزيد ترانس آسيلاز القاء ميشوند، بنابراين لاكتوز يك مولكول القاءكننده محسوب ميشود. در واقع مشخص شده است كه مولكول القاءكننده اصلي، «آلولاكتوز» (Allolactose) است كه يكي از واسطههاي متابوليسم لاكتوز ميباشد .برخي از گالاكتوزيدهاي ديگر از قبيل ايزوپروپيل تيوگالاكتوزيد يا IPTG القاءكننده قوي بتا- گالاكتوزيد محسوب ميشوند ولي چون به عنوان سوبستراي آنزيم مورد استفاده قرار نميگيرند، در اصطلاح القاءكنندههاي مجاني، غيرمصرفي (Gratuitous inducers) يا غيرقابل متابوليزه شدن ناميده ميشوند.
ژنهاي ساختماني اپرون لاكتوز شامل سه ژن زير ميباشند:
الف) Lac Z كه آنزيم بتا- گالاكتوزيداز را كد ميكند.
ب) Y Lac كه آنزيم گالاكتوزيد پرمئاز را كد ميكند.
ج) LacA كه آنزيم تيوگالاكتوزيد ترانس اسيلاز را كد ميكند.
يك پروموتر واحد قبل از اين سه ژن قرار گرفته است كه بلافاصله پس از آن يك توالي تنظيمي ديگر به نام اپراتور قرار دارد. پروموتر آغاز رونويسي را هدايت ميكند، به نحوي كه سه ژن ساختماني به صورت يك RNA ممتد پلي سيستروني بيان ميشوند. اپراتور نيز منطقهاي در مجاورت پروموتر است كه در اثر اتصال يك پروتئين تنظيمي به آن كه در اينجا «سدكننده لاكتوز» (Lac repressor) خوانده ميشود، آغاز رونويسي را مهار ميكند.
|
الف :بدون حضورلاكتوز |
|
ب: در حضورلاكتوز |
تنظيم بيان اپرون لاكتوز:
الف) تنظيم منفي از طريق سدكننده لاكتوز:
همانگونه كه گفته شد، در صورتيكه لاكتوز در محيط كشت باكتري وجود نداشته باشد، سلول نيازي به توليد آنزيمهاي مربوط به متابوليسم آن ندارد، بنابراين سدكننده لاكتوز مانع از فعاليت اپرون لاكتوز ميشود. سدكننده لاكتوز كه توسط ژنI Lac ساخته ميشود، پروتئيني است كه از چهار زيرواحد تشكيل شده است و به هر زيرواحد آن يك لاكتوز ميتواند متصل شود. ژن I Lac كه در مجاورت اپرون لاكتوز واقع شده است و داراي پروموتر مستقلي است، غيرالقايي بوده (ژن دائمي) و به طور ثابت به مقدار معيني فعاليت ميكند. به طور كلي زماني كه القاء كننده در محيط وجود نداشته باشد. «سدكننده لاكتوز» به صورت تترامر محكم به اپراتور اتصال مييابد و از اين طريق آغاز رونويسي از ژنهاي ساختماني مهار ميشود. به چنين تنظيمي، تنظيم منفي گفته ميشود.
ب) القاي بيان اپرون لاكتوز:
در حضور القاءكننده آلاكتوز يا IPTG ، ساختمان فضايي سدكننده به گونهاي تغيير مييابد كه نميتواند به اپراتور متصل باقي بماند و از اين طريق مهار از روي اپرون برداشته ميشود .تا زماني كه القاءكننده در محيط كشت وجود دارد، رونويسي از اپرون لاكتوز ادامه مييابد، از اين رو آنزيمهاي مورد نياز متابوليسم لاكتوز ميتوانند توليد شوند. زماني كه القاء كننده از محيط كشت باكتري حذف ميشود، مجدداً ظرف سدكننده بر روي اپراتور قرار ميگيرد و بيان اپرون لاكتوز به سرعت متوقف ميشود و mRNA مربوط به ژنهاي ساختماني نيز در عرض چند دقيقه تجزيه ميشوند.
ج) تنظيم مثبت اپرون لاكتوز:
اپرون لاكتوز يك اپرون القاء شونده است يعني در عدم حضور لاكتوز خاموش و در حضور لاكتوز ميتواند روشن شود، ولي بايد توجه داشت كه اپرون لاكتوز و بعضي ديگر از اپرونهاي كاتابوليسمي به طور مثبت نيز كنترل ميشوند.
در واقع زماني كه كلي باسيل در حضور گلوكز كه سوخت اصلي اين باكتري محسوب ميشود رشد ميكند، ميزان فعاليت اپرون لاكتوز حتي در حضور القاءكننده (لاكتوز) كم است ولي در در شرايط فقدان گلوكز و حضور لاكتوز ، اپرون فوق فعال ميشود .به اثر مهاري گلوكز بر روي اپرون لاكتوز و بعضي ديگر از اپرونهاي كاتابوليسمي «سدشدگي متابوليسمي» گفته ميشود. در واقع ملاحظه شده است كه در شرايط فقدان گلوكز، مقدار cAMP درون سلول زياد ميشود. بنابراين cAMP علامت داخل سلولي مربوط به كاهش غلظت گلوكز است و اصطلاحا به آن علامت گرسنگي نيز گفته مي شود. اين ماده كه توسط آنزيم آدنيلات سيكلاز از ATP ساخته و توسط آنزيم فسفودياستراز تجزيه و غيرفعال ميشود ( از طريق تبديل شدن بهAMP ) ، با اتصال به يك پروتئين تنظيمي بهنام «پروتئين فعالكننده كاتابوليت» يا CAP (Catabolite Gene Activator Protein) عمل خود را انجام ميدهد. اين ماده كه به نام ( CRP(cAMP Receptor protein نيز ناميده ميشود، يك فاكتور تنظيمي مثبت ميباشد. به عبارت ديگر در شرايط گرسنگي cAMP افزايش مي يابد در حضور cAMP كمپلكس CAP -cAMP تشكيل ميشود كه با اتصال به جايگاه خاصي از DNA به نام جايگاه اتصال CAP باعث تحريك شروع رونويسي از ژنهاي ساختماني ميشود. بدون وجود cAMP، CAP نميتواند به تنهايي به منطقه اتصالي خود متصل شود و در نتيجه آغاز رونويسي بسيار كند ميشود.
2- اپرونهاي آنابوليسمي:
تنظيم از طريق كمك سدكننده:
باكتريها ميتوانند تمام مواد آلي مورد نياز خود از جمله انواع 20 نوع اسيدآمينه را سنتز كنند، اما از آنجا كه اين عمل با صرف انرژي همراه است، تا زماني كه يك ماده معين در محيط وجود داشته باشد، چون سنتز آن توسط باكتري مقرون به صرفه نخواهد بود، در نتيجه آن را توليد نميكند. به عنوان مثال نشان داده شده است كه به طور معمول باكتري همه اسيدآمينه از جمله تريپتوفان را ميسازد، ولي اگر اين اسيدآمينه به محيط رشد باكتري اضافه شود، سنتز آن توسط باكتري كاهش مي يابد و يا حتي متوقف ميشود. در واقع ژن آنزيمهاي مسؤول سنتز اسيدهاي آمينه به طور منفي از طريق كمك سدكنندگي تنظيم ميشوند.
تنظیم بیان اپرون تريپتوفان:
اپرون تريپتوفان نمونهاي از اپرونهاي آنابوليسمي است كه از طريق كمك سدكننده به طور منفي كنترل ميشود .
ساختمان اپرون تريپتوفان (Tryptophan) :
پنج ژن A، B، C، D و E آنزيمهاي مورد نياز براي سنتز تريپتوفان را كد ميكنند. اپرون تريپتوفان نيز مانند اپرون lac ، داراي يك توالي اپراتور در مجاورت پروموتر است، ولي در اينجا برخلاف اپراتور اپرون لاكتوز كه در شرايط فقدان لاكتوز، سدكننده به آن متصل ميشود، سدكننده در حضور تريپتوفان به اپراتور وصل ميشود. در واقع در حضور تريپتوفان سدكننده به گونهاي تغيير ساختمان ميدهد كه ميتواند به اپراتور متصل شود و باعث مهار شروع رونويسي گردد.
تنظيم اپرون تريپتوفان از طريق مكانيسم تضعيف (Control by attenuation) :
اپرون تريپتوفان مانند ساير اپرونهاي آنابوليسمي اسيدهاي آمينه، روش تنظيمي ديگري نيز دارد كه به آن روش تضعيف گفته ميشود. در اين روش تنظيمي، بر حسب ميزان تريپتوفان، فعاليت اپرون تنظيم ميشود. اين روش تنظيم، فقط در پروكاريوت ها انجام ميشود، زيرا براي انجام اين نوع تنظيم، رونويسي و ترجمه بايد همزمان صورت گيرند كه در پروكاريوت ها كه هسته ندارند، اين عمل امكانپذير است.
وقتي غلظت تريپتوفان بسيار ناچيز است، mRNA تريپتوفان، به طور كامل سنتز ميشود. ولي زماني كه غلظت تريپتوفان افزايش مييابد، رونويسي زود خاتمه مييابد و mRNA كوتاهي ساخته ميشود. اين اختلاف طول mRNA در ارتباط با موقعيت اتصال ريبوزوم به mRNA است. در واقع در ابتداي اين mRNA توالي خاصي به نام توالي تضعيفكننده وجود دارد كه حاوي دو كدون تريپتوفان ميباشد (شكل 5). در شرايطي كه مقدار تريپتوفان در محيط به اندازه كافي باشد، tRNA هاي مربوط به تريپتوفان شارژ يعني حاوي تريپتوفان هستند، بنابراين ريبوزوم قادر به ترجمه توالي فوق است. در اين شرايط mRNA در حال ساخت، ساختمان خاصي (حلقه- ساقه بين قطعات 2 و3 ) به خود ميگيرد و اين ساختمان باعث توقف ادامه ساخت mRNA ميشود. اگر ميزان تريپتوفان بسيار كم باشد، چون مقدار كمي tRNA – Trp وجود دارد، در نتيجه ترجمه توالي نوكلئوتيدهاي قطعه رهبر متوقف ميشود. اين بار ساختار دوم mRNA فوق به گونهاي ديگر تشكيل ميشود(حلقه- ساقه بين قطعات 3و 4 ) و در نتيجه امكان ادامه رونويسي ايجاد ميشود، يعني mRNA كامل جهت ساخت آنزيمهاي مورد نياز براي سنتز تريپتوفان ،تشكيل ميشود.
2- تنظيم بيان ژن در يوكاريوتها :
تنظيم بيان ژن در يوكاريوتها پيچيدهتر از پروكاريوتها است. افزايش پيچيدگي در ساختمان و فرآيندهاي سلولي مستلزم وجود انواع روشهاي تنظيمي در اين دسته از موجودات است كه اختلال در هر يك از مناطق تنظيمي ميتواند باعث بيماري شود. سطوح مختلف تنظيم شامل تغيير ساختمان DNA، تنظيم رونويسي، تنظيم پس از رونويسي، تنظيم ترجمه و تنظيم پس از ترجمه است .
1- تغيير در ساختمان DNA :
خود ممكن است به صورتهاي زير باشد:
الف) متيلاسيون DNA تشكيل هتروكروماتين : سلولهاي يوكاريوتي با متراكم كردن DNA، قادر به تنظيم منطقه وسيعي كه حاوي تعداد زيادي ژن است، ميباشند كه به اين عمل تشكيل هتروكروماتين گفته مي شود. با تشكيل هتروكروماتين، ممكن است تمام يك كروموزوم (در مورد كروموزوم X) و يا مناطقي از آن از دسترس ماشين رونويسي دور شوند. با رفع تراكم و تشكيل يوكروماتين تواليهاي فوق در دسترس سيستم رونويسي قرار ميگيرند. همانگونه كه گفته شد، تشكيل هتروكروماتين ممكن است در تمام طول يك كروموزوم و يا بخشي از آن صورت گيرد. طبق فرضيه ليون «يكي از كروموزومهاي X در تمامي سلولهاي زنان به شدت متراكم بوده و به صورت هتروكروماتين در آمده است به نحوي كه وارد رونويسي نميشود. در اصطلاح به اين كروموزوم X غيرفعال، جسم بار گفته ميشود كه به صورت ساختمان كوچك و ويژهاي در مجاورت غشاي هسته سلولي ديده ميشود. ممكن است مناطق مختلف يك كروموزوم نيز با تشكيل هتروكروماتين خاموش شوند. بديهي است كه نواحي هتروكروماتين فوق از بافتي به بافت ديگر متفاوت است.
براي تشكيل هتروكروماتين احتمالاً عوامل متعددي دخالت دارند كه يك از اين عوامل متيله شدن بازهاست. متيلاسيون توسط آنزيم متيل ترانسفراز و با متيله كردن بازهاي خاص (توالي CG) باعث غيرفعال شدن DNA ميشود. الگوي متيلاسيون DNA در طي همانندسازي حفظ ميشود، در نتيجه هتروكروماتين غيرفعال در سلولهاي دختري نيز به همان صورت ميتواند باقي بماند.
ب) متيلاسيون و تغييرات ديگر در هيستون ها (Histon modification ): يكي از راههاي متراكم كردن DNA اتصال آن به هيستون ها و تشكيل نوكلئوزوم است. همانگونه كه قبلا گفته شد، هيستون ها با داشتن بار مثبت مي توانند به اسكلت DNA وصل شوند، در اين صورت اين اتصال الكترواستاتيك باعث تراكم DNA مي گردد. تغيير هيستون ها از طريق متيلاسيون، استيلاسيون و يا فسفريلاسيون باعث تغيير ساختار نوكلئوزومها مي شوند و در دسترس قرار گرفتن يا نگرفتن نواحي تنظيمي ژنها مي شوند. به اين نوع تغييرات «تغيير ساختار كروماتين» (Chromatin Remodeling) گفته ميشود كه توسط كمپلكسهاي آنزيمي به خصوصي انجام مي شوند.
ج) تزايد ژنها: وقتي به محصول ژني به شدت نياز باشد و افزايش بيان ژن فوق از طريق تنظيم رونويسي ممكن نباشد، يكي از راهكارها، افزايش تعداد نسخههاي ژن مذبور از طريق همانندسازي موضعي به دفعات متعدد است. به عنوان مثال در زندگي جنيني چون براي ساخت پروتئين، به مقدار زيادي ريبوزوم احتياج است و براي ساخت ريبوزوم بايد مقدار زيادي rRNA ساخته شود، بنابراين ژنهاي سازنده rRNA ، به طور موضعي تكثير (تزايد) مييابند. همچنين در هنگام شيمي درماني سرطان با متوتركسات، ملاحظه ميشود كه ژن مربوط به ساخت آنزيم متيلن ديهيدروفولات ردوكتاز تزايد مييابد و همين امر باعث مقاومت به دارو ميشود.
د) بازآرايي ژنها: ايمني مؤثر در مقابل انواع ميكروبها و عوامل بيگانه به انواع زيادي آنتيبادي نياز دارد تا بر عليه انواع مختلف آنتيژن عمل كنند. از طرف ديگر ژنهاي موجود در سلولهاي B، براي توليد انواع آنتيباديها كافي نيستند. براي حل اين مشكل، با استفاده از مكانيسم بازآرايي ژنها، انواع آنتيباديها توليد ميشوند. مبحث بازآرايي ژني در درس ايمونولوژي به صورت مفصل توضيح داده خواهد شد.
2- تنظيم رونويسي:
مكانيسم تنظيم رونويسي ژنهاي يوكاريوتي به خوبي پروكاريوتها مشخص نشده است، اما ميتوان گفت كه اولاً تعداد زيادي از فاكتورها و تواليها در اين امر شركت دارند و ثانياً از آنجا كه بسياري از تواليهاي تنظيمي دور از پروموتر واقع شدهاند، حضور همزمان فاكتورهاي رونويسي متعددي لازم است. علاوه بر اين در حالي كه به طور كلي براي بيان ژنهاي يوكاريوتي بايد انواعي از پروتئينهاي تنظيمي كه اصطلاحا ًفاكتورهاي عمومي رونويسي خوانده ميشوند، وجود داشته باشند، بيان اختصاصي ژنها مستلزم حضور و فعاليت فاكتورهاي اختصاصي رونويسي در يك ژن به خصوص است. به طور كلي بسياري از پروتئينهاي تنظيمي كه با DNA واكنش ميدهند، داراي يك يا چند ناحيه يا «دومن»[3] ساختماني بوده كه نقش تنظيمي معيني در تنظيم رونويسي دارند .
3 - تنظيم پس از رونويسي:
يكي از روشهاي اصلي تنظيم بيان ژن در يوكاريوتها، پس از ساخت hnRNA صورت ميگيرد كه به آن تنظيم پس از رونويسي گفته ميشود. در واقع پردازشRNA اوليه يوكاريوتها بسيار گستردهتر از پروكاريوتهاست. اين تنظيم به دو شكل انجام ميشود:
الف) فرآيند اسپلايسينگ آلترناتيو hnRNA :
ژنهاي يوكاريوتي از طريق قطع اينترونها و اتصال اكسونها به شكلهاي مختلف، ميتوانند محصولات مختلفي را توليد كنند. در اين حلت بر حسب اينكه كدام اكسون ها در طي اين فرآيند قطع و وصل، حفظ شده باشند، يك ژن ميتواند در سلولهاي مختلف پروتئينهاي متفاوتي را توليد كند. به اين عمل alternative splicing گفته ميشود. براي مثال ژن توليد كننده هورمون كلسيتونين در غده تيروئيد و پپتيد مرتبط به ژن كلسيتونين در نرونها از يك رونوشت اوليه hnRNA يكسان حاصل ميشوند.
ب) تنظيم پايداري RNA:
تغيير در پايداري RNA ميتواند نقش قابل ملاحظهاي در تنظيم بيان ژن در يوكاريوتها داشته باشد. تنظيم پايداري RNA ممكن است در هسته يا سيتوپلاسم صورت گيرد. به طور كلي مشاهده شده است كه برخي از hn RNA ها در داخل هسته تجزيه شده و هرگز وارد سيتوپلاسم نميشوند. از سوي ديگر آن دسته از hn RNAها كه يه RNA m تبديل و وارد سيتوپلاسم شدهاند مي توانند نيم عمر متفاوتي داشته باشند، به گونهاي كه نيم عمر برخي از RNA m ها 10 ساعت و برخي ديگر ميتوانند 1 ساعت باشند. توالي پلي A موجود در انتهاي '3 mRNA يوكاريوتها (دمپلي A) در اين امر نقشي مؤثري دارد. همچنين نقش عوامل ديگري مانند حضور آهن در پايداري mRNA ترانسفرين و فريتين و استروژن در پايداري mRNA اوآلبومين، نشان داده شدهاند.
4-تنظيم ترجمه:
تنظيم ترجمه از روشهاي اصلي تنظيم در يوكاريوتها محسوب ميشود. اين نوع تنظيم از طريق فعال نمودن يا مهار ترجمه mRNA و پردازشهاي بعد از آن صورت ميگيرد. وجود تواليهاي قبل از كدون شروع و بعد از كدون ختم كه به ترتيب 5’UTR و UTR 3’ ناميده ميشوند، نقش مهمي در تنظيم ترجمه بعضي ژنها دارند . هدايت و تغيير ساختمان پروتئينهاي در حال ساخت نيز از جمله تنظيمهايي است كه در حد ترجمه صورت ميگيرد.
5- تنظيم بعد از ترجمه :
پس از ساخت پروتئينها تغييراتي مانند گليكوزيله شدن و هيدروليز كنترل شده بر روي آنها انجام ميشود كه ميتواند باعث ايجاد پروتئين كارآمد شود. ساير تنظيمهاي در حد پس از ترجمه شامل فسفريله شدن و يا تنظيمهاي آلوستريك نيز از روشهاي مهم كنترل عملكرد يك پروتئين در يوكاريوتها هستند.
1- - Cis acting elements به تواليهايي گفته ميشود كه در نزديكي ژن مورد نظر قرار دارند و ميتوانند در شرايط خاص (وجود فاكتورهاي پاسخدهندهترانس) باعث روشن يا خاموش شدن (يا به طور كلي تنظيم) ژن مورد نظر شوند.
2- Trans acting factors - به پروتئينهايي گفته ميشود كه توسط ژنهاي ديگري (خواه دور و يا نزديك) ساخته ميشوند و با اثر بر روي عناصر پاسخ دهنده سيس مربوطه، باعث تنظيم ژن مورد نظر ميشوند.
۲ فرضیه قابل قبول ارائه شده است:
۱-وجود یک پوشش درونی گلیکو پروتئینی که یک چتر واقعی پشتیبان را برای غشاء ایجاد می کند.
۲-وجود پمپ های پروتون در غشاء که موجب می شوند با تراکم یون های +H در مجاورت سطح درونی غشاء ، PH بسیار کاهش یابد و حتی تا حدود۲ برسد . این حالت از PH مناسب برای فعالیت آنزیم های لیزوزومی (۴ تا ۵ ) بسیار کمتر است و برعمل آنزیم های لیزوزومی نقش مهار کننده دارد .
پیروان این فرضیه لیزوزوم ها پس از مرگ یاخته را که با توقف ساخت ATP و از کا رافتادن پمپ های پروتون همراه است دلیلی برای دفاع از این فرضیه میدانند .
DNA پلیمراز
آنزیمهایی هستند که پلیمر شدن زنجیرههای پلینوکلئوتیدی را کاتالیز میکنند. تا کنون سه نوع آنزیمDNA پلیمراز به نامهای Ι و ΙΙ و ΙΙΙ جداسازی و مشخصات آنها ارائه شدهاند. از بین آنها آنزیم پلیمراز ΙΙΙ نقش اصلی را در سنتز DNA دارد.
از خصوصیات مهم آن ، این است که منحصرا نوکلئوتیدها را در جهت '5 به '3 بهم متصل میکنند(مفهوم قطبیت در DNA )و در جهت عکس نمیتواند عمل کند. آنزیم پلیمراز ΙΙ نیز در مرحلهای از سنتز DNA وارد شده و سنتز را در جهت '3 به '5 پیش میبرد. و آنزیم پلیمراز I عمل ترمیم همانند سازی را انجام میدهد.
سایر آنزیم های دخیل در همانند سازی عبارتند از:
۱- آنزیم هلیکاز
این آنزیم به مولکول DNA دو رشتهای متصل شده و با عمل خود موجب باز شدن دو رشته از یکدیگر میشود.
۲- آنزیم لیگاز
در مرحلهای از سنتز DNA وارد عمل شده و دو رشته DNA را بهم پیوند میدهد.
۳- آنزیم پریماز
آنزیمی است که در ساختن قطعه کوچک RNA پرایمر ، هنگام همانند سازی وارد عمل شده و نوکلئوتیدهایی از نوع اسید ریبونوکلئوتید را به یکدیگر متصل میکند. تعدادی پروتئینهای ویژه وجود دارند که پس از باز شدن دو رشته DNA از یکدیگر به محلهای باز شده متصل شده و مانع اتصال مجدد دو رشته به یکدیگر میشوند.
پروسه همانند سازی:
نقطه ای روی دو رشته ای DNA (که دو رشته جهت همانند سازی از هم جدا میشوند )وجود دارد و دو راهی همانند سازی نامیده می شود . در این محل دو نوع همانند سازی انجام میشود:
الف)همانند سازی پیوسته:
در روی مولکول DNA نقاطی وجود دارند که همانند سازی از آنها آغاز میشود(در کتاب دو راهی همانند سازی برای آن نام برده ). در DNA باکتریها ، یک مبدا همانند سازی(دو راهی همانند سازی) و در DNA موجودات عالی ، تعدادی زیادی از این مبدا وجود دارند. هنگام همانند سازی ابتدا آنزیم هلیکاز به مارپیچ دو رشتهای DNA متصل شده و پیچش DNA را در آن نقطه باز میکند. پرتئینهای DBP به ناحیه باز شده هجوم آورده و با اتصال به DNA تک رشتهای مانع از جفت شدن بعدی DNA میشوند.
ناحیهای را که هلیکاز به آن متصل میشود، چنگال همانند سازی مینامند. همانند سازی به صورت دو سویه است. آنزیم پلیمراز ΙΙΙ که اتصال نوکلئوتیدها را به یکدیگر به عهده دارد، فقط میتواند همانند سازی را در جهت 3 به 5 پیش ببرد. در این حالت دو رشته مولکول DNA در خلاف جهت یکدیگر هستند. در نتیحه رشتهای که در جهت '5 به '3 سنتز میشود، به راحتی سنتز DNA را آغاز کرده و پیش میبرد. این رشته به نام رشته راهنما معروف است. در همانند سازی این رشته را متوالی مینامند.
در این حالت آنزیم پلیمراز I وارد عمل شده و به ترتیب یکی یکی ریبونوکلئوتیدها را در جهت 5 به 3 برداشته و به جای آنها نوکلئوتیدهای از انواع دزاکسی جایگزین میکند تا این که قطعات همه از نوع دزاوکسی شوند. سپس انتهای قطعات ساخته شده بوسیله آنزیم لیگاز به هم متصل شده و یک رشته ممتد DNA حاصل میشود. اندازه هر قطعه اوکازاکی حدود 1000 تا 2000 نوکلئوتید است.
ب)همانند سازی گسسته:
در مولکول DNA رشتهای که '5 آزاد دارد، سنتز DNA طبق آنچه درباره رشته راهنما ذکر شد، انجام نمیگیرد. دلیل آن این است که آنزیم پلیمراز ΙΙΙ نمیتواند نوکلئوتیدها را در جهت 3 به 5 کاتالیز کند. لذا میبایست مکانیسم دیگری برای سنتز این رشته از DNA وجود داشته باشد. این رشته DNA به نام رشته عمل کننده یا پیرو معروف است. در این حالت ابتدا دو رشته DNA در فواصل معینی از یکدیگر باز شده و آنزیم پریماز در آن محل قرار میگیرد و با استفاده از ریبونوکلئوتیدها ، RNA کوچکی ساخته میشود که RNA پرایمر نام دارد.
انتهای 3 این RNA کوچک که از روی الگوی DNA ساخته شده است، میتواند به آنزیم پلیمراز III امکان دهد تا دزاکسی ریبونوکلئوتیدها را به انتهای آن متصل کند. لذا در این رشته از مولکول DNA قطعاتی از DNA سنتز میشوند که قطعات اوکازاکی نام دارد. (اوکازاکی نخستین کسی بود که این قطعات سنتز شده DNA را با میکروسکوپ الکترونی مشاهده کرد).
در این حالت آنزیم پلیمراز I وارد عمل شده و به ترتیب یکی یکی ریبونوکلئوتیدها را در جهت 5 به 3 برداشته و به جای آنها نوکلئوتیدهای از انواع دزاکسی جایگزین میکند تا این که قطعات همه از نوع دزاوکسی شوند. سپس انتهای قطعات ساخته شده بوسیله آنزیم لیگاز به هم متصل شده و یک رشته ممتد DNA حاصل میشود. اندازه هر قطعه اوکازاکی حدود 1000 تا 2000 نوکلئوتید است.
از سایت http://konkooor.ir/post/261 مطلبی با عنوان فوق از زبان کسی که زمانی نه چندان دور دانش آموز تجربی بوده براتون نقل میکنم
قلب بین یدی قلب و بید الله کل قلب
عین ترعى عینا، وعین الله ترعى
مطمئنا الان همه ی کنکوریا یک یا چند تا رشته رو به عنوان هدف انتخاب کردن و دارن برای قبولی توی این رشته ها تلاش میکنن.خوب تلاش خیلی خوبه،لازم هم هست،اما کافی نیست.
مثلا یه نفر میخواد یه خونه بسازه.شبانه روزم تلاش میکنه. اما به اخرای کار که نزدیک میشه خونه جلوی چشماش فرو میریزه.خوب این بیچاره خیلی تلاش کرده،وقت گذاشته،از تفریحاتش گذشته، چرا باید این اتفاق واسش بیفته؟چون روش درستی انتخاب نکرده.
حالا اگه یه کنکوریم همین کارو بکنه.شبانه روز درس بخونه.تلاش کنه.توی اتاقش خودشو حبس کنه اما روش درستی نداشته باشه و با راه رسیدن به هدفش اشنا نشه.جلوی چشماش به صفرای رتبش اضافه میشه.
درست خوندن مهم تر از زیاد خوندنه.
این پست رو برای اونایی که منحصرا پزشکی(و یا دندون پزشکی) میخوان مینویسم.اونایی که میگن اگه امسال پزشکی نشد ساله دیگه و دیگر هیچ.و کسایی که دانش اموزای قویی هستن و تنها مشکلشون برقراری تعادل توی خوندنه.
قبل از هر چیز یه مقدار راجع به پزشکی میگم.البته هنوز در حدی نیستم که همه چیزو در موردش بدونم.اولا رشته ی واقعا زیباییه ،طوری که خیلی از موضوعاتش برای کسایی که در رابطه با این رشته نیستن هم جذابه.دوما هر کس میخواد این رشته رو انتخاب کنه باید بدونه راه سختی در پیش داره.و اینطور نیست که با تموم شدن کنکور خیالش راحت بشه.حجم درسا خیلی زیاده.طوری که یه درس 2 واحدی به اندازه ی4 واحد رشته های دیگه حجم داره.سوما عاشق باشه.بدون عشق حتی برداشتن یه قدم واسش تلخه.
اینم روش صحیح:
اگه فارغ التحصیل هستین بهتره به زمین شناسی حتی نگاهم نکنید.اگه دانش اموز هستین به 10 زمین رضایت بدید.چون حتی در صورت تاثیر سوابق تحصیلی توی زیر گروه پزشکی تاثیری نداره.
به چند تا درس درس باید بیشتر از همه توجه کنید و فقط و فقط به بالای 80 فکر کنید اونم زیست و شیمیه.این دو تا رو هر روز بخونید.
ریاضی و فیزیک در حد 40 کافیه.درصد ریاضی و فیزیک فقط تعیین میکنه که کدوم دانشگاه قبول بشید.
خواهش میکنم بچه هایی که خیلی وضعیتشون خوبه اینقدر این درسا واسشون مهم نباشه.نمیدونم برای چی خیلی از بجه ها با زیاد خوندن ریاضی و فیزیک باعث میشن پزشکی قبول نشن؟بعضیا رو دیدم فقط واسه نشون دادن خودشون این کارو میکنن.فکر میکنن فقط کسی که درصد ریاضیش خوبه یه چیزی حالیشه.ولی باور کنید همش ضرره.من نمیگم نخونید ولی زیست و شیمی هر روز بخونید.زیستو هر جا میری با خودت ببر.عین جملات کتابو حفظ کن.توی دانشگاهم به دردت میخوره.همینطور شیمی.ریاضیم به درد میخوره اما نه خیلی.توی جلسه ازمون هیچ وقت برای ریاضی و فیزیک از زمان زیست و شیمی استفاده نکنید.حتی میتونید برعکس این کارو انجام بدید.هر کس زیست و شیمی بالای 80 داشته باشه و ریاضی و فیزیکش فقط در حد قابل قبولی باشه قول میدم پزشکی قبوله.
اینقدر وقت بذار برای درس خوندن که بعد از تموم کردن تستای کنکور حتمن تالیفی کار کنی.مخصوصا توی زیست.کتاب خیلی سبزو خیلی بخونید.حفظ کردن کافی نیست.باید بتونید استنباط کنید.ترکیب کنید.نتیجه بگیرید.برای حل تستای جدید زیست باید خلاقانه عمل کنید.هر کس بتونه بدون داده های قبلی و فقط از متن کتاب برای حل تستای تالیفی خوب کمک بگیره مطمئن باشه اگه خوب بخونه زیستو بالای 80 میزنه.
الان من یکی از کمترین درصدای فیزیکو بین بچه های کلاس دارم اما رتبم از اونا بهتره.چون زیستو شیمی رو خوب زدم.این خیلی نکته مهمیه.بهترین رتبم زیر گروهه 1 که برای پزشکیه هست و بقیه واقعا افتضاحه.پس با توجه به زیر گروه درس بخونید.
لطفا همیشه همچین تعادلی برای خوندن داشته باشید.
موفق باشید
زهرا محمدی پور
منبع:پرتال کنکور
ساختمان:
در باکتری پروکایوتها (اشریشیا کلی) RNA پلیمراز شامل یک هسته مولکولی است که از چهار زیر واحد پلیپپتید تشکیل یافته است، دو زیر واحد آلفا کاملا یکسان و دو زیر واحد دیگر بتا و بتاپریم (β و́β) از نظر اندازه یکسان ولی از نظر ساختمانی تفاوتهایی دارند. این هسته چهار پلیپپتیدی همراه با یک فاکتور پروتئینی دیگر یعنی فاکتور سیگما یک مولکول آنزیم کامل را (هولوآنزیم) را میسازند. فاکتور سیگما نقش اساسی را در شناسایی نقطه آغاز سنتز RNA (جایگاه آغاز رونویسی)به عهده دارد.
وظیفه:
RNA پلیمراز قادر است در حضور DNA و چهار نوع نوکلئوزید تری فسفات یعنی CTP,GTP,UTP,ATP سنتز RNA را انجام دهد. این آنزیم در کلیه سلولها یافت میشود. در سنتز RNA یکی از رشتههای مارپیچ دوتایی DNA به صورت قالب بکار گرفته میشود و از همین رو سنتز RNA از DNA را رونویسی مینامند و بنابراین ردیف ریبونوکلئوتیدها در مولکول RNA مکمل ردیف دئوکسی ریبونوکلئوتیدهای یکی از رشتههای DNA میباشد. رشتهای از DNA را که از آن رونویسی انجام میپذیرد رشته کد دهنده ژن و رشته مقابل آن را رشته غیر کد دهنده مینامند.
مکانیسم عملکرد:
الف) مرحله آغاز:
در آغاز رونویسی فاکتور سیگما ردیف خاصی از ژن به نام ردیف پیشبر یا پروموتور (در کتاب راه انداز نام برده)را شناسایی میکند، ردیف پیشبر محل اتصال RNA پلیمراز است. جایگاه پیشبر خود از دو ردیف کوچکتری تشکیل یافته که توالی نوکلئوتیدهای آنها در تمام پیشبرهای ژنهای گونههای مختلف یکسان میباشد، به بیانی دیگر از اینها ردیفهایی محافظت شده و ثابت میباشند.
یکی از این ردیفها که به فاصله 35 جفت باز قبل از نقطه آغاز رونویسی قرار گرفته شامل 8 جفت نوکلئوتید (TGTTGACA) و ردیف دیگر که تقریبا به فاصله 10 جفت باز قبل از نقطه آغاز قرار گرفته شامل 6 جفت نوکلئوتید (TATAAT) میباشد. ردیف (TATA) جدا شدن دو رشته DNA از یکدیگر را تسهیل مینماید تا RNA پلیمراز از جایگاه پیشبر اتصال یافته بتواند به ردیفهای نوکلئوتیدی رشته کد دهنده که بلافاصله بعد آن قرار گرفتهاند دسترسی یابد.
ب)مرحله پایان:
در پایان رونویسی ، آنزیم RNA پلیمراز ردیف خاصی از DNA را به کمک فاکتور پروتئینی رو تشخیص داده و رونویسی را خاتمه میدهد. علامت پایان رونویسی در پروکاریوتها از یک ردیف نوکلئوتیدی به طول تقریبی 40 جفت باز تشکیل شده، این ردیف نیز دارای ساختمان نوکلئوتیدی مشخص بوده و در بین گونههای مختلف پروکاریوتها محافظت شده و ثابت باقی مانده است. ردیف نوکلئوتیدی نقطه پایان شامل تعدادی توالیهای تکراری و معکوسی میباشد و به دنبال آنها نیز یک ردیف تکراری از جفت بازهای آدنین و تیمین وجود دارد.
هنگامی که رونویسی به جایگاه علامت پایان (کتاب جایگاه پایان رونویسی نام برده)میرسد توالیهای تکراری و معکوس با یکدیگر جفت شده و موجب میشود که RNA سنتز شده یک ساختمان ثانوی همانند سنجاق سر را بدست آورد و رونویسی در محل ردیفهای تکراری AT ادامه مییابد تا سرانجام عمل آنزیم RNA پلیمراز به کمک فاکتور پروتئین رو متوقف گردیده و آنزیم و رونوشت اولیه تواما آزاد گردند.
مثال جدایی رفتاری در بحث جدایی خزانه ژنی فصل ۵ زیست پیش "حشره شب تاب "هستش .با کمال تعجب در سایت iran-tourism.ir به صراحت گفته که تابش نور از این حشره هیچ ربطی به جفت یابی اون نداره.در جایی هم خوندم که نوشته بود فقط شب تاب ماده نور می تابونه در حالیکه کتاب برعکس این گفته(شب تاب نر با تابش نور شب تاب ماده را جلب میکنه)
درخشش کرم های شب تاب برای جفت یابی نیست بلکه وسیله ای است برای فراری دادن مهاجمان و یا حشرات مزاحمی که به قلمروی آنها تجاوز کرده اند.
به گزارش انانوا پیش تر دانشمندان تصور می کردند درخشش کرم های شب تاب
روشی است برای جفت یابی آنها کشف جدید بر اساس تحقیقات گسترده ای توسط چند
دانشمند بلژیکی به دست آمده است.
بر این اساس هرگاه کرم های شب تاب
از ناحیه حشرات دیگر احساس خطر می کنند با درخشش خود سعی می کنند او را
ترسانده و فراری دهند. رافائل دی کاک دانشمند و محقق بلژیکی که رهبری این
تحقیق را بر عهده داشته است گفت این روش کرم های شب تاب بسیار موفقیت آمیز
است و با ازمایش های زیاد مشخص شده است خزندگان حشره خوار مانند قورباغه
کمتر به شکار کرم های شب تاب اقدام می کنند زیرا از درخشش این حشره می
ترسند.
در عمده موارد قورباغه ها این کرم ها را غذای مناسبی برای خود تشخیص نمی دهند و این دقیقاً به خاطر تلألو و درخشش آنها است.
این دانشمندان همچنین دریافته اند روش جفت یابی این کرم ها هیچ ارتباطی با درخشش آنها ندارد.
و نقل از http://mrays.blogsky.com/1389/08/15/post-35:
در حقیقت کرم شب تاب، کرم نیست، بلکه یک سوسک ماده است. فایر فلای( نوعی حشره شب تاب است) هم پرواز نمی کند، او یک سوسک است که می تابد و سوسو می زند. کرم شب تاب ماده بال ندارد و برای بارور کردن تخم هایی که گذاشته ، باید کرم شب تاب نر را به سوی خود جلب کند.بدین ترتیب در تاریکی از انتهای بدن خود نور بیرون می دهد، حشره نر، نور را می بیند و به طرفش می رود. حتی تخم های کرم شب تاب نیز کمی می تابند. درباره نور این حشرات نکات جالب توجهی وجود دارد. بر خلاف نور گرمی که از لامپ های الکتریکی می تابد، نور این حشرات سرد است. اما این نور با نور های سرد مصنوعی نظیر رنگ های شب نما که برای عقربه های ساعت و شماره های آن مورد استفاده قرار می گیرد، تفاوت دارد.دانشمندان نمی توانند در مورد نور کرل شب تاب و یا این که چگونه فایر فلای ها بعضی اوقات در تمام مدت سوسو می زنند،توضیحات کاملی دهند. معمولأ اگر نوری خاموش و روشن شود، بهتر می توان از فاصله دور آن را دید تا نوری که تمام مدت روشن باشد. کرم های شب تاب می تابند، فایر فلای ها نیز برای این که راحت تر بتوانند با ماده ها رابطه برقرار کنند، سوسو می زنند.
در فصل ۵ زیست پیش(ژنتیک جمعیت) از چیتاهای آفریقایی در توضیح رانش ژن استفاده شده است.
یوزپلنگ یا چیتا، گربه سانی است گوشت خوار با سرعتی خارق العاده و بدنی بی نظیر که طی چندین میلیون سال تکامل، طبیعت آن را طوری طراحی کرده است که می تواند با سرعتی برابر با 110 کیلومتر در ساعت و با شتابی بیشتر از خودروهای مسابقه طعمه هایی نظیر غزال، قوچ، آهو و خرگوش را شکار کند.
حدود پنج میلیون سال از پیدایش یوزها که بسیار زودتر از شیرها، ببرها و پلنگ ها تکامل یافتند می گذرد و آنها تا ابتدای عصر یخبندان (در حدود ۱۰ هزار سال قبل) در سراسر زمین به پرسه زنی و شکار مشغول بودند، اما با شروع عصر یخبندان، یوزها نیز مانند بسیاری از پستانداران نتوانستند با تغییرات اقلیمی سازگار شوند و جمعیت آنها در اروپا و آمریکای شمالی به کلی نابود شد. یوزهای باقیمانده پس از پایان عصر یخبندان به دو زیرگونه چیتا آسیایی و چیتا آفریقایی تقسیم شدند. نام چیتا (Cheetah )از کلمه سانسکریت (citrakāyaḥ )به معنی بدن خال خالی مشتق شده است و این به علت خال های سیاه رنگ روی بدن یوز است که او را از سایر گربه سانان متمایز نموده است.
تا حدود صد سال پیش یوزپلنگ ها یا چیتا های آسیایی در مثلث هندوستان، عربستان و ترکمنستان زندگی می کردند و بیشترین جمعیت آنها در قلب این مثلث یعنی ایران بود اما به خاطر دلایل شناخته و ناشناخته شده بسیاری، روز به روز تعداد آنها کمتر گردید تا اینکه در سال 1947 در هندوستان و در سال 1973 در عربستان و ترکمنستان نسل یوز به کلی منقرض گردید و اکنون تنها کمتر از 60 قلاده یوز پلنگ در ایران آن هم تنها در یزد، سمنان و خراسان مشاهده شده است.
نسل یوزپلنگ ایرانی هم می رود تا همان سرنوشت تاسف برانگیز ببر مازندران و شیر ایرانی منقرض شده را پیدا کند ، و تاسف بارتر آنکه می بینیم اجدادمان در گذشته های دور یوزپلنگ را بهتر از ما می شناختند و این آگاهی و دانش از رفتار یوزپلنگ، شکارگری ، تغذیه، مبارزه و تولید مثل، در متون کهن و اشعار بسیاری از شعرای معروف دیده می شود.
يوز را هرچند بهتر پروری چون يکی خشم آورد کيفر بری . (رودکی)
سگ و يوز درپيش و شاهين و باز همی راند بر دشت روز دراز. (فردوسی)
بدوان از بر خويش و بپران از کف خويش بر آهوبچه يوز و بر تيهوبچه باز. (منوچهری)
شدی شست فرسنگ در نيم روز به آهو رسيدی سبک تر ز يوز. (اسدی)
با يوزرود کس به طلب کردن آهو آنجای که غريدن شيران نر آيد. (فرخی)
کف يوز پر مغز آهوبره همه چنگ شاهين دل گودره.) عنصری)
وز پی صيد آهوی خوش پوز چشمها پر ز سرمه کرده چو يوز. (سنايی)
يوز زان فخر که شد درخور نخجيرگه بعد از اين کبر پلنگان بود اندر سر او. (اديب صابر)
گورچشمی که بر تن يوز است از پی شير نر ندوخته اند. (خاقانی)
هرکه او شاهباز اين سر نيست زين طريقت جهنده چون يوز است . (عطار)
قرعه بر هرکو فتادی روزروز سوی آن شير او دويدی همچو يوز. (مولوی)
به جرات می توان گفت که ایرانیان قدیم بسیار بهتر از کردارشناسان امروزی غربی، رفتار، فن تربیت و اهلی نمودن یوزپلنگ را می دانستند چنانچه در بسیاری از کتب تاریخی در مورد آموزش یوزها جهت کمک به انسان در هنگام شکار مطالب کثیری وجود دارد. در قابوسنامه در مورد آداب شکار با یوز موارد خواندنی زیادی دیده می شود. همچنین شاردن جهانگرد فرانسوی در قرن 17 هنگام مشاهده شکار با یوز می نویسد که ایرانیان یوزپلنگ آموزش دیده را با چشمانی بسته بر روی اسب می نشاندند و در هنگامیکه طعمه را می دیدند، چشمان یوز را باز می کردند و سرش را به سمت طعمه می چرخاندند، یوز به سمت طعمه حمله می کرد و پس از گرفتن طعمه، قربانی را به سمت شکارچی می آورد. در ذیل اشعار مختلفی در مورد قدرت شکارگری یوز مشاهده می شود.
ای گرگ نگفتمت که روزی بيچاره شوی به دست يوزی. (سعدی)
چنين چند را کشت تا نيمروز چو آهوی پی کرده را تند يوز. (نظامی)
نشستنگه و مجلس و ميگسار همان باز و شاهين و يوز شکار. (فردوسی)
زين پس نکند شکار هرگز نه باز و نه يوز روزگارم . (ناصرخسرو)
خسرو اندر خيمه و بر گرد او گرد آمده يوز را صيد غزال و باز را مرغ شکار. (فرخی)
در کتب تاریخی آورده شده است که برخی از شاهان قدیم ایرانی ده ها
قلاده یوزپلنگ تربیت شده برای شکار داشته اند که این مورد حقیقتی از پیوند
عمیق یوز و انسان را آشکار می نماید.
چنان انديشيد که اول فرمود که يک
هزار جانور و سيصد قلاده يوز کفاف است ... و هرکس را به مقدار آنکه از اين
يک هزار جانور و سيصد قلاده يوز در عهده اوست مقرر گردانيده (تاريخ
غازانی، ص 343).
چون پره تنگ شد نخجيررا در باغی راندند که در پيش کوشک
است و افزون از پانصد و ششصد بود که به باغ رسيد و به صحرا بسيار گرفته به
يوزان و سگان و امير بر خضرا بنشست و تير مي انداخت و غلامان در باغ می
دويدند و می گرفتند به يوزان وسگان و سخت شکاری رفت . (تاريخ بيهقی، چ
اديب، ص 513)
ایرانیان قدیم بر این باور بودند که یوزپلنگ علاقه زیادی
به خوردن پنیر، آوای خوش و پر خوابی دارد و در متون کهن و در اشعار برخی از
شعرا این خصیصه های رفتاری و تغذیه ای ذکر گردیده است.
قوت سرپنجه شيری برفت راضی ام اکنون به پنيری چو يوز. (سعدی)
لشتند آستان بزرگان و مهتران چون يوز پير لشته به لب کاسه پنير. (سوزنی)
از شير فلک روی مگردان که حوادث بر خصم تو آموخته چون يوز و پنير است .(انوری)
دولت شاه جهان را گر ميان بندی چو گور دولت آيد بر پی ات چون يوز بر بوی پنير.(نيشابوری)
ياد از تن همچو شيرش ای دل کم کن که نه يوز اين پنيرم . (اوحدی)
نشگفت اگربه قوت بخت تو يوزبان از قرص آفتاب دهد يوز را پنير. (ابن يمين)
علاوه بر ایران، یوزپلنگ در اقوام مختلف و فرهنگ های گوناگون جایگاه ویژه ای دارد. بسیاری از پادشاهان مانند چنگیز خان مغول و چارلیماگنی (چارلز کبیر) مانند همتایان خود در ایران، یوزها را اهلی می نمودند و از آنها در نمایش ها و شکارهای خود استفاده می نمودند.
اکبرخان، ولی امر امپراتوری مغول از 1556 تا 1605 بیش از 1000 یوزپلنگ داشت و هزینه گزافی را برای پرورش و تربیت آنها متحمل می شد. هایلی سیلاسی پادشاه اتیوپی در دهه 1930، به واسطه علاقه اش به یوزپلنگ در بسیاری از عکسها همراه با یوز دیده می شود.
تیزیانو ویسلیو نقاش ایتالیایی در سال 1523 م. تابلو زیبای باچوس (رب النوع شراب) و آریادنه (دختر مینوس پادشاه جزیره کرت) را کشید که طی آن ارابه خدا توسط یوزپلنگان کشیده می شد. در افسانه های یونانی یوزپلنگ ارتباط نزدیکی با دیونسیوس خدای شراب و میگساری دارد که رومی ها دیونسیوس را باچوس می نامیدند.
جورج استابز نقاش بریتانیایی در سال 1765 م. در تابلو معروفی نقش یک یوزپلنگ در کنار دو ملازم هندی و یک گوزن را نقاشی نمود و آنرا به منظور یادگاری توسط فرماندار ایالت مدرس، هندوستان به جورج ویلیم فردریک سوم پادشاه بریتانیا تقدیم نمود.
فرناند خنوف نقاش سمبولیک بلژیکی در تابلو زیبایی به نام نوازش در سال 1896 م. اسطوره ادیپ و و نقش یک موجود عجیب وافسانه ای با سر و صورت یک زن و بدن یوزپلنگ را به تصویر کشید.
آندره مرسیر در یامبو دوست ما (1961 م.) بیوگرافی جالبی از یک یوزپلنگ
که توسط زوج فرانسوی اهلی شده بود و به پاریس آورده شده بود را ارائه داد.
فریتو لی در سال 1986 م. یک یوزپلنگ آنتروپومورفیک (شبیه به انسان) به نام چستر چیتا را به عنوان یک جانور خوش یمن معرفی نمود.
فیلم دوما (2005) جریان یک جوان آفریقایی است که می خواهد یوزپلنگ تربیت شده خود به نام دوما را با تمام مشکلات پیش رو به زادگاه طبیعی خودش بازگرداند.